در طول تاریخ برخی روزها، اشخاص، مکانها و وقایع به گونهای برجسته و ممتاز نمایان میشوند، در یادها میمانند و گرد و غبارِ گذشت ایام هیچگاه آنها را از خاطرهها نمیزداید و همواره درخشندگی و تابش خود را حفظ میکنند. حتی در گذر زمان درخشانتر شده و بیشتر جلوهگری میکنند.
هفته گذشته وقایعی کم نظیر در دیار ترشیز کهن اتفاق افتاد از جمله برپایی آئین “نوسره” در روستای هُدک بردسکن، مراسم “سده” در بسیاری از شهرها و روستاها که نقطهی اوج آن جشن بزرگ و باشکوه ده هزار نفری چهارشنبه شب در بردسکن بود. آن شب گمان میکردم مردم خسته از ناملایمات اجتماعی و اقتصادی برای درمان این زخمهای عمیق به دنبال مرهمی هستند و درمان آنرا در شادی و نشاط میدانند اما روز بعد که برای شرکت در مراسم اولین سالگرد رحلت مرحوم دکتر محمدرضا خباز به کاشمر رفتم، فوج فوج مردمی را میدیدم که برای ادای احترام به این مرد بزرگ وارد حسینیه شهدا میشدند.
آنروز با خود اندیشیدم آنچه اصالت دارد نه جشن و رقص و پایکوبی بلکه “مردمی بودن” و “مردمی ماندن” است، کما اینکه همین مردم که اینگونه گِرد آتش به رقص و پایکوبی میپردازند، یک ماه بعد در شبهای قدر به مساجد برای دعا و نیایش هجوم میآورند و چند ماه دیگر دور عَلَم امام حسین(ع) سینه میزنند.
در طول تاریخ حاکمان بسیاری سعی کردند به مدد صلههایی که از خزانه پرداخت میکردند نام خود را جاودان نگه دارند و یا روز مشخصی را در تقویم برجسته و ماندگار سازند، ولی توفیق نیافتند.
همانگونه که رسوم و عقاید میتوانند به خواست مردم ماندگار شوند، اشخاص نیز اگر در دلها جای گیرند و بر قلوب حاکم شوند بیگمان ماندگار خواهند شد.
آنچه خباز را به گونهای برجسته از سایر همکاران و همعصران خویش ممتاز کرده، همین خصوصیت است. او از ابتدای ورود به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، خود را از مردم جدا نکرد، نه آنگاه که معلمی ساده در روستایی دورافتاده بود و نه آن هنگام که نمایندهی نام آشنا و برجستهی مجلس شد و نه زمانی که نماینده عالی دولت و استاندار بود. خباز نشان داد که اگر شأن و منزلتی برای خود متصور است، در خدمتگزاری مردم است و لاغیر.
این روزها که در سالگرد پیروزی مردمیترین انقلاب قرن قرار داریم، شایسته و بایسته است تا نگاهی به فراپشت انداخته و وقایع این سالها را مرور کنیم. نگاه مردم به حکومت و مسئولان را در سالهای نخست انقلاب و اکنون مقایسه کنیم و میزان حساسیت مردم به وقایع حکومتی را بررسی نموده، نقاط قوت را تقویت و ضعفها را برطرف نماییم چرا که در طول تاریخ هیچ حکومتی با تکیه بر سلاح و تجهیزات نظامی و ارتش قدرتمند یا کمک قدرتهای فرامرزی دوام و قوام نیافته بلکه آنچه دولتها را استحکام بخشیده، رضایت مردم و پشتیبانی آنان بوده است.
در جامعهای که “مردم” اصالت دارند فروپاشی، از همگسیختگی، اختلاف و دو دستگی، نزاع و درگیری، شورش و اغتشاش، معنا و مفهومی ندارد چرا که اگر مشکلی رُخ دهد، همگان برای برطرف کردن آن تلاش میکنند. پس همدلی، همزبانی و همراهی با مردم راز ماندگاری است.