سالهاست که ارتباط ایران با بسیاری از کشورهای جهان به دلایل گوناگون دچار مشکلاتی گردیده، اما این روزها به طرُق مختلف، فشارهای خارجی بر ایران رو به تزاید است. پارلمان اروپا، اخیراً در قطعنامهای خواستار تحریم سپاه و نهادهای زیرمجموعه از جمله بسیج، سپاهقدس و شرکتهای اقتصادی مربوطه و نیز تحریم بنیادمستضعفان و بنیادشهید و امورجانبازان شده است. سفرای ایران به وزارتخارجه کشورهای خارجی فراخوانده میشوند. ایران از کمیسیون زن شورای حقوق بشر سازمان ملل اخراج و در شورای حقوق بشر سازمان ملل، محکوم گردیده است. کشورمان بهعنوان شریک روسیه در جنگ اوکراین شناخته شده و در صورت گسترش درگیری غرب با روسیه، احتمال درگیری با ایران نیز وجود دارد. چین هم که مسئولین ما، آن کشور را شریکی راهبردی میدانند، سندی ضدایرانی را در عربستان امضاء میکند. رئیسجمهور و نخستوزیر عراق، بهراحتی، از خلیجفارس با عنوانی جعلی یاد میکنند. اسرائيل با برخي كشورهاي خليجفارس علني و با بعضي غيرعلني رابطه برقرار كرده و این روزها تحرکات مذبوحانهای انجام میدهد. الهام علياف رئيسجمهور آذربايجان سخنان بسيار تندي عليه ايران ميزند و به عاديسازي رابطه باكو با رژيم اسرائيل پرداخته و سفير آذربايجان را به سرزمينهاي اشغالي اعزام نموده است. روابط ایران با کشورهای منطقه هم، روابطی عادی نیست و تحریمهای گسترده بینالمللی نیز، هر روز گستردهتر میشود و همچنان در لیست سیاه FATF قرار داریم. امیدی هم به پیگیری مذاکرات برجام و موفقیت آن وجود ندارد. همه اینها نشاندهنده اين است كه سياست خارجي ايران به پویایی و تحرک بیشتری نیاز دارد زیرا جايگاه بینالمللی ايران در حال تضعيف شدن است.
این وضعیت در حالی به وجود آمده است که در پایان کار دولت روحانی و اوایل خدمت دولت ابراهيم رئيسي، ایران شانسي طلايي براي بازگشت به برجام، ترميم روابط با غرب و رفع تحريمها را پيش روي خود ميديد اما دولت سيزدهم ترجيح داد مسير دیگری را دنبال كند. اكنون هم که يكسال و نيم از آغاز به كار دولت رئیسی و يکدست شدن حاکميت میگذرد، بازهم شرايط به شکلي است که نهتنها روابط خارجی و رفع تحریمها بهبود نیافته بلکه حتي روسيه نيز ديگر مانند گذشته چندان اميدي به احياي برجام ندارد و هرچه ميگذرد شرايط دشوارتر ميگردد و با توجه به اينکه توقف برجام با بحران اوکراين همزمان شده، اين موضوع ميتواند زمينههاي ايجاد فضايي ضدايراني را فراهم سازد. ضمن آنکه تحقق وعدههاي صريحي نیز که از سوی دولت در حوزه معيشت به مردم داده شده، با چالش بیشتری مواجه گردیده است.
بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران معتقدند؛ ريشه مشکلاتي را که کشور با آن دستوپنجه نرم ميکند بايد در گِره کور “روابط خارجي” و عدم بازگشت به برجام خلاصه کرد. اينکه دولت تلاش دارد بدون نفت کشور را اداره و احتياجات مردم را حتي بهصورت گران تأمین کند، بسيار مطلوب است اما تا زماني که این کوه از مسير توسعه کشور برداشته نشود، مشکل حل نخواهد شد. “سیدمحمد صدر”، دیپلمات سابق و عضو مجمع تشخیصمصلحت نظام در همین خصوص اظهار میدارد: «سياست خارجي ايران واقعگرايانه نيست.» و میگوید: «همه اين مشكلات به هم پيوند خورده و بخشي از راهحل اين مشكلات، در احياي برجام و بهتبع آن رفع تحريم و تصويب نهايي لوايح باقيمانده افايتياف است.» و میافزاید: «در ابتداي آغاز به كار دولت جديد، دو موضوع در ماجرای پرونده هستهای مبنای تصمیمگیری بود. اول، اینکه دولتمردان جدید معتقد بودند مذاكرهكنندگان قبلي در پرونده مذاكرات برجام، آنطور كه بايد و شايد سختگيري نكرده و در نتيجه امتيازهايي را كه نبايد، بهطرف مقابل دادهاند. دوم، اينكه ما بدون برجام هم ميتوانيم مسائل مملكت را حل كنيم و این شعار هنوز هم از زبان برخي چهرههاي اقتصادي دولت شنيده ميشود. متأسفانه تيم جديد مذاکرهکننده، بر مبناي همين تحلیل اشتباه، در ابتداي كار شرايطي را روي ميز مذاكره گذاشت و فرصت طلايي براي به نتيجه رسيدن مذاكرات و احياي توافق هستهاي از بين رفت اما بهمرور زمان متوجه گردیدند كه اين تصاوير درست نبوده است.»
با این حال و علیرغم آنکه بسیاری از دولتمردان فعلی به این تحلیل اشتباه خود پی بردهاند و در پی احیای برجام و بازگشت به روند مذاکره هستند، اما همچنان عدهای به مخالفت خود ادامه میدهند. به عقیده سیدمحمد صدر، مخالفان برجام را میتوان سه گروه دانست: “برخي نيروهاي امنيتي”، “كساني كه از تحريمها سود ميبرند” و سومين گروه “افرادي كه فهم درستي از سياست خارجي و روابط بينالملل ندارند.” در حقيقت، مخالفت اين سه گروه، فشارهاي اقتصادي را به ايران و مردم تحميل ميكند. در حالیکه به عقیده سیدمحمد صدر، اگر برخي سياستهاي نادرست در داخل همچنان ادامه پيدا كند، اين احتمال وجود دارد كه با تحريم ديپلماتيك هم روبهرو شويم كه به معني اخراج سفراي ما از برخي كشورها و احضار سفراي اين كشورها از تهران به پايتختهايشان است و در آن صورت خطر امنيتي شدن دوباره پرونده ايران نیز بسيار جدي است. زیرا در صورتیکه اين اتفاق رخ دهد، قطعنامههاي شوراي امنيت كه اجراي آنها با برجام متوقفشده بود، دوباره قابلاجرا ميشوند و ايران تحت تحريمهاي بينالمللي قرار ميگيرد. در چنين شرايطي ايران دچار انزواي سياسي، اقتصادي، امنيتي و بينالمللي ميشود و اين انزوا مقدمه مسائلي خواهد شد كه اميدواریم هرگز به آن مرحله نرسيم.
تحلیلگران و صاحبنظران همچنین بر این باورند که در حال حاضر به مدد امپراطوری رسانهای کشورهای غربی، چهرهای که از ایران در مجامع بینالمللی ترسیم گردیده بسیار مخدوش است تا آنجا که این تبلیغات بر افکارعمومی نیز تأثیر گذاشته است. در این ارتباط نیز، سیدمحمد صدر میگوید اگر تاکنون دولتهاي غربي بهخصوص آمريكاييها به دنبال ضربه زدن به ايران بودهاند، ولی مردم دنيا و افكارعمومي جهان عليه جمهورياسلامي ايران نبودهاند. اما در چند ماه اخير، دو مسئله “اتهام دخالت ايران در جنگ اوكراين به نفع روسيه” و “نحوه برخورد با اعتراضهاي داخلي”، باعث شده است كه افكارعمومي جهان نیز عليه جمهورياسلامي ايران باشد. به عبارتی، شايد بتوان گفت كه متأسفانه در حال حاضر مخالفت و دشمني با ايران در سطح بينالمللي، هم “دولتي” و هم “مردمي” شده و مجموعهاي از عوامل دستبهدست هم داده و پرونده ايران را در معرض خطر امنيتي شدن دوباره قرار داده است.
با این شرایط، ما باید بپذیریم که در سياست خارجي، بايد بينش واقعگرايانه در سياست خارجي داشته باشیم و روشهاي عالمانه را پيگيري كنيم. اين عوامل هم نياز به شناخت دقيق سياست خارجي و روابط بينالملل دارد كه اگر اين شناخت دقيق را نداشته باشيم دچار اشتباه محاسباتي ميشويم و اين اشتباه محاسباتي ممكن است مشكلات بسيار جدي براي ايران به وجود آورد. “سیدجلال ساداتیان”، کارشناس مسائل خاورمیانه و سفیر اسبق ایران در انگلیس معتقد است: «دولت سیزدهم نتوانسته توازن را در روابط خارجی با سایر کشورها برقرار کند و همین مسئله به نقطهضعف فعلی جمهوریاسلامی ایران تبدیلشده است.»
“ابراهیم رحیمپور” معاون پیشین وزیرخارجه در دولت دوازدهم هم میگوید: «بهعنوان کارشناسی که چهلسال در کشور، دیپلماسی را آموخته و در دورههای مختلف توفیقاتی داشتیم، امروز در اوج بیبرنامگی و بیرابطهگی هستیم و شما حداقل این ۱۵ همسایه ما را نگاه کنید که در این مدت یکسال و نیم گذشته چند سفر متقابل در سطح رئیسجمهور و وزرای خارجه با آنها داشته و چه تعهدات و چه بده و بستانی با آنها داشتیم؟»
وی میافزاید: «حسن روحانی چقدر تأکید کرد که بگذارید برجام را به سرانجام برسانیم، اما بهرهبرداری برای شما. اجازه ندادند. فکر کردند شرایط ثابت میماند. ببینید چقدر شرایط متغیر شده است. ما هنوز میگوییم آمریکاییها پیامهای خوب میدهند و میخواهند به برجام برگردند… درحالیکه ما مدتهاست به همان برجام ۲۰۱۵ هم راضی شدهایم و دنبال همان هستیم، اما به همان هم نمیتوانیم دسترسی پیدا کنیم.»
“جاوید قربان اوغلی”، تحلیلگر سیاست خارجی هم، تداخل موضع ایران در جنگ اوکراین، و عدم انعطاف در مذاکرات را ضربه سنگینی بر تلاشها برای نجات برجام و رابطه با اتحادیه اروپا دانسته و میگوید: «به نظرم روسیه با طراحی هوشمندانهای پای ما را به جنگ اوکراین کشاند. اینکه دومین قدرت بزرگ نظامی جهان نیازمند کمک ایران برای تغییر مسیر جنگ باشد، تصوری خام و به دور از واقعیت است.» و میافزاید: «حمایت ایران از روسیه، در واقع ورود به حیات خلوت اروپا و در حکم اعلام جنگ به آن اتحادیه بود. به جرأت میتوان ادعا کرد که جنگ اوکراین و موضع ایران ضربه سنگینی بر راهبرد ایران زد. ایران همواره در چهار دهه گذشته و فارغ از اینکه کدام دولت و با چه گرایشی زمام امور را در دست داشت، روابط با اروپا در سرلوحه سیاست خارجی ایران و “راهبرد روابط با غرب منهای آمریکا” قرار داشت. از این منظر، جنگ اوکراین ضربه سنگینی بر آن راهبرد بود.» و حشمتالله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم هم در خصوص موضع ایران در قبال جنگ اکراین میگوید: «فرسایشی شدن جنگ اوکراین میتواند روسیه را به این فکر وا دارد که جنگ دیگری اتفاق بیفتد و این جنگ حتی بهصورت محدود علیه ایران شکل بگیرد تا ضمن شکلگیری جبهه دوم جنگ، حواسها کمی از جنگ اوکراین منحرف شود و دنیا شاهد دو جنگ باشد.»
بنابراین ضرورت دارد سیاستگزاران ارشد ایران بهجای ادامه همان سیاست خارجی تکراری و تاکتیکهای اشتباه، مانند پیشنهاد توقیف کشتیهای خارجی یا تهدیدهای بیاثر و ناممکن مانند تهدید بستن تنگه هرمز و… واقعیت نظام جهانی را درک کنند و سیاست خارجی کشور را همسو با برخی استاندارهای نظم کنونی جهان، بازنگری کنند. راهحل اين مسئله نيز تغيير گفتمان ايران در زمينه داخلي، منطقه و نظام بينالملل است. گفتمان ايران بايد به يک گزاره “سلام” به درون و “صلح” در برون تغيير پيدا کند. ايران بايد به يک جزيره آرامش و خواهان صلح عادلانه در جهان تبديل شود.
در پایان، این سخن “علی بیگدلی” استاد روابط بینالملل ذکر میشود که میگوید: «واقعیت این است که ما دو راه بیشتر نداریم. یکی این است که سعی کنیم مذاکرات را به جریان بیاندازیم و اروپاییها و آمریکاییها را پای میز مذاکره بکشانیم یا اینکه به سمت کرهشمالی شدن پیش برویم. این دو راه، نتیجه سیاست خارجی منفعلانه و اشتباهی است که طی این مدت داشتیم. متأسفانه دستگاه دیپلماسی کشور بهشدت در این مدت، عملکرد ضعیفی داشت و روزبهروز ایران را بیشتر در موضع ضعف قرار داده و حالا دیگر راهی جز همین دو مورد که گفتم، نداریم.»