آیت الله ضیاءالدین برهانی از علمای شهر کاشمر میباشد که در مسجد جامع به عنوان پیشنماز در جمع نمازگزاران به اقامه نماز میپردازد و مدت 10 سال به عنوان امامجمعه موقت شهر کاشمر بوده و سالهاست امام جماعت چندین مسجد شهر به عهده ایشان است. آیت الله برهانی خدمات دیگری در جهاد و سپاه خلیلآباد، بردسکن و کاشمر عهدهدار بوده و هنوز هم نماینده مراجع عظام در کاشمر در امور حسبیه است. وی متولد 1311 در روستای آهوبم، منطقه کوهپایه بردسکن است و از 12 سالگی وارد حوزه علمیه شده و مدت 10 سال در مدرسه حاج سلطان آموزش دیده است، سپس با هجرت به قم نیز مدت 10 سال در حوزههای علمیه قم در محضر مراجع تقلید کسب فیض کرده است. طی سالهای اخیر با تلاش و تحقیق، کتاب تفسیر الانوار را در 17 جلد به تألیف و چاپ رسانده است. با ایشان در این روزهای کرونایی به رغم کسالت، به گفتگو نشستیم.
*جناب حاج آقای برهانی؛ ضمن قدردانی از قبول انجام این گفتگو، در خصوص دوران تحصیل در حوزه علمیه برای ما و مخاطبان نشریه بگویید.
با سلام. استادم در کاشمر، عمویم شیخ محمدحسین مدرس بود که مقدمات تا رسائل را آموزش دادند و پس از 10 سال تحصیل در مدرسه حاج سلطان، به قم هجرت کردم و مدت ششماه از محضر آیتالله بروجردی کسب فیض نمودم. بعد از رحلت ایشان در محضر امامخمینی(ره)، آیتالله گلپایگانی و آیات عظام دیگر حضور یافتم. یکی از اساتیدم پسرخاله آیتالله بروجردی بود که کفایه به ما تدریس میکرد و در آن زمان همانگونه که درس فرا میگرفتم به عدهای هم آموزش میدادم. همان زمان مدتی را هم پای درس تفسیر آیتالله طباطبایی صاحب المیزان حضور مییافتم.
* با توجه به تحصیل در حوزه علمیه، در چه درجه علمی قرار دارید؟
بنده 20 سال فقط درس خواندهام، در محضر اساتیدی همچون حضرتامام و آیتالله بروجرودی و… بودهام که از آنها کسب فیض کردهام. عدهای درجه بنده را در حد اجتهاد میدانند، اما من در مقامی نیستم که عنوانی برای خودم تعریف کنم.
* تألیفاتی در این دوران داشتهاید؟
کتابهای تفسیر الانوار در 17جلد، انوار الهدایه فی معارف الاسلام و انوار سعادته فیالاخلاق. مجمعالعلوم که تفسیر الانوار جلد 17 آن نیز در حال چاپ است که این کتاب را در مدت 10 سال جمعآوری و به رشته تحریر در آوردهام.
تفسیر الانوار دو تفسیر است بر مسلک اخباریین که آنها آیه به آیه تفسیر میکنند، و یکی بر مسلک محققین که قرائت و لغت و شأن نزول را هم بیان میکند که تفسیر الانوار را میتوانیم دو تفسیر عنوان کنیم.
این تفسیر به تمام حوزههای علمیه کشور و حتی عراق و لبنان ارسال شده است، کتاب تفسیر الانوار برگرفته از مجمعالبیان، تفسیر تبیان، المیزان و برهان و تفسیر نورالثقلین و صافی مربوط به فیض کاشانی و مجمعالبحرین و نهجالبلاغه و سفینهالبحار مرحوم شیخ عباس قمی است که استفاده کردهام، همه این کتابها به زبان عربی است و امیدوارم در ادامه بتوانم کتابهای اخلاق را به زبان فارسی ترجمه و به چاپ برسانم.
*بین حوزهها قبل از انقلاب و امروزه چه تفاوتی است؟
قبل از انقلاب حوزههای علمیه برنامههای منظمی نداشتند، ولی پس از انقلاب آنها منظمتر از گذشتهاند و حتی فراگیری درس، پایهای است و پایه یک تا هشت دارد و پس از آن درس خارج و این رتبهبندی در روحانیون هم مثل دیگر محصلین است، به گونهای که درس خارج، بالاتر از مقطع لیسانس است.
* به نظر شما مبلّغین دینی باید در امور سیاسی دخالت کنند؟
همانطور که آیتالله مدرّس فرمودند؛ “سیاست ما عین دیانت ماست”، بنده هم به این امر معتقدم. بدین ترتیب ما بر اساس همین تز میتوانیم با خارج در صورت مراوده حسنه، ارتباط داشته باشیم و اگر میبینیم بیگانگان قصد تسلط دارند و میخواهند جوانان و ملت ما را منحرف کند، دین دست رد به سینه آنها میزند و سیاست هم همین را انجام میدهد.
* چرا امروز در محافل مذهبی مداحان بیشتر از روحانیون حضور دارند، به نظر شما دلیل چیست؟
در محافل مذهبی حضور روحانی و مداح هر دو خوب است، باید مداحان شعرهایی که میخوانند مطابق با مقاتل باشد؛ افرادی هستند که میخواهند محافلی پرسوز و گداز داشته باشند پیش مداح میروند؛ البته باید به حرف علما و وعاظ و طلاب هم گوش داد. اگر دین حفظ شده و مسلمانی مانده، به برکت زحمات علما و حوزههای علمیه است. با این حال مداحان نباید جای روحانیون را بگیرند، البته بعضی از روحانیون به خوبی مطالعه و تحقیق میکنند و به درستی سخنانی نقل میکنند، اما بعضی خیلی استراحتطلب هستند و اگر به منبری دعوت میشوند و میبینند زنان خوب گریه میکنند، فقط شعر میخوانند در صورتی که روحانی باید پاسخگوی شبهات دینی و مذهبی جوانان باشد و راه درس ت را به آنها یاد بدهد تا نسل جوان مورد تهاجم دشمنان قرار نگیرد.
*حضور مردم در صفهای نماز جماعت به خصوص جوانان را چگونه ارزیابی میکنید؟
حضور مردم در نماز جماعت در اوایل انقلاب خیلی پررنگ بود، اما این روزها کمرنگ شده، به نظرم دلیل این امر میتواند این باشد که نسل امروز کمتر زحمت میکشد و فقط میخواهد مقام پیدا کند و وقتی برای نماز نمیگذارد و به نماز بیاعتناست، در صورتی که علامت مؤمن و مسلمان، نماز است و آنهایی که مبتلا بِه هر گرفتاری هستند میتواند با قرائت قرآن این کتاب را واسطه رفع گرفتاریهایشان قرار دهند.
*دلیل اینکه بعد از چهل سال از استقرار نظام اسلامی، از بدحجابی و بیحجابی سخن میگویند در چیست؟
جامعه خودش فسادپذیر است، بعضی پول طلب هستند و بعضی آزادی میخواهند. در یک کشور اسلامی مثل ایران هم اوضاع همین است، متأسفانه بیحجابی و بدحجابی و دزدی و…. در جامعه هست اگرچه بعد از انقلاب فرزندان ما آزادتر شدهاند، و گاه میبینیم به سمت باطل میروند، اما در گذشته فرزندان امر و نهی را پذیرفته و اطاعت میکردند، ولی در این دوران رها شدهاند و این خوب نیست و باید برای آنها کاری کرد.
*آیا در اسلام احکامی همچون ممنوعیت دوچرخهسواری برای بانوان و ورزش بانوان و… وجود دارد؟
روایتی در مورد ورزش یا عدم ورزش بانوان نداریم، و دلالت نمیکند بانوان ورزش نکنند، ولی اگر باعث بیحجابی باشد انجام آن حرام است و گناه صورت گرفته، و گرنه با رعایت حجاب و در مکانی جدا از مردان ورزش بانوان ایرادی ندارد.
* به نظر شما وضعیت دینداری و اعتقادات مذهبی در سالهای اخیر چگونه شده است؟
مردم کاشمر متدین هستند. اما اگر بخواهیم نسبت به قبل و بعد از انقلاب بسنجیم این روزها دینداری و اعتقادات مردم کم رنگتر شده است که به نظرم دلیل آن هم مشکلات معیشتی مردم است. علاوه بر این اعتقادات پدر و مادرها ضعیف شده و این امر به فرزندان هم سرایت کرده است. لذا مسئولین باید برای معیشت و فرهنگ مردم اقدام کنند و به فریضه امر به معروف و نهی از منکر که یکی از واجبات دین اسلام است، باید بیشتر توجه شود.
* در این خصوص چه قدر اقدامات فرهنگی را مؤثر میدانید؟
قبل از انقلاب علما تلویزیون را حرام میدانستند، حال آنکه امروز همین تلویزیون بیشتر بدیها را نشان میدهد، از قتل و غارت گرفته تا دزدی و…. ما در مسائل دینی و اعتقادی از امکانات و تکنولوژیها و ماهواره و…. کمتر استفاده کردهایم و اما مملکتهای بیدین، کافر و مشرک فعالیت بیشتری داشته و مسلمانان را منحرف کردهاند در صورتی که با توجه به دشمن داخلی و خارجی ما عقبافتاده و کار فرهنگی کم انجام دادهایم.
*وضعیت اقتصادی روحانیون امروز چگونه است؟
روحانیون هم مثل همه مردم عادیاند در میان آنها قشر ضعیف و غنی حضور دارد. سابقاً یک روحانی که از قم و نجف میآمد؛ اگر مردم دورش را نمیگرفتند، تنها و بیکار بود و با سختی زندگی میکرد. الان آیتالله خامنهای به طلاب شهریه میدهند. امروز بخشی هم از محل موقوفات تأمین میشود که البته مبلغ آن به اندازه گرانیها ثابت و مشخص نیست و اغلب کم و زیاد میشود و روحانیون زیادی به سختی زندگی میکنند. حال اگر تفاوتی بین وضعیت روحانیون وجود دارد، ممکن است بعضی از آنها فعالیتهای متعددی انجام بدهند و مسئولیتها و مقامهایی با زیرکی به دست آورده باشند، اما بعضی که زرنگ نیستند، عقب میمانند.