ابتدای شهریور مصادف هست با هفته دولت و بهانهای میشود تا دولت به تبیین و تشریح دستاوردهای خود از همه رسانهها بهخصوص رسانه ملی بپردازد. حال اینکه چقدر این گزارشات مبتنی بر واقعیت باشد و چه میزان آن شعارهای توخالی و ادعاهای غیرواقعی است قضاوت آن بر عامه مردم خواهد بود و طبیعی است این ایام فرصتی مناسب نیز برای منتقدان و رقیبان سیاسی دولت نیز میباشد که بهنقد عملکرد دولتها بپردازند.
بیتردید همانطور که همه ادعاهای دولتها نمودِ کامل ندارند، نقدها هم میتواند گاهی غیرمنصفانه باشد و این مردم هستند که بین این ادعاها و نقدها قضاوت خواهند کرد. دولتها هم همواره سعی میکنند حداکثر توان خود را برای تحقق وعدههای انتخاباتی خویش به کار گیرند تا بتوانند در قدرت بمانند و عملکرد تاریخی مثبتی را برای همحزبیهای خود به ثبت برسانند. خوشبختانه در جهانی زندگی میکنیم که دسترسی به آمار و اطلاعات معتبر از طریق منابع مختلف ملی و جهانی در دسترس است و مخفیکاری و عدم ارائه آمارهای دولتی زیاد تغییری در نتیجه ندارد.
یکی از بهترین روشهای نقد منصفانه، برگزاری مناظرههای علمی با حضور مجریان بیطرف در صداوسیما است ولی از آنجا که متأسفانه چنین فرصتی فراهم نیست، نقدها در سایر رسانه بهصورت یکطرفه خواهد بود. یقیناً در چنین شرایطی انتظار نمیرود خدمات انجام شده توسط دولتها که از وظایف ذاتی آنها است، بهعنوان دستاورد توسط منتقدین بیان شود. این نوشتار نیز خارج از آن قاعده کلی نیست و قضاوت نهایی با خوانندگان محترم است.
با بیان این مقدمه و عنایت به حساسیت زمانی و جوّ عمومی حاکم بر جامعه، بازخوانی بخشی از حوادث گذشته کشور میتواند درس عبرتی باشد برای مردم بهویژه قدرتمدارانِ بر مسند نشسته و قدرتطلبانِ در نوبت ایستاده!!
روزهای پرالتهاب تابستان1360را بیش از نیمی از جمعیت کشور ندیدهاند و بسیاری از صاحبمنصبان و تصمیمسازان و مجریان فعلی نیز بهصورت میدانی آن را درک نکردهاند، چرا که یا هنوز به دنیا نیامده بودند و یا دوران کودکی خود را سپری میکردند. تابستان سختی که رزمندگان در دفاع از کیان کشور مظلومانه در جنگی تمامعیار به سرکردگی حاکم عراق و با پشتیبانی تسلیحات هوایی و موشکی شوروی سابق (روسیه) و امپریالیسم شرق و غرب در مرزهای کشور می جنگیدند و همزمان، جماعتی درگیر جنگِ قدرت و اختلافات داخلی بودند!
بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور و فرمانده کل قوا با حزب جمهوریاسلامی که عمدتاً روحانیان و صاحبمنصبان نظام بودند درگیر شده بود و با ادامه این اختلافات ترور شخصیتهای نظام بهویژه ائمهجمعه توسط گروههای مخالف نظام از جمله گروهک “فرقان” افزایش یافته بود و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز با اعلام جنگ مسلحانه و ترورهای کور بر این التهابات افزوده بود و عملاً کشور را به سمت ناآرامی داخلی سوق میداد. ترور آیتالله خامنهای و به دنبال آن انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و 72 نفر دیگر که عمدتاً از صاحبمنصبان کشور و نمایندگان مجلس بودند، نظام را با بحران جدی مواجه کرده بود. بعد از گذشت دو ماه از این جنایت بزرگ، انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت همزمان رئیسجمهور و نخستوزیر وقت، التهابات ناشی از اختلافات داخلی و جنگ قدرت به اوج خود رسیده بود. انقلابی که با وحدت و اتحاد علیه رژیم قبل پیروز شده، حالا گرفتار اختلافات شدید بین صاحبمنصبان بود، اختلافاتی که هنوز ریشههای چرکین آن خشکیده نشده و خسارتهای متعاقب آن را میتوان عامل اصلی عقب ماندن انقلاب از رسیدن به اهداف اصلی خود از جمله آزادیهای فردی و اجتماعی دانست. فرار و مهاجرت چندمیلیون ایرانی به خارج از کشور در کنار خروج هزاران میلیارد دلار سرمایهای که میتوانست منجر به تحولات اقتصادی چشمگیری در منطقه شود، روی دیگر سکه اختلافات داخلی بوده و هست. معضلی که تاکنون ادامه داشته و متأسفانه صاحبان قدرت را به چارهجویی مناسب برای متوقف کردن روند مهاجرت هموطنان و سرمایه آنها وانداشته است.
این بازخوانی تاریخ انجام شد تا شاید تلنگری باشد به کسانی که شهوت قدرت چنان از خود بیخودشان کرده که اهداف اصلی انقلاب57را فراموش کردهاند. کسانی که فکر میکنند ایران و منابع و شهروندانش همه باید در اختیار آنها و همحزبیها و مریدانشان باشد! آنانی که چنان مست قدرت شدهاند که بیشتر مردم را که مثل آنان نمیاندیشند “غیرخودی“ میدانند و برای سوارشدن بر اریکه قدرت و ماندن بر آن، دایره خودیهایشان را چنان تنگ کردهاند که عنقریب ملت را از آن خارج کنند. ایکاش بازماندگان سیاسی وقایع تابستان 60، علل و ریشههای اصلی اختلافات را برای نسلهای بعدی بیان کنند تا درس عبرتی باشد برای صاحبمنصبان در قدرت!
ایکاش دولتها در هفته دولت در کنار ارائه اطلاعات و آمار از کاهش نرخ تورم و افزایش پیشرفتهای گیجکننده اقتصادی، ساخت میلیونی مسکن، کاشت میلیاردی درخت، گشایش روابط سیاسی با دولتها و به خاک مالیدن پوزه استکبار، از توسعه دایره مشارکت مردم و گروههای سیاسی و اجتماعی در اداره کشور نیز گزارش دهند.
اینکه ما به شانگهای پیوسته باشیم ولی ارتباطمان با نسل جوان کشورمان با مشکل مواجه شده باشد جای تقدیر ندارد! اینکه کریدور شمال و جنوب را راهاندازی کرده باشیم ولی مردم در شرق و غرب کشور با مشکلات شدید زیستی مواجه باشند، قابلتمجید نیست! اینکه به بریکس پیوسته باشیم ولی نتوانیم جلو مهاجرت سرمایهگذاران را با بسترسازیهای مناسب اقتصادی بگیریم اصلاً قابل تمجید نیست! اینکه با همسایگان خود روابط را برقرار کنیم اما آمران و مسببین قطع ارتباط و آتشزنندگان سفارت را که موجبات خسارتهای عظیم مادی و معنوی به کشور شدهاند در مسند قدرت باشند قابلتمجید نیست! اینکه بعد از دوسال که همه ارکان نظام برای موفقیت دولت چشم بر همه ضعفهایش بستهاند ولی هنوز دولت قبل را مقصر ناکامیهای خود بدانیم نهتنها قابل تقدیر نیست که مذموم و نکوهیده است! اینکه در آفریقا و آمریکای لاتین به دنبال تبلیغ اسلام و تشیع باشیم ولی از بیدین شدن مردم خویش غافل باشیم، قابلتمجید نیست! اینکه اجازه دهیم ایدئولوژیهای فراتر از دین و مذهب، آزادیهای فردی و اجتماعی را تهدید کنند، قابلتمجید نیست.!
آری، اگرچند میلیون مسکن بسازید که نساختهاید! اگر با همه جهان تنشزدایی کنید که نکردهاید! اگر نرخ تورم را به نیم و بعد به یکرقمی برسانید که نکردهاید! اگر نرخ بیکاری بهویژه دانشآموختهها را نسبت به قبل کاهش داده باشید که ندادهاید! اگر بیخانمانها را خانهدار میکردید که نکردهاید! اگر شرایط را برای ازدواج جوانان فراهم میکردید که نکردهاید! و اگر دغدغه تأمین داروی بیماران را برطرف کرده بودید که نکردهاید و حتی اگر معیشت مردم و رفاه همه مردم را فراهم میکردید که نکردهاید! و حتی اگر گره کور سفرههای مردم بر برجام و تحریم را نیز باز کرده بودید که نکردهاید، بازهم به علت طی مسیری که به کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم منجر شد و موجب بروز تنشهای اجتماعی و لطمه به وحدت ملی، در تابستان گذشته و عدم مدیریت صحیح آن گردید، سایر زحمات و تلاشهایتان قابلتمجید نخواهد بود.
زمانی که انجام امور کشور داری را به اهل آن بسپارید و همانطور که وعده داده بودید متخصصترین اقتصاددانها نه مدرکداران بیسواد را برای حل مشکلات اقتصادی، زبدهترین تیمهای دارای وجاهت داخلی و بینالمللی را برای حلوفصل مشکلات سیاست خارجی، دانشمندترین و بهترین نخبگان علوماجتماعی و جامعهشناسی را برای حل بحرانهای اجتماعی مثل اعتیاد، سرقت، طلاق، خودکشی و… از جمله مخالفتهای مدنی جوانان بهخصوص موضوع حجاب و ارشاد، بهترین حقوقدانان را برای رفع موانع قانونی همه مشکلات و موانع رشد اجتماعی و اقتصادی کشور به کار بگیرید و تعامل و هماندیشی با دانشگاهیان و دانشجویان را جایگزین تهدید و ارعاب و اخراج اساتید و دانشجویان کنید و فضا را با توجه به اختیارات ریاستجمهوری در آستانه انتخابات مجلس طوری مهیا کنید که عصارههای ملت به مجلسین شورا و خبرگان راه یابند و نهایتاً دولت و مجلس از حضور چاپلوسان بیسواد و رانتخواران و مفسدان سیاسی پاک شود، حتماً از طرف مردم موردتمجید قرار خواهید گرفت!