به قلم لیلی قرایی ترشیزی
حاکمیت اقلیت به جای اکثریت در ایران
در این هشتروز هفته آتش جنگ در نوار غزه شعله کشید و هزاران غیرنظامی به خاک و خون کشیده شدند و رنج مردمان این سرزمین دل هر انسان را به درد آورد؛ اما با تشدید تنشهای خاورمیانه و حمله به بیمارستانی در غزه، بازار سرمایه کشورمان تحت تاثیر قرار گرفت و روزهای آرام و کمرمق بورس با این سیگنال منفی رو به نزول گذاشت.
اما شوک قتل داریوش مهرجویی کارگردان مطرح سینمای ایران و همسرش خانم وحیده محمدیفر، جامعه را در بهت فرو برد و حتی شناسایی قاتلین هم در مهلت زمانی کوتاه مردم را از این بهت بیرون نیاورد. در این میان چند روزی است که مسئولان مختلف کشورمان از آمادگی برای پیوستن به افایتیاف میگویند. هر چندبعضی از همین افراد قبلاً بارها علیه افایتیاف قلمفرسائیها کرده بودند که به قدر مجال این ستون گریزی کوتاه به اخبار ریز و درشت این مملکت گل و بلبل خواهیم داشت.
از افایتیاف دیروز تا افایتیاف امروز
در این گیر و دار که گاه و بیگاه ایران و ایرانیها طعم زمین لرزه را چشیدند از خراسان گرفته تا فارس و بوشهر، موضوع آمادگی کشورمان برای تأیید پیوستن به افایتیاف هم خبرساز شد و بعضی از همین افراد که قبلاً بارها علیه افایتیاف سخنرانیها و قلمفرسائیها کرده و پیوستن به آن را خیانت به کشور و ملت قلمداد نموده بودند. شاهبیت شعارهای این حضرات علیه افایتیاف این بود که ما بدون پیوستن به آن هم میتوانیم اقتصاد را سروسامان بدهیم و کسانی که برای پیوستن به افایتیاف تلاش میکنند میخواهند اطلاعات اقتصادی و مالی کشور را به بیگانگان بدهند تا حاکمیت ملی را نقض کنند! حالا همان افرادِ مخالفِ دوآتشه، درصدد موجه جلوه دادن افایتیاف برآمدهاند و پیوستن کشور به آن را مفید و حتی لازم میدانند. در این میان، سؤال قابل تأمل اینست که اگر افایتیاف امروز با افایتیاف دیروز تفاوتی ندارد، پس چرا موضع حضرات در قبال آن تغییر کرده است؟ و ضرر این تاخیر10 ساله برای منافع ملی را چه کسی پاسخگوست.
در این میان آتش جنگ در نوار غزه شعله کشید و هزاران غیرنظامی کشته شدند، هرچند به گواه کارشناسان بحران غزه، فرصت طلایی برای روسیه است به طوریکه با آغاز درگیریها در پی عملیات حماس، شاهدیم که همه توجهها از اوکراین متوجه فلسطین اشغالی شده، اما این سئوال برای هر ایرانی پیش میآید که نقش واقعگرایانه ایران و جایگاه محکمش در جریان مقاومت چیست؟
مردم و کشور ایران،بین دو سنگ آسیاب!
در این اوضاع و احوال با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس، در کنار حرف و حدیثهایی که برای افزایش مشارکت و حضور کاندیداهایی با تنوع سلایق شنیده میشود؛ موضوع ورود پولهای کثیف به عرصه رقابتهای انتخاباتی هم مورد توجه قرار دارد. این در حالی است که مسئله شفافیت مالی تبلیغات کاندیداها در هر دوره از انتخابات از جنجالیترین و بحثبرانگیزترین موارد بوده و این موضوع عموما با حوزه پول کثیف گره خورده و درباره آن صحبتهای زیادی میشود. اما نباید فراموش کرد که قانون در مرحله اجرا در دایره محک قرار میگیرد و باید منتظر ماند و دید این همه هیاهوی تبلیغاتی مجلس یازدهمیها روی قانونی که دولت مورد نقدشان آن را نوشته و ابلاغ کرده، تا چه اندازه به شفافیت مالی فعالیتهای تبلیغاتی کاندیداها منجر خواهد شد و این قانون چقدر میتواند سد راه پولهای کثیف شود؟
دراین گیر و دار یک اقتصاددان هم مدعی شد آمار فقر از سی درصد عبور کرده و از هر سه ایرانی، یک نفر زیر خط فقر افتاده و برای بقا مشکل دارد، یک فعال سیاسی هم با اشاره به اوضاع سخت مردم ایران و قرار گرفتن آنان بین دو سنگ آسیاب، از این گله کرد که حاکمیت این روزها معتقد است تنها نیروهای انقلابی باید در نهادهای مدیریتی و تصمیمساز کشور حضور داشته باشند. اما مشخص نیست که نیروهای انقلابی مربوط به کدام انقلاب هستند؟ چون اگر نیروهای انقلابی را خلاصه کنیم در افرادی که تفکر خاصی دارند و ازسوی20درصد مردم ایران هم پشتیبابی نمیشوند، فشاری است که متوجه جامعه میشود و این حاکمیت اقلیت است نه اکثریت!
تا هشت روز بعدی خدانگهدار.