مولانا، خفاش را نمادِ انسانهای ناتوان از ادراک حقایق و انسانهای دنیاپرست و اسیر لذتهای زودگذر دانسته و خردمندی دنیاپرستان و منکرانِ انسانهای کامل و پیامبران را، به خفاش تشبیه کرده و بیان داشته که جنبش و خردمندی دنیاپرستان نیز از خورشید است، هرچند خود ندانند!
با توجه به زیستگاه خفاشها که مکانهای تاریک و مخروبه است و از روشنایی وحشت دارند، نماد خفاش را به کسانی نسبت میدهند که میخواهند مردم در جهل و تاریکی بمانند و با هرگونه روشنگری مخالفاند یا با آن مبارزه میکنند. البته در ادبیات ما همواره خفاش از مبارزه با خورشید ناتوان بوده و راه بهجایی نمیبرَد. به قول شاملو:
داریم دلی، صافتر از سینه صبح
در پاکی و روشنی، چو آیینه صبح
پیکار حسود با من امروزی نیست
خفاش بود دشمن دیرینه صبح
غرض از این فلسفهبافیها این است که، این روزها کشور به ویروسی منحوس آلودهشده است که بنا به اظهارات دانشمندان، منشأ آن خفاشها در چین بودهاند و اکنون این ویروسِ بهاصطلاح کرونا یا کووید 19، جان بسیاری از مردم در سراسر جهان را در معرض تهدید جدی قرار داده است و جان تعدادی از هموطنان عزیزمان را گرفته و همچنان در پی انتقام از مردم بیچارهای است که حتی تاکنون یک بچه خفاش را هم کیش نکردهاند چه برسد به اینکه آنها را کباب كرده یا با آنها سوپ درست کنند!! این ویروس منحوس، موجب شده تا میلیاردها دلار خسارت به اقتصاد جهان وارد شود و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی تعطیل شوند. هرچند فرصتی شده است برای خفاشان خونآشام تا با سوءاستفاده از مشکلات و نیازهای مردم به فکر منافع خود باشند، همانهایی که زمانی پوشک نوزادان را دستمایه منفعتطلبی خود کرده بودند اکنون بر ماسک و مواد ضدعفونیکننده چمبره زدهاند.
از تبعات اقتصادی آنکه بگذریم، سیاسی شدن این ویروس قابلتأمل است که هم در داخل و خارج کشور به آن دامن زده میشود! البته شاید مشکل از مسئولان ما باشد که به همهچیز رنگ سیاسی میدهند و این ویروس هم مستثنا نشده است! مثلاً در عرصه سیاست خارجی، بهیکباره مرزهای ایران و همسایهها از جمله ترکیه و عراق به بهانه پیشگیری از انتشار ویروس کرونا بسته میشود تا اندک صادرات ما به کشورهای منطقه معطل بمانَد! وزیر بهداشت ترکیه مدعی میشود؛ “اگر قم قرنطینه میشد، جلو انتشار ویروس گرفته میشد”! و تقریباً همه کشورهایی که به این ویروس آلوده شدهاند انگشت اتهام را بهسوی ایران نشانه رفتهاند! حتی برخی رسانههای کشورهای لبنان و سوریه نیز بهطعنه حمایت ایران از آنها را کرونایی عنوان کردهاند!!
از عرصه خارجی که صرفنظر کنیم، رئیسجمهوری محترمِ همیشه بیخبر از مسائل حیاتی کشور!! تقریباً پس از پایان مبارزات انتخابات و یک روز قبل از رأیگیری، خبر شیوع کرونا در کشور را اعلام نمودند که خود منشأ تعبیر و تفسیرهای سیاسی متعددی گردید. ولی آنچه بیشتر آن را سیاسی کرد اظهارات وزیرکشور در خصوص میزان مشارکت در انتخابات بود که اعلام کرد: «57/42 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند، و این در حالی بود که ما هم ورود بیماری کرونا را داشتیم و هم شرایط سیاسی و مسائلی مثل سقوط هواپیما، حوادث آبان و دی را و در این شرایط این میزان حضور و مشارکت مردم کاملاً قابلقبول است.» به عبارتی اگر حوادث دی و آبان به وجود نیامده بود و اگر هواپیمای مسافربری ساقط نمیشد و اگر این ویروس منحوس وارد کشور نمیشد، قطعاً میزان مشارکت افزایش مییافت! یعنی میتوان نتیجه گرفت که “خفّاش”ها در نتیجه انتخابات تأثیر مستقیم داشتهاند! و باید بررسی کنیم که این کاهش میزان مشارکت بیشتر به سود کدام جریان سیاسی تمام شد!! حجتالاسلام رسایی نماینده پیشین اصولگرای مجلس که به لطف مشارکت کم مردم مجدداً به مجلس راهیافته است، زمانی در ادعایی از مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی چنین بیان داشت که: “مشارکت وقتی بالا میرود، خروجی صندوق از دست ما خارج میشود. اگر ما مشارکت را معمولی نگهداریم و تنها متدیّنین و حزباللهیها که معمولاً با گوشه چشم اشاره کنیم به چه کسی رأی بدهند، مشارکت داشته باشند؛ ما هم دموکراسی را داریم که واقعاً دموکراسی است و تقلبی در آن نیست و هم اینکه صندوق مدیریت میشود و کشور دست کسی میافتد که فکر میکنیم بهتر میتواند کشور را اداره کند. مشارکت اگر بالا برود از صندوق چیزی در میآید که ما نمیخواهیم؛ پس باید تلاش کنیم مشارکت پایین باشد. مشارکت که پایین باشد ما برنده هستیم.” (منبع: خبرگزاری ایلنا، آفتابنیوز و…)
اینکه مشارکت مردم به چه دلیل کاهشیافته، به کرونا مربوط میشود یا به عملکرد مسئولان، اینکه این عدم مشارکت به نفع اصولگرایان بود و به ضرر اصلاحطلبان، و اینکه سهم شورای نگهبان در رد صلاحیتهای قریب یکسوم نمایندگان فعلی و سایر سیاستمداران شناخته شده کشور در کاهش مشارکت چقدر بوده است، یا حوادث آبان و دیماه و ساقط کردن هواپیمای مسافربری به چه میزان در این کاهش مشارکت نقش داشتهاند جای بحث این مطلب نیست. ولی آنچه همه عاقلان و دلسوزان نظام و دوستداران ایران به آن معتقد هستند؛ این است که این کاهش مشارکت زنگ هشداری باید باشد برای اصل نظام و بازگشت به آرمانهای حضرت امام(ره) در همه زمینهها از جمله جمهوریت نظام و جایگاه رفیع مجلس.
گرچه آنچه خواستِ اقلیت در قدرت بود، اتفاق افتاد و تقریباً نمایندگانی با وکالت از جانب بیست درصد و کمتر واجدین شرایط به مجلس راه یافتند و در یکدست و یکصدا شدن مجلس به نفع اصولگرایان نیز هیچ شائبهای وجود ندارد ولی آنچه قابل پیشبینی است، اینکه اصولگرایان از این یکدست شدن مجلس خیلی شادمان نباشند. اگر مشت نمونه خروار باشد، پیمانشکنی و تفرقه اصولگرایان ترشیز نیز مشتی از نمونه خروار عهدشکنی اصولگرایان و قابلتعمیم به کل منتخبین خواهد بود و برای رسیدن به این ادعا باید تا پایان انتخابات ریاستجمهوری آینده صبر کرد. پس کسانی که سرمست از حمایتهای همهجانبه، از پیروزی مطلق در بازی بیرقیب در سطح ملی مینویسند و سخن میسرایند، لااقل برای پاسخ به این ادعا تا آن زمان عجله نکنند. نگارنده امیدوار است نماینده منتخب مردم دیار ترشیز بزرگ فرصت خدمت پیشآمده را مغتنم شمرده و فارغ از هیاهوهای انتخاباتی برای حل مشکلات و معضلات منطقه از هماکنون با همیاری منتخبین ادوار مجلس تلاش خویش را آغاز نموده و با استفاده از تجربیات آنها و بهرهگیری از برنامههای سایر نامزدهایی که در منطقه حضور داشتند و برخی از آنها چهره جهانی شدند!! به رفع مشکلات مردم بپردازد.