• امروز : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 22 December - 2024
پارس وی دی اس
8

صدای چکش‌های عباس آهنگر هنوز به گوش می‌رسد

  • کد خبر : 10316
  • ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۱
صدای چکش‌های عباس آهنگر هنوز به گوش می‌رسد
صدای خاوران-عباس آقا همچنان که روی چهارپایه آهنی کوتاه خود نشسته بود، ادامه داد: همان‌طور که قطعه‌های آهن در کوره ذوب می‌شد و به حالت‌های مختلف در می‌آوردیم و برای محکم‌تر شدن آهن ذوب شده را در آب می‌انداختیم تا آب‌دیده و محکم شود، ما هم در این روزگار مثل همان آهن‌ها آب‌دیده شدیم. این هنرمند که اکنون80 سالگی خود را سپری می‌کند و عمرش را با هم‌نشینی با پُتک‌های سنگین و سِندان سپری کرده و اقلام مرتبط با آهنگری سنتی به ‌ویژه در بخش کشاورزی و دامپروری که کاربرد فراوانی داشته را مهیا می‌کرده است، گفت: هرچند کار آهنگری را دوست نداشتم، اما شوهرعمه‌ام مرا بغل می‌گرفت و به سرکار آهنگری خودش می‌برد.

 

شاید تاریخ دقیقی از پیدایش هنر صنعت آهنگری در دست نباشد، اما بر اساس برخی یافته‌های علمی و کاوش‌های انجام‌ شده، پیدایش این هنر به کشف فلز آهن همراه می‌باشد. آهنگران سنتی روزگاری با توانایی دست و بازو انواع میخ‌های سر کج، اَنبُر، سیخ، سه‌پایه، زنجیر، دِرَفش، قَلَم، جوال‌دوز، چَکُش، سُنبه، مَنقل، مُقار، خیش(گاوآهن)، داس، قیچی، علف چین و نَعل به‌عنوان کالاهای اساسی روزمره مردم را مهیا می‌کرده‌اند، کالاهایی که جوانان امروزی بسیاری از این اسامی را نشنیده‌اند. گرچه به‌ مرور زمان با پیشرفت علم و تکنولوژی، روش تهیه این‌گونه وسایل تغییر کرده است، و تعداد اندکی از این اقلام با دست ‌ساخته می‌شود، اما کمتر کسی سفارش ساخت گاو آهن، نعل و… را می‌دهد. شاید اگر همین انگشت‌شمار هنرمندان پیر و مُسِن نبودند که برای گذران زندگی و عشق و علاقه‌شان این هنر را زنده نگه نمی‌داشتند، سال‌ها قبل از این آهنگری به افسانه‌ها و شاید هم به فراموشی سپرده شده بود.

 

«عباس دادگر» پیرمردی که صدای چکش پُتکش از حجره کوچکی در خیابان قائم هنوز هم به گوش می‌رسد، حجره‌ای که امکان حضور دو نفر همزمان در داخل آن به سختی امکان‌پذیر است.

کنارش قفسه‌ای فلزی که چند تکه آهن و چند ابزار کار بر روی آن و در مقابلش سندان آهنی و چرخ تیزکنی چاقو قرار دارد، برخی ابزارهای دیگر که بر روی قفسه جایی برای آنها نیست مانند چند داس و دسکاله(چاقوی اره‌ای تاشو برای کشاورزی) از دیوار سیاه و و خاک گرفته آویزان کرده است.

در حال تیز کردن چند چاقو و داس است، به زحمت وارد حجره‌اش می‌شوم و گوشه‌ای می‌نشینم، کمی کلاه بافتنی روی سرش را جابجا می‌کند، «سفارش کار ندارم فقط آمده‌ام خدا قوتی گفته باشم و حال و روز کارتان را جویا شوم.»

لبخندی بر گوشه لبش می‌نشیند و عرقی که گرمای هوا بر روی پیشانی‌اش نشانده را پاک می‌کند، ابزارش را کنار می‌گذارد. انگار دنبال کسی می‌گشت که به این بهانه کمی خستگی نشسته بر تنش را در کُند.

شاید او آخرین بازمانده نسل آهنگری سنتی در این شهر باشد که هنوز حجره کوچک خود را باز دارد، پا به سن گذاشتنش و عمل جراحی که داشته موجب شده دیگر مانند قدیم نتواند کارهای سنگین و سخت را انجام دهد و به تیز کردن چاقو، داس، قیچی و… اکتفا کرده است.

گرچه حجره‌ عباس دادگر اکنون یک مترمربع بیشتر نیست اما در گذشته این مکان بزرگ‌تر بود و به خاطر اجرای طرح بازگشایی معابر مقدار زیادی از مغازه‌اش گرفته شد.

وی گفت: هرچند الان برای برش آهن از دستگاه هوا استفاده می‌شود اما درگذشته که کوره آهنگری‌ام فعال بود، فلزهای بریده‌ و قطع‌ شده را با دست و قلم و چکش‌های سنگین قطعه‌قطعه می‌کردیم تا وسیله مورد نیاز را بسازیم، سپس این تکه آهن‌ها را در کوره می‌گذاشتیم تا داغ و کمی نرم شود، در ادامه آنها را با اَنُبر گرفته و روی سِندان قرار می‌دادیم و آنقدر با چَکُش بر روی آن می‌کوبیدیم تا شکل ابزار موردنظر را بگیرد.

این آهنگر افزود: «در سال‌های گذشته کارمان تا حدودی رونق خوبی داشت، به‌گونه‌ای که هزینه زندگی‌ام را از روی همین کار مهیا می‌کردم و توانستم با قناعت همسرم ده فرزندم را سروسامان داده و به تحصیل بفرستم، ولی امروز دیگر وسایلی مانند میخ‌های سر کج، اَنبُر، سیخ، سه‌پایه، زنجیر، دِرَفش، قلم، جوال‌دوز، چکُش، سُنبه، منقل، مُقار، خیش (گاوآهن)، داس، قیچی، علف چین و نعل کاربردش بسیار کم شده و یا از طریق صنعتی و ماشینی تولید می‌شود و این صنعت قدیمی را از رونق انداخته و حتی این وسایل را بسیاری از جوانان نمی‌شناسند.»

عباس آقا همچنان که روی چهارپایه آهنی کوتاه خود نشسته بود، ادامه داد: همان‌طور که قطعه‌های آهن در کوره ذوب می‌شد و به حالت‌های مختلف در می‌آوردیم و برای محکم‌تر شدن آهن ذوب شده را در آب می‌انداختیم تا آب‌دیده و محکم شود، ما هم در این روزگار مثل همان آهن‌ها آب‌دیده شدیم.

این هنرمند که اکنون80 سالگی خود را سپری می‌کند و عمرش را با هم‌نشینی با پُتک‌های سنگین و سِندان سپری کرده و اقلام مرتبط با آهنگری سنتی به ‌ویژه در بخش کشاورزی و دامپروری که کاربرد فراوانی داشته را مهیا می‌کرده است، گفت: هرچند کار آهنگری را دوست نداشتم، اما شوهرعمه‌ام مرا بغل می‌گرفت و به سرکار آهنگری خودش می‌برد.

او که اصالت اجدادی‌اش یزدی هستند و کارش دباغی بود، گفت: کودک که بودم شوق بازیگوشی و تفریح موجب شده بود برای نرفتن به سرکار همیشه در پستوهای خانه پنهان شوم، از همان زمان بدون هیچ تحصیلی زندگی خود را در مغازه آهنگری شوهرعمه‌ام سپری کردم، ولی از او راضی هستم چون‌که مرا با خودش برد تا هنری برای زندگی آینده‌ام فرا گیرم.

وی ادامه داد: گرچه امروزه هیچ‌کس سفارش ساخت ابزارهای آهنی را نمی‌دهد و مشتریانِ کمی برای تیز کردن ابزار قبلی و قدیمی خود به مغازه آهنگری‌ام مراجعه می‌کنند، اما هنوز هم هر روز به مغازه می‌آیم و در حد چندساعتی هستم.

عباس آقا گفت: تنها استادم شوهرعمه‌ام حاجی منصوری بود که بیل و کلنگ و… مهیا می‌کردیم، آن زمان این‌گونه امکانات نبود که جوشکاری کنند و قالب‌زنی باشد، همه کارمان با آتش بود، دستانمان همیشه به دلیل کار با آتش و ابزارهای آهنی تاول ‌زده بود.

این هنرمند آهنگر در ادامه گفت: همیشه تلاش کردم با قناعت و ارزان‌فروشی به کسی ظلم نکنم و روزی حلال به سر سفره خانواده ببرم دنبال مال‌اندوزی نبوده‌ام و تاکنون گرچه سختی‌های فراوانی داشته‌ام،ولی راضی‌ام.

عباس آقا که مدت 12سال شاگردی کرده تا به‌خوبی در حرفه‌اش آبدیده و محکم شود، گفت: قبل از سربازی برای خودم مغازه زدم و در محله دیگر خیابان قائم مشغول به کار شدم. گرچه در زمان گذشته فعالین این هنر به 5 نفر نمی‌رسیدند اما همان دوستان هم در بین ما نیستند.

وی افزود: یکی از فعالیت‌های ما آن زمان نعل‌سازی برای اسب و قاطر و… بود که الان چون همه ماشین‌سوار شده‌اند، دیگر از آن‌ها خبری نیست.

عباس آقا می‌گوید: همین نعل به‌ظاهر ساده شاید برای کسانی ملاک فقط یک‌تکه آهن‌ بر کف سم آن حیوان باشد، ولی همان‌ها نیز باید در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شد، نعل‌های بزرگ و کوچک به‌اندازه سم‌های آن حیوانات و نعل اسب باری و سواری که هرکدام در نوع و اندازه فرق داشت.

وی با اشاره به این‌که زمانی نعل زیاد درست می‌کردیم و کاروان‌سراها محل کار نصب نعل‌ها بود، گفت: کاروان‌سرای امین‌التجار خیابان مدرس، کارون‌سرای حاج علی‌اصغر، کاروانسرای پروان و حاج حسن شیخ و کارون سراهای دیگر محل کارمان شده بود. این ابزار را هم می‌ساختیم و هم نصب می‌کردیم.

دادگر گفت: زمانی با 5 قُران درآمدمان را شروع کردیم و زمانی هم در این مغازه‌ روزی 200 تومان کار می‌کردم و حتی زمانی برای فروش محصولات به سه روستا می‌رفتم و روزی 12تومان درآمد داشتم. دورانی آهن و اجناس ارزان بود ولی الان برای خرید یک بیل کارگری یک‌میلیون تومان باید پرداخت.

دادگر گفت: با همه مشکلات هیچ روز دست‌خالی به منزل نرفتم و در کنار آن قناعت همسرم زندگی‌مان را ‌پیش می‌برد، هر جوانی باید بداند اگر کار نکند و دست‌خالی به خانه برود و زندگی را با کم‌وزیاد به‌ پیش نبرد، از هم می‌پاشد.

این آهنگر قدیمی رعایت انصاف را مهم‌ترین شرط کاسبی دانست و افزود: متأسفانه جوانان امروزی دچار زرق‌وبرق زندگی ماشینی شده و در داد و ستد رعایت برخی اصول عرفی و اخلاقی را نمی‌کنند، در حالی‌که همیشه به فرزندانم توصیه کرده‌ام کم بخورید، ولی رزق حلال‌بخورید.

 

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=10316
  • نویسنده : غلامحسین دباغ
  • منبع : صدای خاوران
پارس وی دی اس

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.