سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در ماههای اخیر و در بازههای زمانی مختلف، بیانیهها و اظهارنظرهایی را به منظور «گشودن راهی به سوی مهار بحران و عبور از تنگناها» مطرح کرده است که برخی، این اظهارنظرها را به “تغییرِ گفتمان” او تعبیر کرده و در این بین، اصولگرایان و جریان تندروی مخالف او واکنش بسیاری نشان دادند، به ویژه اصولگراهای مدعی انقلابیگری، با درشتگویی و تندخویی بر خاتمی تاختند.
البته این تغییر گفتمان خاتمی را حداقل از یکسال گذشته میتوان به یاد آورد، آنجا که در یکی از نخستین اظهارنظرهای خود پس از حادثه شیراز، در پیامی گفته بود: «حکومت باید ضمن شنیدن صدای انتقاد و اعتراض ـ حتی اگر ناحق باشد ـ زمینه را برای فراهم آوردن رضایت مادی و معنوی مردم فراهم آورَد. حکومت باید موازین حکمرانی خوب را رعایت کند»، یا پس از حادثه سیستان گفته بود: «چنانکه بارها گفتهام و گفتهاند، ریشه حوادث تلخ را باید در درون جستوجو کرد و آن را ناشی از سازوکار و شیوه پُراشتباه دانست و چارهی کار نیز شناخت ویژگیهای حکمرانی خوب و تن دادن به آن است.» و در جمع اعضاى هیأترئیسه جبهه اصلاحات هم با تأکید بر اینکه ما هم با براندازی مخالفیم و هم با نحوه حکمرانی که وجود دارد، گفت: «خود اصلاحی شاید کمهزینهترین و بهترین راه باشد، البته به شرطى که حاکمیت نظرات خیرخواهانه دیگران را تحمل کند و دست به اصلاح خود چه در ساختار، چه رویکرد و چه رفتار بزند. ولی به نظر میرسد حاکمیت این پیشنهاد “خوداصلاحی” را هم یک نوع انحراف میداند و با آن نیز برخورد میکند و با شیوه و روشی که ما گفتیم نظام اصلاح شود و بماند و به هم نخورَد، موافق نیست. در حالى که اگر خود اصلاحی صورت نگیرد به این معناست که حکومت در میان مدت به سمت “خودبراندازی” پیش خواهد رفت.» همچنین آقای خاتمی در دیدار با شورای مرکزی کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب هم، بار دیگر بر لزوم خوداصلاحی حاکمیت تأکید کرد و گفت: «حکومت باید بگوید اشتباه کرده و خود را اصلاح کند.»
با نگاهی به این سخنان آقای خاتمی و مقایسه آن با اظهارات قبلی ایشان، به نظر میرسد که مواضع رئیس دولت اصلاحات پس از اعتراضات سال گذشته تغییر کرده است. نخستین تغییر محسوس در گفتمان آقای خاتمی را، در پیامی که به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاباسلامی منتشر کرد، میتوان مشاهده نمود که در ابتدای آن بیانیه میگوید، «این روند و روال حکمرانی که وجود دارد، نه به نفع مردم است و نه در درازمدت قابل دوام.» و در ادامه به اشتباه بزرگ نظام حکمرانی کشور اشاره میکند که جلب رضایت بخش کوچکی از جامعه را که به خود وفادار میداند، به قیمت افزایش نارضایتی اکثریت جامعه مدّنظر قرار داده است و بر «خود اصلاحی» تاکید میکند. خاتمی در آن بیانیه میافزاید:« باری، تنگناهایی که جامعه با آن روبرو است انکار کردنی نیست و نتیجه آن، نارضایتی در سطح گسترده و احساس نومیدی از بهبود اوضاع است که بر زندگی عموم مردم به ویژه جوانان، زنان، نخبگان و اقوام ایرانی سایه افکنده است، پدیدهای که نه تنها مشاهدات هر روز، بلکه پیمایشها و پژوهشهای عالمانه و نظرسنجیهایی که انجام گرفته است به وضوح آن را نشان میدهند. احساس عمومی این است که اوضاع بد است و اگر دشمنی و توطئه علیه کشور و مردم و نظام وجود دارد بیشتر سوءاستفاده از این نارضایتی است که احیاناً به صورتهای مختلفی از اعتراض رخ مینماید؛ اعتراضی که ریشه غالب آنها نادیده گرفتن تغییرات پردامنه جامعه ایرانی و بیتوجهی به خواست عمومی در تغییر شیوههای حکمرانی است. به جای توجه منطقی و سنجیده به این خواستهها و نیازها، با روش خشن و سختافزارانه با آنها مقابله میشود و چه جانهایی که در این عرصه ستانده میشود و چه محدودیتها و آسیبهای جبرانناپذیری که به جامعه تحمیل میشود و نتیجه، افزوده شدن مشکل بر مشکل است.» خاتمی در همین بیانیه، راهکارهایی را در 15بند برای عبور کشور از تنگناهای موجود ارائه میکند که بهزاد نبوی رئیس پیشین جبهه اصلاحات درباره آن اعلام کرد: «بیانیهی ۱۵ مادهای آقای خاتمی مانیفست اصلاحات است.»
«خوداصلاحی» و «خودبراندازی» دو واژهای است که خاتمی در این مدت به دفعات در سخنان خود از آن استفاده کرده و تاکید میکند که با “براندازی” مخالف است و در آخرین اظهارات خود در دیدار با شورای مرکزی کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب هم تاکید میکند که «نه از انقلاب پشیمان است و نه جمهوریاسلامی را رد میکند، اما آنچه اکنون در کشور حاکم است، با جمهوریاسلامی فاصله زیادی دارد.»
این مواضع و سخنان خاتمی، باعث شد تا وی مورد حمله اصولگراها و جریان تندرو و رادیکال قرار گیرد. البته همیشه این لایه افراطی و رادیکال اصولگرا با آقای خاتمی در تضاد و چالش بودهاند و حملات آنان هیچگاه متوقف نشده و بُغض و کینهای که نسبت به ایشان وجود دارد هیچوقت کنار گذاشته نشده، اما در این ماههای اخیر تندتر شده است، بهویژه بعد از صحبتهای اخیر ایشان این ادبیات هتاکانهتر شده و دلیل واضح آن نیز این است که خاتمی حالا صریحتر صحبت میکند و حرفهایی را که قبلاً در نامههای خصوصی و محافل کوچکتر میگفت، الان از پشت تریبون میگوید. بنابراین، حالا تندروها زبان خود را تیزتر کردهاند و کیهان و روزنامه جوان، القاب ناروای بیشتری را به سمت او روانه میکنند.
به هر حال آنچه واضح است، گفتمان خاتمی متناسب با حوادث کشور پیش رفته و او صرفاً تعارفهای قبلی خود را کنار گذاشته است. به قول علی باقری، عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی: «ایشان یک سیاستورز اصلاحطلب به مفهوم خاص کلمه هستند که در چارچوب اصول سیاستورزی اصلاحطلبانه تلاش دارد که وضعیت کشور، جامعه و مردم را بهبود ببخشد و از این جنبه، خاتمی همان خاتمی است، نه جهش و ارتقا گفتمانی پیدا کرده که از یک فاز وارد فاز دیگری شود و نه نگاه او تغییر کرده است. آنچه که تغییر کرده و به چشم همگان نیز میآید، این است که آقای خاتمی از بهمنماه سال گذشته به بعد، از نظر شیوه و ادبیات سیاستورزی و نه اهداف و چارچوبهای سیاستورزی، تغییراتی با خاتمی قبل از این دوره کرده است. آقای خاتمی در این دوره جدید خیلی صریحتر، با ادبیاتی شفافتر، همان منطقی را که قبلاً داشت در میان میگذارد و در بخشی از سیاستورزیاش که در چارچوب دیپلماسی پنهان دنبال میکرد، تجدیدنظر کردند، چراکه فکر میکرد شاید این شیوه، یعنی دیپلماسی پنهان مؤثرتر واقع شود. الان بخشهایی از دیپلماسی پنهان را روی پرده آوردهاند و با ادبیات صریحتری سخن میگویند.»
همچنانکه ذکر گردید، آقای خاتمی یک سیاستورز اصلاحطلب است و ویژگی اول یک اصلاحطلب نیز “تغییرخواهی” است و آقای خاتمی به دلیل بنیانهای عمیق نظری که دارد، همچنان “تغییر” را بهعنوان رکن اول اصلاح دنبال میکند و به این دلیل که قبل از این، تمام گفتنیها را گفته و هر راه پارلمانتاریستی که ممکن بود را طی کرده تا شاید تغییر مثبتی در وضع موجود ایجاد شود، اما به آن توجهی نشد، لذا حالا حرفهای خود را بهصورت عمومیتر مطرح میکند، هرچند که راه ایشان کماکان همان راه مسالمتآمیز و مدنی و اصلاحطلبانه است.
تغییر محسوس در گفتمان آقای خاتمی حاکی از آنست که از نظر ایشان اصلاحطلبی به شیوه و روال تجربه شده قبل، یعنی درخواست از مقامات بالا برای اصلاح امور راه به جایی نمی برد زیرا نشان دادهاند که نه آن را میشنوند و نه در آن تأمل و نه به آن عمل میکنند. همچنین مواضع جدید آقای خاتمی نشان میدهد از نظر ایشان حضور در عرصه قدرت به هر قیمتی، اگر نگوییم ممتنع شده، دست کم به بُنبست برخورد کرده و مردم حق دارند از آن نومید شوند. به قول حسین نورانینژاد، قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت: «برخلاف گذشته، آقای خاتمی قائل به اینکه هر اندازه که آقایان اجازه دادند اصلاحطلبان وارد قدرت شوند و تشکر هم بکنند، نیست. چراکه با اذعان به اینکه این حداقلها فوایدی هم ممکن است به همراه داشته باشد، اما در محاسبه هزینه و فایده به زیان اصلاحات است. چون طرف مقابل یاد گرفته چگونه اصلاحطلبان را وارد بازی بکند، بدون اینکه هیچ نتیجهای کسب کنند و سودی برای منافع ملی و خواستههای مردم و بدنه اجتماعی این گروه داشته باشد اما در ویترین بمانند و شریک جرم پیدایش وضع موجود شوند. به بیان دیگر جریان قدرتمند حاکم از اصلاحطلبان میخواهد تا نقش کتکخور فیلم فارسیها را بازی کنند. آنها قهرمان فیلم باشند و اصلاحطلبان نقشهای منفی و کتکخور و بیدست و پا را ایفا کنند تا فیلم کامل شود.»
بیانیهی۱۵مادهای سیدمحمد خاتمی و مواضع شفاف ایشان پس از آن بیانیه، بالاخص انتشار متنی پیرامون مسئلهی حجاب و نیز اظهارات ایشان در جمع زندانیان پیش از انقلاب را میتوان آغاز فصلی جدید از گفتمان اصلاحات دانست؛ چرا که وی همواره بر اصلاح از درون تاکید داشته اما همزمان با پیشروی سیاست خالصسازی و تلاش خالصسازان برای تضعیف جمهوریت نظام، براندازان نیز تحولخواهی را از سمت و سوی اصلاح از درون، به سمت “سرنگونیطلبی” سوق دادند. خاتمی اما هوشمندانه و با فهم مخاطرات شکلگیری دو قطبی “خالصسازی” و “سرنگونیطلبی”، همزمان نسبت به استمرار یک دستسازی و نیز پیامدهای سرنگونیطلبی هشدار داده و “خود براندازی” را روی دیگر سکه “سرنگونیخواهی” تعریف کرد و احیای جمهوریت و اصالت دادن به نقش مردم در تعیین سرنوشت خود را یادآور شد. اما طرفداران استمرار یکدست سازی، تأکید خاتمی بر “جمهوریت” را بر نمیتابند و آن را رشته کنندهی بافتههای خود میدانند و از طرفی منادیان سرنگونیطلبی نیز، احیای جمهوریت را مقدمهی شکست گفتمان خود میشمارند. لذا این گفتمان خاتمی یا همان دفاع از تغییرات از درون ساختار جمهوریاسلامی، نه خوشایند خالصسازان و نه مورد رضایت براندازان قرار گرفت بنابراین هر دو حملات همه جانبه خود به خاتمی را تشدید نمودند.