با رأی اعتماد مجلس به 18 وزیر پیشنهادی آقای رئیسی، کار دولت سیزدهم آغاز شد. همچنانکه انتظار میرفت، کابینه دولت سیزدهم نه از گردنه صعبالعبور مجلس بلکه از اتوبان بهارستان به پاستور رفت و همه وزرای پیشنهادی آقای رئیسی به جز وزیر آموزش و پروش از مجلس رأی اعتماد گرفتند و قبای وزارت پوشیده و دواندوان خود را به وزارتخانهها رساندند.
نمایندگان مجلس در حالی به وزرای پیشنهادی دولت رأی دادند که مردم منتظر معرفی کابینهای بودند که متناسب با شرایط کشور باشد و کسانی معرفی شوند که بتوانند در شرایط خطیر کنونی مشکلات مردم را کاهش دهند. اما به عقیده بسیاری از صاحبنظران این اتفاق رخ نداد و همین امر موجب شد انتقادات زیادی نسبت به تخصص و تجربه برخی وزرای پیشنهادی صورت گیرد زیرا کارشناسان، بخشهای مختلف کابینه پیشنهادی را کارآمد ارزیابی نمیکنند و معتقدند؛ برخی از این افراد از توان و تجربه کافی برای مدیریت یک وزارتخانه برخوردار نیستند. خلاصه اینکه به قول مصطفی هاشمیطبا: «آقای رئیسی همکاران خوبی انتخاب نکرد.»
اما نکته تأملبرانگیز در جلسات رأی اعتماد، سخنان نمایندگان مخالف و موافق و سخنان خودِ وزرا در تشریح و دفاع از برنامههایشان بود که به جرأت میتوان گفت این سخنان میتوانست اصولگرایان پرسابقه و نهادهای رسمی را به یک اندازه متعجب و برآشفته سازد. به همین دلیل رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی کابینه، آزمونی برای مجلس بود که نمایندگان نتوانستند از آن سربلند بیرون بیایند. همان نکتهای که “یوسفیان ملّا” رئیس کمیسیون تدوین آییننامه داخلی مجلس و عضو دائم کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس به آن اشاره نمود و گفت: «واقعیت این است که بین حرف و شعارها و عمل نمایندگان در موضوع رأی اعتماد به وزرای کابینه رئیسی تناسب و هماهنگی وجود نداشت و ما شاهد دو رویکرد در این زمینه بودیم. وضعیت مجلس مانند فردی بود که دورخیز زیادی کرده تا مسافت زیادی را بپَرد، با این وجود در هنگام پَرش تنها چند سانتیمتر بیشتر نپریده است.»
وی افزود: «هیچ کابینهای نمیتواند چنین رأی بیحساب و کتابی به دست بیاورد. رأیی که مجلس یازدهم به کابینه رئیسی داد سبب کاهش ارزش رأی اعتماد مجلس شد. اگر رأی وزرا از 16 شروع میشد و نهایت به 200 رأی میرسید، وزیری که انتخاب میشد متوجه بود با حساب و کتاب رأی آورده است. این در حالی است که اغلب وزرای پیشنهادی دولت رئیسی با رأیی بالای 250 رأی به عنوان وزیر انتخاب شدند. این نوع رأی دادن به معنای این است که نمایندگان به خوبی صلاحیتها را بررسی نکردهاند.»
به هر صورت با شروع به کار دولت سیزدهم، بسیاری معتقدند که سرنوشت کشور به نوع عملکرد این دولت گره خورده است زیرا تاکنون مسئولان اجرایی عمدتاً خود را فاقد اختیار لازم معرفی میکردند و نابسامانیها را به افراد و محافل و نهادهای موازی یا پنهان نسبت میدادند، اما با شکلگیری و آغاز بکار دولت سیزدهم، این قصه به آخر رسیده و اینک دولتی بر سر کار آمده است که برآیند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست. دولتی که متعهد به رفع معضلات اجتماعی و ایجاد رونق اقتصادی و حفظ محیطزیست و مبارزه با رانت و فساد و دفاع از حقوقعمومی بهخصوص صیانت از آزادیهای مشروع شهروندان شده است. لذا اکنون جامعه در انتظار تحقق این وعدههاست و هیچ عذری هم قابل پذیرش نیست. روشن است که جامعه انتظار معجزه ندارد؛ اما انتظار دارد همچنانکه رهبری فرمودند، آقای رئیسی و وزرا به وعدههای خود عمل نمایند.
اما در کنار این وعدهها و شعارها، آنچه قابل توجه و تأمل میباشد، آنست که هنوز کسی نمیداند این دولت و وزرایش برای حل مشکلات کشور چه برنامهای دارند زیرا از زمانی که آقای رئیسی در ساختمان پاستور حضور پیدا کرده، هنوز نشان نداده که برنامه روشن و مؤثری برای حل مشکلات کشور دارد، بلکه ایشان فعلاً ترجیح میدهد فقط بگوید ما میتوانیم مشکلات را حل کنیم و به سفر استانی و بازدید برود. شاید تصور رئیسجمهوری و نزدیکانش این است که این بازدیدها نشان میدهد او به همه جزئیات اهمیت میدهد و اوضاع را در کنترل دارد، اما واقعیت این است که این بازدیدها تنها ثابت میکند که رئیس دولت از اوضاع واقعی کشور خبر ندارد و فعلاً میخواهد نمایش پُرکاری را به اجرا بگذارد. بهعلاوه اگر از رئیس دولت و وزرا درباره چگونگی حل مشکلات پرسیده شود، میگویند “با اتکا به توان داخلی”، و این شعاری است که طی دهههای گذشته نیروهای نزدیک به اصولگرایان روی آن مانور زیادی دادهاند. البته کسی در کشور مخالف این شعار نیست اما تا به حال اصولگرایان نه برنامهای برای پیاده کردن این شعار ارائه دادهاند و نه توانستهاند که آن را محقق کنند، بلکه تنها نتیجهای که برای کشور داشته این بوده که مشکلات بیشتر شده است.
در مجموع، رفتار مبتنی بر وعدههای بدون برنامه در دولت جدید فراوان دیده میشود و تنها شعارهایی برای حل مشکلات میدهند که نه بازه زمانی برای آن مشخص میکنند و نه میگویند که برنامه آنان چیست. در همین زمینه محمدرضا خباز نماینده ادوار مجلس میگوید: «دولت برنامه اقتصادی مدوّن و قابل قبولی برای اصلاح امور اقتصادی کشور ندارد و آنچه آقایان وزرا در مباحث اقتصادی و ساختن یک میلیون مسکن و موارد دیگر قول دادهاند، بیشتر جنبه شعار دارد تا برنامه، به این معنا که برنامه یک چیز است و شعار یک چیز دیگر. شعار برای جلب رأی مردم به صورت مقطعی است، ولی برنامه یک راهکار یا نقشه راه برای رفع مشکلات کشور است.»
سیدمحمود میرلوحی فعال سیاسی و عضو شورای شهر پنجم هم میگوید: «قولهایی که این وزرا میدهند را در جایی ثبت نمیکنم، اما احساس میشود که برخی وزرا دوباره شروع به قول دادنهای بیپشتوانه کردهاند. اینکه میگویند سالانه یک میلیون مسکن میسازیم، بسازند دستشان درد نکند اما همگان میدانند که به این سادگی نیست.»
به هر حال آقای رئیسی با وعدههای زیادی بر سر کار آمده است. مهار تورم و تک رقمی کردن آن، ایجاد اشتغال، توجه به اقشار ضعیف، تقویت ارزش پول ملی، مبارزه با فساد و ساخت سالانه یک میلیون مسکن، تنها بخشی از وعدههای او به مردم است اما مردم نسبت به تحقق این وعدهها تردید دارند، هرچند ایشان میگوید؛ «مردم در اجرای وعدههای ما تردید نکنند.»
دولت سیزدهم اعتقاد دارد که راهحل مشکلات کشور در داخل است و تحریمها آنقدر که گفته شده بر ایجاد مشکلات تاثیر نداشته است، بنابراین برای دولتی که اقبال همراهی سایر قوا و نهادهای نظام را دارد، وقت اثبات این ادعا و تحقق وعدهها و پاسخگویی به مردم است.
اما همچنانکه ذکر گردید، وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال، از پر سر و صداترین وعدههای آقای رئیسی است که برخی آن را مصداق وعدههای پوپولیستی دانستهاند زیرا به باور کارشناسان امر، نهتنها این وعده تحققیافتنی نیست، بلکه در صورت اجرا نیز نمیتواند اثرات مثبتی بر بازار مسکن گذاشته و نیازهای موجود را پاسخ دهد.
سعید محمد، فرمانده سابق قرارگاه خاتمالانبیا هم به ایده مسکن یک میلیونی سالانه آقای رئیسی واکنش نشان داد و گفت: «بر مبنای آمار، سالی یک میلیون مسکن اگر حجم مورد اشاره را برابر صد میلیون مترمربع در نظر بگیریم، برای ساخت آن به حداقل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پول نیاز است که پنج برابر بودجه عمرانی کشور است. تزریق چنین عددی تورم وحشتناک ۳۰ تا ۴۰ درصد بیش از نرخ تورم بالای کنونی را در پی دارد، بهعلاوه چنین پولی اصلاً در دسترس نیست».
مصطفی هاشمیطبا کاندیدای پیشین ریاستجمهوری هم یادآور شد: «در مجموع معتقدم وزرای دولت سیزدهم کارهای معمولی را شاید نتوانند انجام دهند چه رسد به اینکه بخواهند به وعدههای اعلامی خود رسیدگی کنند، چون وعدهها از آدمها بزرگترند.»
محمد هاشمیرفسنجانی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید: «اینها یک سری وعدههایی دادهاند و بر اساس این ضربالمثل که جوجه را آخر پاییز میشمارند، ما تا یکسال خیلی فاصله نداریم و اگر در این مدت مسکنی ساخته باشند معلوم میشود که این قولها چقدر عملی است….. فعلاً که به تعبیری ماه عسل دولت و مجلس است. البته الان همه امکانات در اختیار آنها است، از جمله صدا و سیما و نیروهای مسلح و بسیاری از مؤسسات مثل آستانقدس، بنیاد مستضعفان و تبصره ۸۲ و غیره، یعنی الان همه جا در اختیار آنهاست. شرایط مناسبی فراهم شده که اگر بتوانند خوب از آن استفاده کنند و به قولهایی که به مردم دادند عمل کنند، بسیار خوب است.»
محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، کابینه دولت سیزدهم را به لحاظ اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار داده و با بیان اینکه “دولت رئیسی هیچ بهانهای برای موفق نشدن ندارد”، اظهار داشت: «دولت سیزدهم به دلیل اینکه همراهی مطلق قوه قضاییه، مجلس و نهادهای نظامی و اقتصادی بیرون از دولت را دارد، هیچ بهانهای برای عدم موفقیت ندارد و به دلیل یکدستی که در آن وجود دارد، نمیتواند هیچ بهانهای بیاورد.»
روزنامه جمهوریاسلامی هم در سرمقاله خود نوشت: «اکنون یکدستترین حاکمیت را برای مدیریت کشور در اختیار دارید و هیچ بهانهای برای عدم توانایی جهت حل مشکلات معیشتی مردم، مقابله جدی با کرونا و سروسامان دادن به اقتصاد بحرانزده کشور ندارید.»
مردم از آقای رئیسی و وزرای ایشان هیچ مطالبهای اضافه بر عمل کردن به وعدههای خودشان ندارند. آقای رئیسی به همین گفته خود عمل کنند که: «اعتماد مردم آسیب دیده و باید آن را با صادقالوعد بودن بازسازی کنیم.» همان توصیهای که رهبر انقلاب در نخستین دیدار دولت سیزدهم بر آن تاکید فراوان داشتند، یعنی «عمل کردن به وعدهها». ایشان فرمودند: «اعتماد مردم بزرگترین سرمایه دولت است که متأسفانه تا حدی آسیب دیده است و راه ترمیم آن، یکی شدن حرف و عمل مسئولان است. باید در وعدهها و صحبتها بسیار مراقب بود و اگر وعدهای داده شد، حتماً به آن عمل شود زیرا دادن وعده و عمل نکردن به آن موجب سلب اعتماد مردم خواهد شد.»