از زمان ظهور کبوتران نامهبر تاکنون که اینترنت به عنوان رسانه تاثیرگذار و فراگیر مرزها را در نور دیده، همواره عدهای ناخشنود از انتقال اطلاعات بوده و تمام همت خویش را برای ایجاد موانع بر سرراه آزادی اطلاعات بکار بستهاند. اما مانعتراشان در نهایت بازنده عملکرد خود بوده و در مقابل، جایگاه رسانه در جوامع ارتقا یافته است .
اما سئوالی که همیشه ذهن را درگیر میکند، این است که به واقع کارکرد رسانه چیست؟ مسئولان در قبال آنچه در رسانهها منتشر میشود چه وظیفهای دارند؟ آیا میتوان نسبت به آنچه در رسانهها منتشر میشود بیتوجه و بیتفاوت بود؟ آیا تنها زمانی که یک انتقاد به نهاد یا مسئولی میشود شاخکهای مسئولین روشن شده و دست به پاسخ میزنند، یا از آن رسانه شکایت میکنند؟ روشن است که رسانهها به دلیل دارا بودن فرصت برای انتشار محتوا که در قالبهای گوناگون است، میتوانند در روند امور منطقه تأثیرگذار باشند، به شرطی که مسئولان به آنها توجه کنند!
متاسفانه در منطقه ترشیز چنین وضعیتی کمتر دیده میشود، مسئولان شاید تنها بریدهای از جریده را بخوانند آن هم گزینش شده که از سوی روابط عمومیها و دفتر ریاست ارائه میشود. در دنیا تأثیر رسانهها بسیار فراتر است تا جایی که حتی باعث برکناری یا استعفای مسئول یا مسئولان میشود.
سالها پیش خبری را رسانههای امریکایی درباره فساد مدیران یکی از ایالتها منتشر کردند که مدیر مربوطه در تجارت زنان برای سوء استفاده جنسی نقش داشت. این رسانه آمریکایی با انتشار این خبر باعث شد تا دادگاه ورود کند، اسناد و مدارک را بررسی و سپس برای آن مدیر حکم صادر نماید. او در دادگاه محکوم شد، معزول شد و حتی همسرش از او جدا شد، هرچند آن مدیر عذرخواهی کرد اما احکام و برخورد قانونی با آن تخلف بجای خود باقی ماند. چنین نمونههایی نشاندهنده تأثیر رسانههاست، قطعا در دیگر مسائل نیز چنین است.
رسانهها با انتشار مقالات، گزارشها و یادداشتهای خود علاوه بر نقد، به ارائه راهکار نیز میپردازند اما آنگونه که دیده میشود، توجهی به آنها از سوی مسئولان و سازمانها و نهادها کمتر وجود دارد چرا که اگر به درستی وجود داشت نمودِ آن را در جامعه میدیدیم.
برای مثال زمانی که نشریات از جانمایی بسیاری از مراکز از جمله ساختمان فرمانداری در بلوار سیدمرتضی یا فاز دو شهرک صنعتی و از همه مهمتر زندان جدید و مسکن ملی نوشتند و پیشنهادات و انتقادات زیادی کردند، چه شد؟ ـ آیا تمامی آن جانماییها صحیح بود؟ـ غیر این بود که مدیران مربوطه از جملات کلیشهای و قدیمی “اینها طبق معمول، سیاسی برخورد میکنند” توجیه کرده و صورت مسئله را پاک کردند؟!
یا در زمینه مشکلات شورایشهر، ردصلاحیتها و حواشی و اتفاقات در انتخابات گذشته مجلس و شورایشهر که گفتیم غربالگیریها باید تغییر کند، نظارتها بیشتر شود، تخلفات صریح و سریع بررسی و برخورد شود، اما شد؟ آیا آنچه دوست داشتند، اتفاق نیفتاد؟! داستان ورود نشریه به داستان مرغ را هم یادتان هست که چگونه ما را خواستند و مورد عنایت قرار دادند!
از این دست نمونهها در رسانهها فراوان است، اما چرا کمتر بررسی میشود و در تصمیمگیریها از آنها استفاده نمیشود؟، این برخورد با رسانهها اثبات میکند که مسئولان نسبت به مطالبی که در رسانهها منتشر میشود، زیادی بیتوجه هستند. اما در کشورهای دیگر رسانهها تأثیرگذاری بالایی دارند و حتی انتقادات و مطالب آنها باعث برکناری یا استعفای مسئولین میشود. آیا پس از انتشار مواردی از تخلف عدهای در سالهای گذشته، جا داشت آنها ارتقا یابند یا مثلا تایید صلاحیت شوند؟ این روزها مردم بیشتر به مطالب و انتقادات و گزارشات سازنده رسانهها توجه میکنند و این زنگ خطری است که مدیران را تهدید میکند، چرا که مسئولین باید بدانند اگر در اتاقشان را ببندند و کار خودشان را بکنند! و مردم وقعی ندهند دلیل به موفقیت آنها نیست، به وقتش شاید صدای این بیتوجهی و سکوت را بشنوند!
ترشیز رسانههای توانمندی دارد، قطع به یقین توجه به پتانسیل موجود، موجب میشود منطقه صنعت قوی داشته باشد و در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و تمامی ابعاد توسعه یافتگی با توانمندی بیشتری گام برداشته و جامعه پویاتری خواهد داشت.