در گذشته بشر برای دانستن وقت و ایام، با توجه به تجربه و دانش زمانه، ساعتهایی را اختراع کرده و مورد استفاده قرار داده است، که مهمترین آنها عبارت میشد از سـاعت آبی، ساعت آفتابی، ساعت شنی یا ماسهای و ساعت شمعی و با پیشرفت علم و دانش بشری، بهتدریج ساعتهای دقیقتر مکانیکی، وزنهای، فنردار، برقی، باطریدار و کامپیوتری جای ساعتهای قدیمی را گرفتند. سالها طول کشید تا تکنولوژی امروزی، انسان را قادر ساخت ساعتهای بسیار ظریف و دقیق مکانیکی و الکترونیکی بسازد. البته در زمان گذشته، مردم قدر وقت را خیلی بیشتر از امروز میدانستند، شبها سر ساعت خاصی میخوابیدند و صبح زود قبل از طلوع خورشید از خواب برمیخاستند و به کسبوکار و فعالیت میپرداختند، شاید به همین دلیل بود که برای ساعتهای خود ارزش زیادی قائل بودند و از آنها بهخوبی مراقبت میکردند. وقتی هم خراب میشد، آن را برای تعمیر نزد تعمیرکار یا بهاصطلاح آن زمان “ساعتساز” میبردند و تعداد افرادی که این هنر ظریف را فراگرفته بودند انگشتشمار بود.
اگرچه در سالهای اخیر با ورود ساعتهای کامپیوتری و ساعتهای نامرغوب چینی به بازار، حرفه ساعتسازی از رونق افتاده است، بهگونهای که بیشتر بهجای مغازه “ساعتسازی” مغازه “ساعتفروشی” دارند اما هنوز هم در شهر کاشمر تعدادی در عرصه ساعتسازی فعالاند و هنرمندانی در این حرفه مشغول فعالیتاند؛ یکی از این افراد که سالهای بسیار، مغازهاش در نبش 17 شهریور 2 (کوچه حمام کارون) دایر است درگذشته تعمیر ساعت انجام میداد و اما این روزها رونق کارش کم شده و بیشتر ساعت میفروشد. خود را محمدرضا زارع متولد 1338 معرفی کرده و میگوید: از سال1350 در سالهای قبل از انقلاب در سن 12 سالگی وارد کار ساعتسازی و ساعتفروشی شدهام.
او که نزد مرحوم “معمارباشی ساعتساز” در مغازهای در میدان مرکزی شهر، بهعنوان شاگرد، این حرفه را آموخته است؛ ادامه میدهد: مدت10 سال در خدمت ایشان بودم تا اینکه توانستم برای خودم مغازه مجزایی داشته باشم.
وی میگوید: اولین آموزشم مربوط به ساعتهای سه ستاره آلمانی کوکی 24 ساعته بود و مکانیک ساده این ساعت شامل رقاص، دنگ و متشکل از دو فنر یکی فنر مخصوص زنگ ساعت و دومی مخصوص کار ساعت بود که اکثر مردم از این نوع استفاده میکردند.
زارع با بیان اینکه دیری نگذشت که ساعتهای لب طاقی چینی، کمکم جایگزین ساعتهای آلمانی شد و آنها دارای دو سنگ بود و از نظر دقت و کیفیت کار، بهتر از آلمانی بود، تصریح میکند: استفاده ساعت در گذشته بهصورت عموم مربوط به ایام ماه مبارک رمضان بود و مردم اکثراً از این نوع ساعت میخریدند و بعد از ماه مبارک رمضان خانوادهها ساعتها را در جعبه مخصوص میگذاشتند و تا ماه مبارک رمضان سال آینده استفاده نمیکردند که با این نوع استفاده شاید 30 سال کارکرد آن ساعت بود چون اهمیت به تمیزی ساعت میدادند.
وی با بیان اینکه در آن زمان کسانی که وضع مالی بهتری داشتند نسبت به تهیه ساعت شخصی اقدام میکردند؛ میگوید: ساعتهای بغلی و “یا جیبی” توسط افراد خاص خریداری میشد که با نامهایی همچون کنزل، تیلآلمانی در بازار بود و بهوسیله کوکدستی کار میکرد و24 ساعت کوکش طول میکشید و دارای صدای زیبای ” تیکتیکی ” بود که آدم حال میکرد.
وی میگوید: ساعتهای لب طاقی برای ماه مبارک رمضان استفاده میشد، ساعتهای جیبی برای اوقات شرعی اذان و وقت نماز و ساعتهای آب کشاورزی بسیار مورد استفاده بود.
زارع با بیان اینکه این نوع ساعت در مدلها و رنگهای مختلف در بازار بود، ادامه میدهد: ساعت “نوزر” نازک عین کاغذ و کوکی خیلی شیک و قابی زردرنگ داشت که رنگش تغییر نمیکرد چون داخلش میکرون طلا بکار رفته بود و موردپسند پولدارها بود.
وی با بیان اینکه در طول زمان، انواع ساعتها به بازار آمده و مدل و امکانات فراوانی همچون عقربههای زیبا، اعداد عوام فهم، عقربههای شب نما تاریخ و روز و هفته و حتی ساعتهای ضد آب از نمونههای آنها بود، میگوید: امروز توجه به زمان و دقت در بین مردم بسیار کمرنگ شده و با مرور زمان بهوقت و زمان که عمر انسان است کمتر اهمیت داده میشود.
وی همچنین سختگیری و عدم اعتماد را جزو تمام زمانها دانسته و میگوید: در سال 1352 ساعت سیکو 5 به کاشمر آمد که این نوع ساعت کوک نداشت و صفحهای در داخل ساعت به نام لنگر اتومات داشت که با تکان خوردن کوک میشد که مردم نگران خرید آن بودند ولی با تبلیغات کارخانه سازنده ارتقاء آن به تاریخ و هفته بهصورت فارسی و انگلیسی مورد استقبال قرار گرفت.
زارع میافزاید: در روستاها افراد خاصی ساعت داشتند و باقی اهالی زمان آبگیری باغ و مزارع خود، ساعتهای این افراد را امانت میگرفتند و صحیح و سالم تحویل صاحب آن میدادند.
وی با بیان اینکه مردم کمحوصله شدهاند و در سالهای اخیر موبایل جای همه ساعتها را گرفته است؛ میگوید: ساعتهای لوکس و گران قبل از انقلاب تا دهه60 ساعتهای سیکو 5 ژاپنی بود و در دهه 90 دوباره ساعتهای بزرگ پشتدستی در حال مد شدن است که بعضی از آنها سه موتوربرقی دارد و مورد استقبال جوانان قرار گرفته و معمولاً تبلیغات و مدپرستی این نوع را رونق داده است.
وی در کارنامه آموزشی خود، آموزش سه شاگرد را داشته و میگوید: علیرغم اینکه برای خودشان مغازه زدهاند ولی به دلیل پایین بودن درآمد کار خود را رها کردهاند.
وی با بیان اینکه ساعتسازی فعالیتی است که به صبر و حوصله نیاز دارد و زیبایی خاص خودش را دارد البته جوانان امروزی کمصبر هستند؛ تصریح میکند: هماکنون موتور همه ساعتها چینی و در یک مدل است و قیمتهای مختلف و گرانی ساعتها به دلیل قابهای سرامیکی، چوبی و فلزی و دکور و ظاهر آنها است و مردم فقط به زیبایی کار، پول میدهند.
وی یکی از شیرینترین زمان فروش ساعت را مربوط به خرید عروس و داماد عنوان کرده و میگوید: در ابتدای زندگیشان زمان را مدنظر داشتند ولی الان بین زوجهای جوان این رسم بسیار کمرنگ شده است.چ
زارع با بیان اینکه اکنون در هر تعمیری باید کل موتور ساعت عوض شود چون موتور ساعت بهصورت کامل وارد کشور میشود، میگوید: در گذشته تمام قطعات یدکی یک ساعت تا پیچهای موردنیاز وارد میشد.
وی در پایان با تأسف از اینکه همه ما زمان را بهراحتی از دست میدهیم و در گرفتاری زندگی اصلاً به زمان اهمیتی نمیدهیم، میافزاید: خرید ساعت برای نشان دادن زمان به ما جزو اولویتهای آخر زندگیمان شده است.