جوانگرایی رسم و رسومی دارد!
به قلم: علیرضا افتخاری ترشیزی
«راستی تو از کسانی هستی که من برای بر پاداشتن دین از تو کمک میگیرم و بوسیلهی تو سرکشان را به جای خود مینشانم و مرز پُر از بیم و خطر را بر دشمن میبندم. استانداری مصر را به محمدبنابیبکر واگذار کردم؛ شورشیان بر وی شوریدند او جوانی است کم سن و سال، در جنگ آزموده نیست تجربه در کارها ندارد. پس بیدرنگ به سوی من بشتاب تا در کاری که شایسته است بیندیشیم.»
نامه امام علی به مالک اشتر
در ماههای اخیر بحث ورود جوانان به ارکان مدیریتی به یکی از شعارهای جریان حاکم بدل شده است، شعاری که در بسیاری موارد به راهی برای استقرار یاران و دوستان بیتجربه در پُستهای مهم بدل میشود. در این زمینه تجربه محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم، تجربهای قابل تأمل است. او که با شعار شکستن حلقه تنگ مدیریتی کشور و ورود جوانان به ساختار مدیریتی بر کرسی ریاستجمهوری ایران تکیه زد، موجب ورود چهرههایی ناشناس و کمتجربه به ساختار مدیریتی کشور شد، چهرههایی که بسیاری از آنها تلاش داشتند به هر صورت ممکن چرخ را مجدد اختراع کنند! یا نمره دیکته مدیران پیشین را به هر صورت ممکن زیر10 ارزیابی نمایند. برای بررسی میزان موفقیت این اقدام کافی است نگاهی به اعداد و آمار اقتصادی کشور در هشتسال زمامداری احمدینژاد و یاران حلقه او داشته باشیم.
این روزها نیز با انگیزهی جوانگرایی در مدیریتها، بدون اینکه به اصل تجربه، کاردانی و امتیازات معنوی از قبیل: رشد عقلی، اخلاق، اصالت خانوادگی، ثبات شخصیتی، صداقت، بزرگ منشی و غیره توجه شود، صرفاً به دليل خويشاوند بودن، هم زبان بودن! هم گروه بودن، سابقه رفاقت داشتن، و مانند اينها، و نه براساس شايستهسالارى و اهليتگرايى، به کاری گمارده میشوند که تباه كننده اخلاق ادارى است.
هر انسان منصفی وقتی اینگونه افرادِ فاقد شرایط و صلاحیتها را بر کرسی مدیریت ها مشاهده میکند، بیاختیار به یاد پسر بچههای پنج، ششسالهای میافتد که کت و شلوار پدر بزرگشان را پوشیده باشند و معلوم است که اندازه تنش نیست و اگر قدم بردارند، با سر به زمین خواهند خورد، چنانکه در ریاستجمهوری دوره نهم و دهم کاملاً این واقعیت مشهود شد.
البته اگر جوانانی، شاخصههای لازم را داشته باشند که کم و بیش در ردههای گوناگون وجود و حضور دارند، منافاتی ندارد و میتوانند مسئولیتهای خطیر را بر عهده گیرند؛ چنان که در صدر اسلام، پیامبر اکرم(ص) بعضی مسئولیتها و مدیریتها را به برخی جوانان میسپردند که این فقط به خاطر جوان بودن آنها نبود؛ بلکه به این دلیل بود که در کنار جوانی، همه یا بیشتر شاخصهها و ویژگیهای لازم، مانند آگاهی، اخلاق، عقل، تدبیر و کاردانی را دارا بودند؛ بنابراین در سیرهی حکومتی پیامبر، جوانگراییِ مطلق یا به تعبیری «جوانزدگی»، هیچ جایگاهی نداشت؛ بلکه «جوانگرایی مشروط و مقید» مورد توجه و عنایت بود، یعنی یک جوان وقتی میتواند مدیریت و مسئولیت بپذیرد که علاوه بر علم، تخصص، تحرک و تحصیلات مرتبط، دارای فضائل اخلاقی، رشد عقلی، کاردانی و تجربه بوده، مدیر و مدبّر هم باشد.
گاهی مدیریت و فرماندهی در میادین نظامی و حتی قضایی با مدیریت و مسئولیت در عرصههای سیاسی و اجرایی با هم خلط میشود. فردی که در جبهههای جنگ، فرمانده خوبی بود، ممکن است در مدیریتهای اجرایی نتواند مدیر مطلوبی باشد و بر عکس. یا فردی در مسئولیت اجرایی موفق عمل کند، اما نتواند از عهده سِمَت قضایی برآید. پیامبراکرم اُسامة بن زید را به فرماندهی لشکر منصوب کرد و فرمود: همه به لشکر او ملحق شوند؛ اما معلوم نبود که او را به مسئولیتهای مهم اجرایی و یا قضایی نیز به گمارد. البته گاهی ممکن است موردی پیدا بشود یک فرد نظامی در عرصههای مدیریتی نیز خوش بدرخشد، چنانکه شهید باکری پیش از فرماندهی، شهردار موفقی بود.
نکته دیگر اینکه، جوانگرایی به معنای نفی میانسالی و معمری نیست و نباید از این حیث مرتکب دوقطبی شد و دردسر دیگری درست کرد، باید ظرفیتهای افراد با دقت و تامل مورد عنایت قرار بگیرد تا هر شخصی و مسئولی سر جای خودش باشد.
سخنان مقام معظمرهبری درباره به کارگیری نیروهای جوان در مدیریتها یا توصیه به روی کار آمدن دولت جوان، انقلابی، حزب اللهی و پُرانرژی، ناظر به همین واقعیت و حقیقت است؛ نه جوانزدگی یا جوانگرایی عنان گسیخته و در رده سنی مثلا30 تا 35 که متأسفانه در دولتهای نهم و دهم بدعت گذاشته شد و رواج یافت و زمینه سوء مدیریتها، نا کارآییها، اختلافات، کدورتها و بحرانها را به بار آورد.
در شأن مردم ایران و نظام اسلامی نیست که بعد از 44سال، همچنان داخل گودِ آزمون و خطا دست و پا بزند و دوباره گرفتار آدمهای متوهم بشود، افرادي مثل قارچ سر بلند كنند و بعد از مدتی صرفاً جهت تهيه يك رزومه و برنامه كاري با هدر رفت سرمايه به ریش همه بخندند. باید از حضور اینگونه آدمها که هر از گاهی با هیکل، قیافهی جدید و شکل و شمایل گوناگون ظاهر میشوند، مواظبت کرد.
یادمان باشد مراد از جوانگرایی کم سن و سالی نیست، بلکه روحیه و قوت جوانی است که همراه با کولهبار تجربه و مدیریت انقلابی میتواند حلّال مشکلات کشور باشد.
یادمان باشد مدیریت بعضی از ادارات جای کسب تجربه نیست، بلکه افرادی با روحیه و قوّت جوانی و البته با تجربه و عملکرد موفق انقلابی نیاز دارد.