گویی، کورسوهای امید کلبه اطلاعرسانی و روزنامهنگاری فاخر این مملکت را خود ما خبرنگاران و روزنامهنگاران قدیم و جدید خاموش کرده و خاموش میکنیم؛ که هم خودمان را از نان خوردن بیندازیم و هم جماعتی را به فراغت فکر و خیال سوق دهیم که نفس آسوده برکشید و قدمها خرامانخرامان بردارید که دیگر خبری از خبر و گزارشی از گزارش رسانههای کنکاشگر نیست و نخواهد بود.
گویی، در روزگار رشد قارچ گونه و فلهای انواع همایشها و گردهماییها و جشنوارههای رنگووارنگ وادیهای هنرنما و فرهنگ نما و… جشنواره مطبوعات را ما جماعت روزنامهنگار و رسانه نگار تعطیل کردیم و میخ آخر را با تعطیلی نمایشگاه مطبوعات ما خود،بر فرق قلب رسانه زدیم.
گویی، کاغذ مطبوعات را ما خود،جماعت روزنامهچی و رسانه چی، بلعیدیم و یکبهیک صفحات روزنامهها را به تعطیلی کشاندیم و اندیشه و قلم را و عزتنفس و جسارت را از ذهن و دست و زبان خبرنگاران و روزنامهنگاران استخوان خردکرده ربودیم.
و گویی، تاب و تحمل روزنامهنگاری فاخر و پرسشگر و محقق در جایگاه چشم عقاب جامعه را ما خود نداشتیم.
گویی انجمن صنفی روزنامهنگاران را ما خود تعطیل کردیم.
ما خود البته نقایصی داشتیم و نقایصی داریم. اما بستر و فضای زیربنایی تحقق روند یک روزنامهنگاری، سالم،فاخر و استاندارد در دست و اختیار روزنامهنگاران و خبرنگاران نیست.
از روند مجوز گرفتن و مجوز دادن به نشریات و چگونگی آموزشوپرورش نیروهای زبده در عرصه خبرنگاری تا نحوه، مبنا و گستره برخورد با خبرنگاران و روزنامهنگاران همه و همه خارج از عرصه رسانهای حرفهای و در چارچوب مناسباتی اغلب، مبتنی بر زر یا زور یا تزویر است.
مدیریتهای رسانهای نیز البته و اغلب، قصه پر غصه دیگری است که بماند.
نکته قابلتوجه اینجاست که در چنین روند و چنین فضای تنگنظرانهای نسبت به مطبوعات فاخر، دلایل افول فضای رسانهای را یکسره به ظهور و بروز فضای مجازی نسبت دادن،پاک کردن صورتمسئله اصلی است.
در واقع معتقدم، اگر خبرنگار، خبرنگار بود و روزنامه، روزنامه بود؛ قطعاً و لاجرم از پس فضای مجازی و پلشت نگاریهای خبری مجازی بر میآمد.
کما اینکه همین اکنون نیز درصد بالایی از خبرهای صحیح توزیع و منتشر شده در انواع و اقسام کانالها و صفحات مجازی تولید فضای رسانهای حرفهای و چارچوبمند کشور است.
آنچه من و بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران قدیم و جدید دریافتهایم این است که عزم و ارادههای واقعی برای نظم و نسق دادن به فضای مطبوعات کشور نیست. که اگر بود، میتوانست بیهراس و فارغ از هر گرایشی جز قاطبه مردم واقعی، «چراغ روشنگری به دست» به دل انبارها و انبانها و عرصههای فساد انگیز و فساد گستر صدر تا ذیل جامعه بزند.
یادمان باشد هزینههای پیشگیری مطبوعاتی بسیار مؤثرتر، کاراتر و کمتر از پیشگیریها و بگیروببندهای قضایی، اطلاعاتی و… است.
یادمان باشد دستکم در خلوت خود،از خود بپرسیم روزنامه بهتر است یا فساد؟!روزنامهنگاری بهتر است یا اختلاس؟!
یادمان باشد امسال بهوقت تبریک گفتن روز خبرنگار از خود بپرسیم که چه بر سر رسانه و روزنامه در این مملکت آمده است؟!
و….
والسلام.