“اصلاح”، عبارت از مجموعه روشها و تدبیرهایی است که حکومتها یا جریانهای سیاسی در پیش میگیرند تا ضمن حفظ ساختار یک حکومت، وجوه بیمار و ناسالم آن را دگرگون کنند که در فرهنگ علومسیاسى، آن را «رفورم» مىگویند. رفورم در اصطلاح، در برابر مفهوم «انقلاب» قرار دارد و فرآیندى آرام، صلحجویانه، معتدل، متعادل و غیرجهشى در بهسازى جامعه را مىرساند.
“اصلاحطلبی”، یا “رفورمیسم” باور به امکان تغییر ساختارهای سیاسی و نظام اقتصادی بنیادی یک جامعه از طریق تغییر تدریجی از درون نهادهای موجود است. اصلاحطلبی در واقع، واکنشی اعتراضی به سوسیالیسم انقلابی است که معتقدند برای ایجاد تغییرات، راهی جز “انقلاب” تودهها وجود ندارد.
“اصلاحطلب” نیز به افرادی گفته میشود که در پی آن هستند تا با انجام اصلاحاتی، شرایط حاکم بر جامعه را به نحوی تغییر دهند که با کمترین خسارت، خواستههای خود را از طریق معمول در نظام تأمین نمایند.
اگرچه مفهوم “اصلاح” و “اصلاحطلبی” امروزه در جامعه ما به صورت گسترده مطرح مىگردد، ولى در تفکر دینى ما، انبیاء و ائمهمعصومین علیهمالسلام، مصلحان بزرگ و واقعی تاریخ بشریت هستند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام، فعالیتهای اجتماعی خود را “اصلاح” نامیده و میفرمایند؛ “و نظهَرُ الاصلاحَ فی بِلادک.” همچنین امامحسین علیهالسلام، در جمع صحابه خود در آخرین حج خویش، فعالیتهای آینده خود را “اصلاح” دانستند.”انّما خرَجتُ لِطَلَب الاصلاح فی اُمَّة جدّی” شهید مطهری نیز در تعریف اصلاحطلبی میگوید: «اصلاحطلبی یک روحیه اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است، خواه و ناخواه، اصلاحطلب و لااقل طرفدار اصلاحطلبی است، زیرا اصلاحطلبی هم به عنوان یک شأن پیامبری مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.»
از طرفی، هر ساختار حکومتی و سیستم سیاسی، پس از گذشت دورانی از حیات خویش، ممکن است نیاز به برخی اصلاحات در بعضی وجوه خود داشته باشد که در عین حفظ کلّیت و تمامیّت آن ساختار، برخی معایب و ناکارآمدیهای آن را برطرف نماید و مطمئناً نظام جمهوریاسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اصلاحطلبان خواستار سربلندی ایران و ایرانی هستند و به لحاظ اعتقادی و تحلیلی، خود را در کنار جمهوریاسلامی و مدافع آن میدانند و در عین حال معتقدند نظام جمهوریاسلامی باید برخی رفتارها و سیاستها و ساختارهایش را اصلاح و آن را با کمک همه مردم و علاقهمندان به ایران و اسلام و امنیت و آرامش و رفاه جامعه، فارغ از گرایش و سلیقه آنان انجام دهد.
اصلاحات یک تفکر جاری است و مردمی که میخواهند کشور به سمت توسعه و پیشرفت برود، مدافع این تفکر هستند. ضمن آنکه اصلاحطلبی تفکری است که به “تغییر” آرام و تدریجی کمک میکند و کشور را در برابر “براندازی” و انقلاب، بیمه مینماید. همین مخالفت با فروپاشی و براندازی است که عدهای در خارج از کشور با استفاده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، تلاشهای فراوانی در جهت تخریب اصلاحطلبان انجام میدهند، چرا که میدانند تا اصلاحات زنده است جایی برای “براندازی” نیست. در داخل هم افراد و جریاناتی که مترصد گرفتن انتقام و حذف اصلاحطلبان هستند، لبه دیگر قیچی حذف را بر روی جریان اصلاحات قرار دادهاند.
بنابراین جریان اصلاحات، دو دشمن دارد. یک دشمن در داخل که با ایجاد استبداد میخواهد جلوی اصلاحات را بگیرد و دشمن دیگر در خارج از کشور که با شعار براندازی، قصد فروپاشی نظام و کشور را پیگیری میکند. آنچه مخالفان خارج از کشور در جهت تخریب اصلاحطلبان انجام میدهند، به دلیل آنکه اصلاحطلبی را مانعی در جهت براندازی و فروپاشی میدانند، قابل فهم است، اما تخریب اصلاحطلبان از سوی اصولگراها و تلاش برای حذف جریان اصلاحات از سوی آنان هیچ توجیهی ندارد زیرا حذف اصلاحطلبی به معنای تداوم جمهوریاسلامی بر اساس موازین اصولگرایی نخواهد بود بلکه حذف اصلاحات، به معنای سقوط جمهوریاسلامی است و بنابراین جای سؤال دارد که چرا آنها همان مسیر براندازان را دنبال میکنند.
البته اصولگراها باید بپذیرند که نه میتوان “اصلاحطلبان” را حذف کرد و نه میتوان “اصلاحطلبی” را از دایره فکر و ذهن مردم بیرون کرد. مادامی که جامعه فعال است، اصلاحطلبی نیز زنده است. اصولگراها ممکن است حضور اصلاحطلبان را در جامعه به دلیل برخی ردصلاحیتها کمرنگتر کنند، اما این کمرنگ کردن حضور اصلاح طلبان، به معنای حذف آنها از جامعه نیست.
اصولگرایان باید دریابند که اصلاحات در متن مردم وجود دارد و با تبلیغات سوء و منحرفکننده از بین نمیرود. آنان باید بپذیرند در حالی که تریبونهای عمومی فراوانی در اختیار آنهاست و آزادانه از جوسازی علیه این جریان بهره میبرند و از تمام فرصتها در بیان نظریات خود علیه این جریان استفاده میکنند، اما نتوانستهاند به نتیجه دلخواه برسند و این همه هزینه مادی و معنوی کارساز نبوده است. آنها باید بدانند که به محض برداشتن محدودیتها و تهدیدها، مقبولیت و مشروعیت این جریان علنی میشود.
البته در باره دلایل تخریب اصلاحطلبان توسط اصولگراها و تلاش آنان برای حذف جریان اصلاحات، میتوان گفت که اصولگراها حیات وجودی خود را در تضعیف و از بین بردن گفتمان اصلاحات میدانند و آنان فقط در غیاب اصلاحطلبان و در میدانی بدون رقیب میتوانند برنده انتخابات باشند و به همین دلیل همواره کوشیدهاند که علاوه بر تخریب شخصیتهای اصلاحطلب، با اتهامزنیهای پیاپی گفتمان اصلاحات را مخدوش کنند.
اصولگرایان در جریان انتخابات ریاستجمهوری اخیر باید دریافته باشند که اصلاحطلبی در بین تودهها و طبقات جامعه از جایگاه ویژهای برخوردار است و هر زمان که نماینده این جریان سیاسی در بین کاندیداها حضور داشته باشد، هواداران اصلاحات وارد میدان میشوند و شاهد انتخاباتی پرشور و اکثریتی هستیم.
انتخابات ریاستجمهوری اخیر نشان داد که در جامعه ما علیرغم همه مشکلات و فشارها و جفاها، باز هم اصلاحات زنده است و نکته قابل توجه این انتخابات، انسجام، تلاش و فعالیت و جوشش فعالانه همه چهرهها و شخصیتها و دوستداران اصلاحات بود. نتیجه انتخابات هم نشان داد که افسانه ضعف و نزول اصلاحطلبی دروغی بیش نیست که طی چند سال اخیر با بمباران تبلیغاتی داخلی و خارجی مخالفان اصلاحات مطرح شده است.
انتخابات ریاستجمهوری اخیر نشان داد که بر خلاف نظر اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب سنتی مؤتلفه اسلامی که قبلاً اعلام کرده بود؛ «دوره اصلاحطلبان در ایران تمام شده است و جریان اصلاحات مُرد.»، اصلاحطلبی زنده است و برخلاف نظر تندروهایی که علاقهمند هستند اصلاحطلبی را حذف و برای همیشه پرونده اصلاحطلبان در ایران بسته شود، اگر این جریان سیاسی مجالی بیابد، خود را درخشان و خیرهکننده نشان خواهد داد.
انتخابات اخیر نشان داد که این جریان اصیل و ریشهدار، علیرغم همه تنگناها و فشارها، همچنان پویا و مورد اِقبال مردم است. کدام جریان تاریخی را میتوان یافت که با وجود انواع فشارها و محدودیتهای مستمر و همهجانبه و علیرغم سیل تبلیغات طولانی و زهرآگین، چنین زنده بماند و هرگاه کوچکترین روزنهای بیابد، توفانوار عمل کند و خیل عظیمی از مردم را به صحنه آورَد؟
پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات اخیر، افزون بر ویژگیهای ممتاز خودش، ناشی از حمایت فراگیر و بیدریغ و بیچشمداشت همه اصلاحطلبان و مردمی است که از ثانیههای اولِ تأیید صلاحیت ایشان، با تمام توان به میدان آمدند و صدای کاندیدای اصلاحطلبان را به اقصی نقاط کشور رساندند. بنابراین اصولگرایان باید بر موفقیت جریان بزرگ اصلاحات و زنده بودن این جریان انگشت تأیید بگذارند و به آن امید ببندند تا شاید کشور را به ساحل آرامش و رفاه و آزادی و عدالت برساند.
انتخابات اخیر نشان داد که “یکدستسازی” حاکمیت، سیاستی شکستخورده است و در جوامع انسانی، حاکمیتِ یکدست جوابگوی اداره جامعه نمیتواند باشد و با این کار، سرمایه اجتماعی دولت کاهش مییابد.
اما علیرغم شکستِ سیاستِ یکدستسازی حاکمیت، و در حالی که رئیسجمهور منتخب بر مسئله وحدت و اجماع ملی تاکید و اعلام میکند؛ «اگر وحدت نکنیم، مشکلات کشور غیرقابل حل است»، شکستخوردگانِ انتخابات، بعد از یک هفته سکوت، زمینهسازی برای روشن کردن توپخانه علیه دولت چهاردهم را آغاز کرده و در شرایطی که رئیسجمهور منتخب حدود دو هفته دیگر ردای قانونی ریاستجمهوری بر تن میکند، از هم اکنون گروههای مختلف به نقد یا تخریب زودهنگام وی روی آوردهاند.
در همین خصوص، سیدحسین نقویحسینی، فعال سیاسی اصولگرا و عضو پیشین جبهه پایداری در گفتوگویی با خبرآنلاین اعلام کرد: «بعد از پیروزی پزشکیان ما شاهد ادامهدار بودن بداخلاقیها هستیم. در حقیقت، دولت پزشکیان هنوز شکل نگرفته و تنفیذ ریاستجمهوری صورت نگرفته، شاهد حملهها و تخریبها هستیم تا جایی که حامیان رقیب او کلیپهای بسیار ناهنجار در فضای مجازی منتشر میکنند و از همین الان علیه دولت فعالیت میکنند، گروکشی میکنند، خط و نشان میکشند. یکی از کسانی که خط و نشان کشیده خود جلیلی است که میگوید ما هستیم، برخورد میکنیم، جلوگیری میکنیم، حرف میزنیم، تذکر میدهیم و غیره. فکر میکنم همانطور که آقای پورمحمدی هم گفت، بهتر است جلیلی از سایه به آفتاب بیاید و مانند یک کنشگر سیاسی عمل کند.»
منصور حقیقتپور، دیگر فعال سیاسی اصولگرا هم میافزاید: «جلیلی و حلقه جلیلیسم در ایران پایهگذار یک رفتار خشن توأم با دیکتاتوری هستند. اینها معتقدند که مملکت برای همین حلقه است و به غیر از این حلقه فرد دیگری حق بهرهبرداری، اظهارنظر و مدیریت ندارد.»
حال در این شرایط سخت که مردم با حضور خود در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ فرصتی تاریخی پیشِ روی کشور قرار دادهاند و باید این فرصت تاریخی را پاس داشت و علیرغم آنکه هرگونه موفقیت و ناکامی پزشکیان، ناکامی برای نظام و نه دولت اوست و هرگونه عقدهگشایی به منظور تسویهحسابهای سیاسی قدیم و جدید و نیز گیرهای سیاسی و نه کارشناسی به دولت، دودش به چشم همه خواهد رفت، باید دید هسته سخت قدرت با او همراهی خواهد کرد یا اینکه تندروها با ایجاد سرعتگیر، مانع ایجاد وفاق و حل مشکلات کلان خواهند شد.