بیشتر مردم دوست دارند از مسائلی سر دربیاورند که اصولا هیچ ربطی به آنها ندارد. در نسخه ژنتیکی هر انسان انگار یک مُشت ژن فضولی هم هست. چیزی مثل کنجدهای روی نان بربری! بعضیهای خشخاشیتر، بعضی فقط کنجد از کنارشان رد شده! اگر قبلا سرککشیدن در زندگی دیگران از طریق دیدزدن کوچه محقق میشد حالا بشر پیشرفت کرده، این کار را شیکتر انجام میدهد.
گوگلمی کنند، در اینستاگرام میروند سراغ عکسها و کامنتها را میخوانند، لایکها را میشمارند، آنالیز میکنند و نتیجه میگیرند چون فلانی، دهبار کامنت گذاشته برای بهمانی و بهمانی هم آمده پُستهای فلانی را لایک کرده و یکبار زیر یکی از عکسهایش نوشته چه برازنده شدهاید! لابُد پُشت این لایکها داستانی هم دارند! پیگیری اینکه دارند یا ندارند بیشتر اوقات توسط کسانی انجام میشود که اصولا نه سر سیر هستند، نه ته پیاز! تقریبا هر کس در زندگیاش اگر یکبار این کار را نکرده، دستمایه این تحقیقهای استراتژیک قرار گرفته!آنها که در کشور خارج! زندگی میکنند میگویند اینجا کسی با کسی کاری ندارد.
مردم زُل نمیزنند به هم، اگر کسی از کسی خوشش بیاید به او میگوید، نیاید هم زگیل نمیشود، اسید نمیپاشد و اسکرینشات نمیگیرد که؛ اگه به بابات نگفتم، یه آشی برات نپختم!حتی اگر بهترین انسان هم باشید وقتی روی کرهزمین زندگی میکنید ممکن است در پنج دقیقه به شیطان تبدیل شوید و همه خوببودنتان دود شود و به هوا برود. قیافه نگیریم که من خوبم و ماه. یک لحظه، فقط یک پلک به هم زدن کافیست تا به شیطان درس بدهیم! این همه در زندگی هم سرک نکشیم. زیباترین باغچه دنیا را هم با یک تکه چوب زیر و رو کنیم چند کِرم توی آن پیدا میشود.
چه اصراری برای کشف قصههای دیگران داریم؟ وقتی سرک میکشیم به خلوت آدمها، یک روز به خلوتمان سرک میکشند و آنوقت دلمان میخواهد بگوییم بزرگوار! به جای این همه اکانت فیک ساختن، ناخن جویدن، تقلا برای کشف رازهای دیگران، کمی املا تمرین کن. در آینده بیشتر به دردت میخورد! باور کنید «زندگی هنوز خوشگلیاشو داره» ، کافیست سرتان را از توی زندگی دیگران بیرون بیاورید و اطرافتان را نگاه کنید.