در نظامهای سیاسی مردمی، مشارکت داوطلبانه یک هنجار و اساس تلقی میشود، بهگونهای که مردم تصمیم میگیرند در انتخابات شرکت کنند یا از طریق شرکت نکردن، بر سیاست تأثیر بگذارند. انتخابات و شرکت در آن، تنها یکی از سازوکارهای مشارکت سیاسی تلقی میشود و پس از آن، نتیجهگیری از انتخابات و انعکاس خواستههای مردم در نظام سیاسی تجلّی مییابد. انتخابات در ایران نیز تا قبل از انتخابات مجلس در سال 98، با مشارکت گسترده مردم همراه بوده و نشاط، امید به آینده و فضای دلگرمکننده ایجاد میکرده است و به همین دلیل، مردم اغلب باانرژی و امیدواری وارد عرصه انتخابات میشدند. اما اکنون و در شرایطی که کمتر از چهارماه تا برگزاري انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري در سال ۱۴۰۰ زمان باقي است، از فضاي سياسي و اجتماعي چنین برداشت میشود که اگر شرایط تغییر نکند، شاهد انتخابات پُرشوری نخواهیم بود. البته اين دلسردي مردم ريشههاي متعددي دارد که از جمله: بياثر شدن انتخابات، گرفتن حق انتخاب از مردم با نظارت استصوابي و ردصلاحيتهاي فراقانوني، حاكميت دوگانه و ريشه دواندن اين تفكر كه نهادهاي انتخابي در كشور آنچنانکه باید و شاید اثرگذار نيستند، مسائل اقتصادي، گرانيها و مشكلات معيشتي و نبودِ احزاب قدرتمند نيز مزيد بر علت شده تا مردم برای حضور در انتخابات دچار نوعي بيرغبتي و دلسردي شوند. علاوه بر اين، شيوع كرونا و تبعات رواني، اقتصادي و اجتماعي آن، نوعي افسردگي سياسي را ايجاد كرده و باعث شده است تا مردم و كنشگران سياسي و اجتماعي بهنوعی به انتخابات بيتوجه شوند.
البته بیرغبتی مردم، برای طیفی از جریان سیاسی اصولگرا کاملاً مطلوب است، زیرا این “طیف حداقلی” که از نظر سیاسی وزن چندانی هم ندارد، مشارکت حداکثری را که مورد تأکید رهبری و دلسوزان نظام است برنمیتابد و در پی مشارکت حداقلی است تا با توجه به وزن کمی که دارد، پیروز باشد. در همین ارتباط “محمدرضا باهنر” عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از فعالان سیاسی اصولگرا میگوید؛ «برخی جریانات سیاسی اصولگرا علاقهمند هستند مشارکت مردم در انتخابات پایین باشد تا آنان پیروز شوند.» سیدعبدالواحد موسوی لاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز هم با تأیید این موضوع، اشاره میکند که؛ «اصولگرایان بهشدت روی نیامدن مردم حساب کردهاند و به مدل انتخابات بیرمق اسفند 98 چشم دارند.»
اما از آنجا که انتخابات 1400 آزمون بزرگی برای حکومت، دولت و دستاندرکاران است، دستگاههای حاکمیتی با کمک صاحبان اندیشه و تحلیلگران سیاسی باید عواملی را که موجب کاهش مشارکت در انتخابات میشود شناسایی و تا زمان برگزاری انتخابات، زمینههای مشارکت حداکثری مردم را فراهم کنند؛ بهویژه آنکه، تجربه نسبتاً تلخ کاهش مشارکت، از انتخابات مجلس شورایاسلامی باقیمانده که در آن انتخابات، کمترین مشارکت تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد. همین مسئله ایجاب میکند دلایل و ریشههای این وضعیت مورد بررسی قرار گیرد تا رهنمودهای لازم برای انتخابات سال 1400 به دست آید.
1ـ تجربه ثابت کرده در انتخابات ایران، همواره میان “مشارکت” و “رقابت” ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. هرگاه مردم احساس کردهاند که انتخابات رقابتی است، میزان مشارکت بالا بوده و هرگاه که مردم مشاهده کردهاند که رقابتی جدی در انتخابات وجود ندارد و جریانهای سیاسی به شکل مؤثری در این رقابت حضور ندارند، رغبتی به مشارکت در انتخابات نشان ندادهاند. زیرا اساساً فلسفه انتخابات، “رقابت” است و صِرف رأی دادن به معنی انتخابات نیست. انتخابات به معنای رقابت دیدگاهها، برنامهها و گرایشهای مختلف است و هرچه این رقابت جدیتر باشد مشارکت هم بیشتر میشود. انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ هم قطعاً از این قاعده تبعیت میکند و اگر مردم ببینند که یک انتخابات رقابتی و جدی وجود دارد، میتوان شاهد افزایش مشارکت بود. بنابراین اگرچه به دلایل مختلف، مردم تا حدودی دلسرد هستند اما باز هم در صورتیکه مردم احساس کنند رقابت جدی است، پای صندوقهای رأی حضور پررنگ و مؤثری خواهند داشت. بنابراین، اگر نگاه حاکمیت به رقابت میان جریانهای سیاسی عادلانه باشد و زمینه حضور اصلاحطلبان با کاندیدای موردنظر آنها فراهم گردد، میتواند رقابت انتخاباتی شکل بگیرد.
2ـ یکی از مهمترین قوانین هر کشور، قوانین مرتبط با انتخابات و نظام انتخاباتی است. نظام انتخاباتی که با قانون و آییننامهها شکل میگیرد باید کاملاً سیستماتیک و قابل دفاع باشد و بیطرفی قانون برای تمامی گروههای فعال در کشور ملموس و محسوس باشد. یعنی تمام افرادی که ضمن داشتن صلاحیتهای اولیه، از طیفها و جریانهای مشروع داخل نظام بهحساب میآیند، باید امکان شرکت در رقابتهای انتخاباتی را داشته باشند. بنابراین یکی از عواملی که موجب اقبال بیشتر مردم به انتخابات میشود، عملکرد شورای نگهبان است. شیوه عمل این نهاد در میزان مشارکت بسیار مهم است زیرا در صورتیکه شورای نگهبان در راستای عادلانه بودن رد و تأییدصلاحیتها، شفاف و ضابطهمند و قاعدهمند حرکت کند و از شیوههای نظارتی قابل دفاع بهره ببرد، بدون شک شاهد افزایش مشارکت مردمی در انتخابات نیز خواهیم بود. بهطور مثال ضوابط بررسی صلاحیت داوطلبان شرکت در انتخابات به شکل شفاف برای مردم بیان و طبق همان معیارها انجام شود. امروز در حکمرانی خوب، قاعدهمندی و حاکمیت قانون حرف اول را میزند و باید همهجا ضابطهمند باشد و اینطور نباشد که دستگاههای نظارتی به سوگیریهای سیاسی یا جریانی در انجام وظایف خود متهم شوند، زیرا وقتی افکارعمومی آنطور که باید و شاید از روند بررسی صلاحیت کاندیداها در انتخاباتهای مختلف مطلع نباشند، طبیعی است عدهای در این حوزه ایجاد تشکیک کنند و این ایجاد تشکیکها نیز در نظر و عقیده مردم نسبت به متصدیان نظارت بر انتخابات تأثیر منفی بگذارد.
3ـ یکی از الزامات فعالیت سیاسی باید این باشد که هر جریان سیاسی، رویکردها و اندیشه خود را به شکل شفاف در قالب مانیفستی مشخص بیان کند و پس از پیروزی امکان تحقق آن را داشته باشد؛ مسئلهای که در بسیاری از کشورها با تشکیل سازوکارهای منسجم سیاسی حلوفصل شده است و جریانها و احزاب سیاسی به شکل نظاممند با یکدیگر رقابت مینمایند و از کاندیداهای رسمی جریان و حزب خود نیز تا انتها حمایت کرده و مسئولیت اقدامات صورت گرفته توسط او را نیز میپذیرند.
در کشور ما نیز اگرچه سازوکار حزبی وجود ندارد اما انتظار مردم از کاندیداها و جریانهای سیاسی در رقابتهای انتخاباتی این است که ایده و برنامه مشخصی برای حکمرانی داشته باشند و با هدفگذاریهای اولویتبندی شده به رفع مشکلات کشور بهویژه در بخشهای اقتصادی بپردازند و مردم احساس کنند کاندیداها، اختیار و توان پیادهسازی وعدهها و برنامههای اعلام شده را دارد. در صورتیکه این برنامهها شفاف و قابلاجرا باشد، بدونشک مردم نیز علاوه بر اقبال به انتخابات، با منتخبین در مرحله اجرا نیز همکاری بیشتری برای تحقق این ایدهها و برنامهها خواهند داشت.
4ـ امیدواری مردم به اصلاح و بهبود امور از طریق انتخابات، موجب افزایش مشارکت آنان در انتخابات میگردد اما چنانچه مردم شاهد باشند که منتخب آنان اختیار و اجازه اصلاح امور و تحقق وعدههای خود را ندارد و دیگران بر سر راه وی سنگاندازی و مانعتراشی میکنند، اعتماد آنان آسیب میبیند و به کاهش مشارکت مردم در انتخابات میانجامد. بهعبارتدیگر، یکی از عوامل افزایش مشارکت مردم در انتخابات، اعتماد به تعیینکننده بودن رأی آنان است. اما اکنون مردم تردیدهایی نسبت به تعیینکنندگی رأی خود پیدا کردهاند که این تردیدها از سوی دستگاههای حاکمیتی بایستی به نحوی برطرف شود و مردم این امر باور را داشته باشند که رأی آنها مؤثر است. همین ناامیدی مردم به تأثیر رأی خود در انجام اصلاح و بهبود امور از طریق انتخابات، یکی از عواملی بود که موجب شد شاهد کاهش حضور مردم در انتخابات سال ۹۸ مجلس شورایاسلامی و کمترین میزان مشارکت تاریخ جمهوریاسلامی باشیم.
5ـ شخصیت و کاریزمای کاندیداها نیز میتواند بر میزان مشارکت در انتخابات تأثیر بسزایی داشته باشد. اما گاهی شاهدیم که بعضی از چهرهها علیرغم آنکه سالهای زیادی در عرصههای سیاسی و اجرایی بودهاند ولی موفقیت قابلتوجهی کسب نکردهاند، وارد کارزار انتخابات میشوند که گزینههای جذاب و مناسبی برای حضور در عرصه سیاسی کشور بهویژه در منصب حساسی چون ریاستجمهوری نیستند و حضورشان موجب کمانگیزگی برای مشارکت مردم در انتخابات میگردد.
6ـ شیوع ویروس کرونا از عواملی است که نگرانی در مورد میزان مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ را افزایش داده است. تحلیلگران پیشبینی میکنند در صورت تداوم شیوع بیماری کرونا، احتمال شکل نگرفتن شور انتخاباتی وجود دارد و کاهش مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ تکرار خواهد شد. لذا چگونگی برگزاری انتخابات میتواند به افزایش مشارکت کمک نماید. بنابراین باید تلاش گردد تا انتخابات آینده بهصورت الکترونیکی برگزار شود و در این خصوص میتوان از تجارب کشورهایی در آنها انتخابات به این شکل برگزار شده است، استفاده کرد. افزایش تعداد روزهای برگزاری انتخابات نیز قابلبررسی است.
7ـ یکی دیگر از چالشهای جدی که امروز با آن مواجه هستیم، فشارهای خارجی است که موجب بروز مشکلات فراوانی در کشور گردیده و دشمن نیز نهایت بهرهبرداری سوء را از آن داشته و تا توانسته در حوزه اقتصاد، ایران را تحت فشارهای سنگین قرار داده و بر ناامیدی مردم برای حضور در انتخابات افزوده است. البته گاهی تصمیمات داخلی نیز موجب تشدید این مشکلات گردیده که در آستانه انتخابات باید در این خصوص تدبیری اندیشید. بهعنوان مثال، برخی حرکتهای نامناسب اخیر در مجلس شورایاسلامی، نداشتن برنامه مشخص برای رفع تحریمها، وضعیت حاکم بر فضای بینالمللی، تصویب نشدنFATF و غیره باعث ناامیدی مردم شده و بر انگیزه آنان برای مشارکت تأثیر منفی گذاشته است. بنابراین، در ماههای باقیمانده تا انتخابات، باید از حرکتهای تنشزا پرهیز شود تا تنش بینالمللی کاهش و رونق اقتصادی افزایش یابد و این اقدام باعث امیدواری مردم و حضور بیشتر آنان در پای صندوقهای رأی گردد. در این رابطه، امید دادن به مردم، بازگشت به برجام، تقویت دولت، فعال کردن دیپلماسی قوی در سطح جهانی بسیار مؤثر است.