• امروز : سه شنبه, ۱۱ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Tuesday - 2 December - 2025
پارس وی دی اس
1

خطای تحلیلی فاحش تندروها!

  • کد خبر : 12232
  • ۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۱
خطای تحلیلی فاحش تندروها!
نگاهی به عملکرد مجلس دوازدهم طی دوسال اخیر نشان می‌دهد که برخی از نمایندگان این مجلس بیش از آن‌که به فکر حل مسائل کشور باشند، بیشتر غرق حواشی هستند و آنقدر حاشیه‌‌های مجلس توسط این افراد زیاد گردیده که متن به حاشیه رفته است.

نگاهی به عملکرد مجلس دوازدهم طی دوسال اخیر نشان می‌دهد که برخی از نمایندگان این مجلس بیش از آن‌که به فکر حل مسائل کشور باشند، بیشتر غرق حواشی هستند و آنقدر حاشیه‌‌های مجلس توسط این افراد زیاد گردیده که متن به حاشیه رفته است. این مساله نیز از این موضوع نشأت می‌گیرد که غالب تندروهای مجلس وظایف و کارکرد اصلی خود را فراموش کرده و بیشتر به فکر تسویه حساب‌های جریانی و جناحی و اِعمال فشار از جایگاه نمایندگی مجلس بر جریان مخالف و منتقد خود هستند. نشان بارز این مساله را می‌توان در نوع مواجهه آنان با دولت مسعود پزشکیان و حامیان این دولت دید. جایی‌که از ابتدای روی کارآمدن دولت به‌رغم اعلام “وفاق ملی” از سوی رئیس‌جمهور، اما تندروها و دلواپسان رویکرد دیگری برگزیدند و تقابل را به تعامل ترجیح دادند و شروع به زدن دولتمردان و کنارگذاشتن آنها کردند. در همین رابطه نیز اولین قرعه به نام عبدالناصر همتی وزیر سابق اقتصاد افتاد که با ابزارهای نظارتی بهارستان‌نشینان از صندلی وزارت کنار رفت. پس از او نیز تلاش‌ها برای کنار زدن محمدجواد ظریف ادامه پیدا کرد و تندروهای مجلس ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها از وقت مجلس را که باید برای حل و فصل مسائل و مشکلات و تصویب قوانینی در همین مسیر در جهت کمک به دولت اختصاص می‌یافت، به حمله و هجمه به ظریف اختصاص دادند تا به هر نحو ممکن او را از دولت کنار بگذارند. گویی این روزها رفتار تندروهای مجلس دوازدهم به صحنه‌ای آشفته از بی‌اخلاقی سیاسی بدل شده است. آنان به همه چیز و همه کس چنگ می‌زنند، تهمت می‌زنند، تهدید می‌کنند، افترا می‌بندند و بی‌پروا توهین و تحقیر می‌کنند. فرقی ندارد مخاطب‌شان رئیس‌جمهور باشد، وزیر امورخارجه، رئیس جبهه اصلاحات یا حتی یک فعال فرهنگی و رسانه‌ای؛ هر‌کس در مسیر نگاه و منافع جناحی‌شان قرار گیرد، هدف حمله قرار می‌گیرد. گویی برای این گروه، مرز نقد و هتک حرمت از میان رفته و سیاست، نه میدان گفت‌وگو و عقلانیت، بلکه صحنه‌ای برای تسویه‌حساب‌های شخصی و قدرت‌طلبانه شده است. در این میان، خطرناک‌تر از رفتار تند آنها، پوششی است که بر آن می‌کشند؛ همه‌چیز را به نام انقلاب و آرمان‌های آن توجیه می‌کنند و پشت این شعارها، خود را از پاسخ‌گویی، نقد و حتی رعایت ابتدایی‌ترین اصول اخلاق سیاسی معاف می‌دانند.

این روزها تندروها کم‌کم چهره واقعی خود را نشان می‌دهند و تعارف را کنار گذاشته‌ و مکنونات قلبی خود را به‌صورت واضح و آشکار به زبان می‌آورند. البته اگر نگاهی به گذشته این جریان و اشخاص منتسب به آن بیندازیم خواهیم دید که این جماعت در گذشته نیز رویکرد تخریبی خود را داشته‌اند. به طور مشخص از زمان دولت اصلاحات سیدمحمد خاتمی، تندروها خط تخریبی خود را با حضور در میتینگ‌های سیاسی و برهم‌زدن مجامع در قالبی موسوم به “گروه فشار” انجام داده و حملات سازمان یافته‌ای را نیز در رسانه‌های خود در آن زمان علیه رئیس‌جمهور، دولتمردان و اقدامات دولت انجام می‌دادند. این رویه در دولت بعد کمرنگ شد و اغلب آن افراد با همان رویکردها به دولت وقت نزدیک شده، به دانشگاه‌ها و مسئولیت‌های اجرایی رفتند، اما در دولت یازدهم و دوازدهم که حسن روحانی دولت تدبیر و امید را شکل داد، در قالب‌های دیگری به همان رویه تخریبی خود بازگشتند و هم تجمعات خیابانی علیه دولت و دولتمردان صورت دادند، هم از تریبون مجلس دولتمردان را مورد هجمه و تخریب قرار می‌دادند و هم در رسانه‌های خود خط آتش و تخریب را علیه روحانی و مردانش از جمله محمدجواد ظریف وزیرخارجه موفق و کارآمد دولت به‌راه انداختند. تا جایی‌که در جریان برجام، او و تیمش را غربگرا، سازش‌‌کار و خائن خواندند. ظریفی که رهبر انقلاب، وی و تیم دستگاه دیپلماسی را امین، صادق، متدین و شجاع خواندند. با این همه دولت روحانی با تمام تخریب‌ها به پایان رسید، اما تخریب تندروها ادامه یافت چنان‌که در دولت مرحوم رئیسی نیز آنها مرحوم امیر عبداللهیان وزیرخارجه وقت را به خاطر پیگیری احیای برجام، مورد حمله و هجمه قرار دادند و حتی علی باقری شخص مورد وثوق سعید جلیلی را از این تخریب‌ها بی‌بهره نگذاشتند. اکنون نیز در دولت مسعود پزشکیان این تخریب‌ها ادامه دارد و گرچه رئیس‌جمهور و مردانش صحبت از وفاق ملی می‌کنند، اما تندروها از تریبون مجلس و رسانه‌های مکتوب خود، هر زمان که بخواهند دولتمردان و چهره‌های حامی را مورد تخریب قرار می‌دهند و در این مسیر از هیچ کوششی نیز فروگذار نمی‌کنند.

 

حملات جدید به روحانی

در پی تخریب‌ها و اتهامات مکرر تندروها به حسن روحانی از تریبون‌های گوناگون، وی در یک پیام ویدئویی، با تأکید بر اینکه «غرق شدن این کشتی، غرق شدن همه است»، به نقد وضعیت حکمرانی پرداخت و حتی پرسید که مجلس تا چه میزان نماینده واقعی مردم است، در حالی که ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم با تصمیمات آن مخالف هستند. روحانی، قانون‌گذاری برخلاف نظر اکثریت قاطع مردم را بی‌ارزش دانست و هشدار داد: «اگر حکمرانی تغییر نکند، خود حکمرانان تغییر خواهند کرد.» روحانی درباره بدعهدی‌های روس‌ها و چینی‌ها هم سخن گفت. این اظهارات، که از عدم نمایندگی واقعی مردم در تصمیم‌گیری‌ها تا انتقاد از حضور نظامیان در اقتصاد و جهت‌گیری شرق‌گرایانه در سیاست خارجی را در برمی‌گیرد، با خشم و حملات بی‌سابقه نمایندگان تندرو مجلس مواجه شد، تا جایی که شعار «محاکمه» و «مرگ بر فریدون» در صحن علنی مجلس سردادند و برخی نمایندگان مجلس خطاب به او گفتند آقای روحانی به جای این که به “مقام بالاتر” فکر کنید به پشت میله‌های زندان فکر کنید.

 

خشم تندروها

این طیف، سال‌هاست روحانی را به «وادادگی» در برابر غرب متهم می‌کنند، این بار نیز با برچسب‌های مشابه به میدان آمدند. «منفور»، «زبان دراز»، «به تو چه»، «افتضاح»، «خائن»، «قهقه‌هاي مستانه»، «سارق» و… واژگاني است كه نه در كف خيابان بلكه در صحن علني مجلس از سوي برخي از نمايندگان تندرو مطرح شد! تذكر و فرياد وامصيبتاي ثابتي و رسايي و شعار «مرگ بر فريدون»، نمايشي بود كه حتي چهره‌هاي باسابقه نزديك به جريان پايداري از جمله كوچك‌زاده و نبويان و… حاضر به ايفاي نقش در آن نشدند و طراحان اين پرده‌ی نمايش، ناچار شدند از اميرحسين ثابتي و حميد رسايي براي ايفاي نقش عليه روحاني استفاده كنند. امیرحسین ثابتی، نماینده حداقلی تهران در مجلس، در نطقی تند، روحانی را «منفورترین سیاستمدار ایران» خواند. حمید رسایی، دیگر نماینده تندرو مجلس با اشاره به دولت‌های روحانی گفت که هشت‌سال کُرنش و التماس در برابر آمریکا، نتیجه‌ای جز تهدید، تحریم‌های سنگین و توهین بیشتر برای کشور نداشته است. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم مواضع روحانی و ظریف را «غیرمسئولانه» خواند و مدعی شد که این مواضع روند همکاری‌های راهبردی ایران و روسیه را تحت‌تأثیر قرار داده است. البته این اظهارنظر قالیباف، سؤالات جدی را در نزد فعالان سیاسی ایجاد کرد که چگونه دو دولتمردی که هیچ سمت رسمی ندارند، صرفاً با اظهارنظر خود می‌توانند به «مسیر همکاری راهبردی با روسیه لطمه بزنند»؟ احمد زیدآبادی، فعال سیاسی در همین خصوص نوشت: «در هیچ جای دنیا اظهارنظر مقام‌های سابق، لطمه‌ای به روابط دولت‌ها وارد نمی‌کند.» او تأکید کرد: «اگر چنین شرطی وجود داشته باشد، معنایی جز رابطه‌ای استعماری و تحقیرآمیز ندارد.»

محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هم درباره این اظهارات قالیباف گفت: «مرجعی که می‌تواند روشن کند آیا روابط ایران با کشوری دیگر به‌دلیل برخی نظرات برهم خورده یا نه، کیست؟ علی‌القاعده آن مرجع، نماینده یا رئیس‌مجلس نیست؛ نهاد دیپلماتیک و مهم‌تر از آن، شورای عالی امنیت ملی وجود دارد که مشخص می‌کند آیا فلان اظهارنظر در رابطه با فلان کشور باعث تضعیف روابط دو کشور شده یا اثری نداشته است.» وی می‌افزاید: «حضراتی که در برابر مواضع منطقی افرادی چون روحانی و ظریف مقاومت می‌کنند، همان نمادهای جریان تندرو هستند که بارها و بارها شانس خود را در پیشگاه رأی ملت آزموده و شکست خورده‌اند. تصور می‌کنم این واکنش‌ها نشانه‌ای از ضعف روزمره و پی‌درپی آن‌هاست که اکنون خود را آشکار می‌کند. همان‌طور که به خود اجازه می‌دهند به شخصیت‌هایی چون ظریف و روحانی حمله کنند، باید روشن نمایند که صحبت نقدآمیز یا فحاشی‌هایشان دقیقاً معطوف به کدام جمله یا اظهار نظر آنهاست. من به شما عرض می‌کنم، هیچ‌یک از عقلای جریان اصولگرایی که پیشکسوتان و پدرخوانده‌های جریانات اکثریت مجلس فعلی هستند، رویکردهای تند، افراطی، بی‌ادبانه و مسئله‌دار این جدیدالاسلام‌ها را تأیید نمی‌کنند. صریحاً عرض می‌کنم، حتی اگر تندروها بتوانند تمام شخصیت‌های پیشین که در اداره‌ی کشور مؤثر بودند را در این هیاهوها از صحنه خارج کنند، جامعه باز هم به افراد تندرو اقبالی نشان نخواهد داد و مجدداً نیروهای معتدل و معقول و جوان‌تر جایگزین خواهند شد.»

 

هشدارهای علی لاریجانی

در پی این حرکات تندروها، علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام كرد: «فكر مي‌كنم زعماي سياست در ايران هنوز مسأله حساس امروز ايران را به خوبي لمس نكرده‌اند.»

پرسش بنیادی آن است که چرا رادیکال‌ها در این مقطع زمانی به چنین رفتارهایی متوسل شده‌اند؟ پاسخ را می‌توان در نوع نگاه آنان به شرایط داخلی و منطقه‌ای جست‌وجو کرد. در هفته‌های پس از آتش‌بس جنگ ۱۲روزه، جریان تندرو مرتباً بر احتمال حمله مجدد اسرائیل و آمریکا تأکید می‌کردند و فضا را به گونه‌ای نشان می‌دادند که گویی تهدیدی قریب‌الوقوع در حال وقوع است تا ماهی مطامع خود را از آب گل‌آلود داخلی بگیرد. حالا با گذر زمان و فاصله‌گرفتن از آتش‌بس، اکنون همین جریان دچار فریب وضعیت و سوء محاسبه شده است؛ چراکه تحلیل غالب در محافل تندرو نشان می‌دهد که آنان معتقدند اسرائیل دیگر توان و جسارت ورود به جنگ مستقیم با ایران را پس از حملات خرداد و تیرماه ندارد. این ارزیابی، در ذهن آنها تصویری از «ثبات نسبی» ایجاد کرده و این تصور را القا کرده است که می‌توان مجدداً به سیاست‌های پیشین یا اصطلاحاً به «تنظیمات کارخانه» بازگشت؛ سیاست‌هایی که سال‌ها جامعه را به سمت کنترل اجتماعی سخت‌گیرانه و انسداد سیاسی سوق داده است.

هشدارهای علی لاریجانی را باید پاسخی غیرمستقیم به جریان‌هایی دانست که در هفته‌های اخیر، چهره مجلس را با رفتارهایی حاشیه‌ساز، تند و گاه غیرمسئولانه مخدوش کرده‌اند؛ رفتارهایی که از تهمت به رئیس‌جمهور پیشین گرفته تا تهدید وزیر امورخارجه اسبق و افترا به چهره‌های فرهنگی و سیاسی کشور را در بر می‌گیرد. مخاطب لاریجانی به‌روشنی مشخص است؛ رادیکال‌های مجلس دوازدهم، آنان که تصور می‌کنند سیاست یعنی جنجال و مطالبه‌گری یعنی حمله، تهدید و تحقیر. این هشدار، دعوتی است به بازگشت عقلانیت به سیاست و یادآوری این حقیقت که جامعه ایران در مرحله‌ای از پیچیدگی و بحران‌های درهم‌تنیده قرار دارد که هرگونه افراط‌گرایی و نزاع درونی، جز تضعیف سرمایه اجتماعی و مشروعیت سیاسی نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.

شاید رادیکال‌ها بتوانند هشدارهای علی لاریجانی را با رنگ و بوی سیاسی و جناحی توجیه کنند و آن را صرفاً در چارچوب رقابت‌های درون‌سیاسی تفسیر کنند، اما واقعیت این است که پیامدهای رفتارهای تندروانه فراتر از یک نزاع سیاسی محدود است و می‌تواند به امنیت و ثبات ملی آسیب جدی برساند.

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=12232
  • نویسنده : علی محمد خزاعی
پارس وی دی اس

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.