هرچه بر عمر دولت آقای رئیسی بیشتر میگذرد، نارضایتی از عملکرد آن در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، معیشتی، دیپلماتیک و… بیشتر به وجود میآید، زیرا در طی این مدت نهتنها وعدههای متنوع رئیسجمهور عملی نشده بلکه هر روز مشکلی بر مشکلات کشور افزوده شده است. با اینهمه اما، شخص آقای رئیسی و کلیّت جریان اصولگرایی بهنوعی در تلاشاند تا وضعیت دولت را به موضوعات دیگری از جمله دولت سابق گِره بزنند و عدم توانایی آقای رئیسی در بهبود وضعیت معیشت را به آقای حسن روحانی ربط دهند و پس از گذشت نزدیک به نُه ماه، همچنان پای او را وسط بکشند. البته خود آقای رئیسی هم با شعار «بانیان وضع موجود» جلودار این ماجراست.
در همین ارتباط، رئیسجمهور اخیراً اعلام کرده: «دولت به همه احترام میگذارد اما بیتردید کسانی که بانیان وضع موجود هستند و مردم از عملکرد آنان رضایت ندارند، نباید در عرصههای مدیریتی مورد استفاده قرار بگیرند.» حمیدرضا ترقی از اعضای ارشد حزب مؤتلفهاسلامی هم میافزاید: «هنوز بدنه دولت در اختیار نیروهای انقلابی نیست و همان نیروهای گذشته حضور دارند که نوعاً گوشبهفرمان دولت هم نیستند و به خاطر همین، برخی نارضایتیها هنوز وجود دارد.» لازم به ذکر است که ترقّی و برخی دیگر از حامیان آقای رئیسی در حالی این سخنان را مطرح میکنند که بسیاری از پُستهای مدیریتی با سرعت تغییر کرده و نیروهای وابسته به دولت فعلی جایگزین شدهاند و اتفاقاً یکی از پُرحاشیهترین اقدامات دولت آقای رئیسی در ماههای گذشته، انتصاباتی است که انجام داده، چراکه عمدتاً بهجای استفاده از معیارها و صلاحیتها، از روابط دوستی و فامیلی برای انتصابات استفاده شده است.
البته این شِگِرد و منتسب کردن گرانی و تورّم به دولت قبل، مورد تأیید همه اصولگرایان نیست و برخی از آنها به این نوع فرافکنی انتقاد دارند. در همین ارتباط، حجتالاسلام سیدناصر موسویلارگانی در جلسه علنی مجلس در تذکری شفاهی گفت: «حدود هشتماه از رفتن حسن روحانی و دولتش میگذرد، اما درد گرانی هنوز درمان نشده، مردم شب عید سختی را سپری کردند، اکنون نیز در ماه مبارکرمضان با گرانی غیرقابل تحمل مواد غذایی بهشدت تحتفشار هستند.»
اما لازم است در خصوص این سخن آقای رئیسی که از اصطلاح «بانیان وضع موجود» برای توجیه وضعیت فعلی کشور آن هم پس از گذشت بیش از نزدیک به نُه ماه از عمر دولت خود استفاده میکند، بپرسیم چه کسانی بانیان وضع موجود هستند و مرجع تشخیص این امر کیست؟ شاخص اصلی برای یافتن مسبّبان وضع موجود واقعاً چیست؟ زیرا مقصر جلوه دادن دیگران، برای آقای رئیسی آنهم در سال اول نشانه خوبی نیست، زیرا بیانگر آنست ایشان به مرحلهای رسیده که تلاش میکند تا بدنه حامیان خود را به هر طریق ممکن راضی کرده و این نشان میدهد آقای رئیسی روز به روز دست به خود تخریبی خواهد زد.
اگر چه آقای رئیسی از «بانیان وضع موجود» نام نمیبَرَد اما روشن است منظور ایشان، دولتمردان قبلی یعنی دولت آقای روحانی است. اما سؤال این است؛ چه کسانی تشخیص میدهند که بانیان وضع موجود دولت آقای روحانی و وزرای وی هستند؟ برای تشخیص اینکه چه کسانی بانی وضع موجودند، یک راه وجود دارد و این است که شجاعت داشته باشیم و به آراء مردم که صاحب اصلی این کشور هستند مراجعه کرده و در یک نظرسنجی آزاد از آنها بپرسیم چه کسانی را بانی وضع موجود میدانند؟ در آن صورت مشخص میشود؛ آیا عملکرد آقای رئیسی و جریان سیاسی حامی ایشان را به عنوان نماد کل جریان حاکمیت، بانی وضع موجود میدانند یا حسن روحانی را؟ آیا چنین اعتمادی به نفسی هست؟
محمد مهاجرى، فعال سیاسی اصولگرا هم میپرسد: «آقای رئیسی! “مسبّبان وضع موجود” دَرهَم است یا سَوا کردنی؟ مسبّبان وضع موجود در قوّتهای جمهوریاسلامی هم شریکاند، یا فقط در ضعفها سهم دارند؟»
حجتالاسلام رحمتالله بیگدلی اما میگوید: «آقای رئیسی، جای دور نروید، شناسایی این بانیان، کار سختی نیست! بانیان وضع موجود آنانی هستند که چوب لای چرخ برجام گذاردند، ظریف و تیمش را خائن و توافق و برجام را خیانت خواندند و سپس گاندو ساختند؟ بانیان وضع موجود آنانی هستند که به سفارتخانههای خارجی حمله کرده و آن همه خسارت بینالمللی به کشور وارد کردند؟ بانیان وضع موجود، آن دستهای پشت پرده و پنهان اقتصاد هستند که تحریمها را نعمت دانستند و ثروتهای افسانهای برای خود خلق کردند؟! بانیان وضع موجود آنانی هستند که به بهانه دور زدن تحریمها از دولت نفت گرفتند، بردند و درآمد حاصل از فروش نفت را به کشور باز نگرداند؟! بانیان وضع موجود آنانی هستند که قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را کاغذ پاره خواندند؟»
بنابراین، بر خلاف نظر آقای رئیسی و برخی حامیان ایشان، بانیان وضع موجود را نمیتوان به یک دوره فروکاست بلکه وضع موجود اگر خوب است همه مؤثر بودهاند و اگر بد است همه مقصرند، بنابراین از جناب رئیسجمهور سؤال میشود: آیا مسئولان قوه قضائیه بانی وضع موجود نیستند؟ آیا رؤسای قوه مقننه که پنج دوره متوالی است در اختیار جریان سیاسی اصولگراست، بانی وضع موجود نیستند؟ آیا مسئولان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام بانی وضع موجود نیستند؟ آیا مسئولان بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام با آن همه پول و امکاناتی که در اختیارشان هست مسئول وضع موجود نیستند؟ آیا شورای نگهبان با حذف دلسوزان این ملت از فرآیند انتخابات، بانی وضع موجود نیست؟ آیا نهادهایی که ریلگذاری اصلی وزارت امورخارجه را تعیین میکنند و وزرایخارجه تنها مسئول اجرای آن فرامین هستند، بانیان وضع موجود نیستند؟ آیا مسئولانی که تصمیم گرفتند سالها هزینههای زیادی برای ماندن بشاراسد در قدرت صرف شود که امروز او به آغوش کشورهای عرب چرخش کند و روسیه را ناجی خود بداند، بانیان وضع موجود نیستند؟ مهمتر از آن؛ آیا کسانی که با ندانمکاری، پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت فرستادند و هشدارهای دلسوزان را مورد توجه قرار ندادند، بانی وضع موجود نیستند؟
البته برخی ناظرین سیاسی بر این باورند که اشارات مکرر آقای رئیسی به «بانیان وضع موجود» در حقیقت فرمان برکناری مدیران میانی به منظور جایگزینی دُردانههای حامیان انتخاباتی ایشان است که فریاد اعتراضشان بلند گردیده و این شعار، در جهت پوشیدن ضعفها و کسب رضایت حامیان است. غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی نماینده ادوار مجلس در همین خصوص میگوید: «آقای رئیسی باید بداند که از این سخن “بانیان وضع موجود” که ایشان بیان کردند، سوءاستفاده شده و به یک انتقامگیری بزرگ تبدیل شده است. گویا قرار است در دولت سیدابراهیم رئیسی یک نسلکُشی مدیریتی رُخ دهد. گفته میشود در فاز اول قرار است چهارهزار مدیر جابهجا یا عزل کنند و مسئولیتهایشان را از آنها بگیرند. این چهارهزار نفر کسانی هستند که جمهوریاسلامی روی آنها سرمایهگذاری کرده و در واقع مجری دستورات هستند. این مدیران سیاستگذار نیستند. بنابراین به کار بردن لفظ “بانیان وضع موجود” برای این گروه از مدیران، یک انتقامگیری سیاسی است. با اینکار فقط سرمایههای کشور از بین میرود. افراد جایگزین هم اغلب فاقد هرگونه تجربه، سواد و… هستند.»
او میافزاید: «البته در تمام دولتها تغییر مدیران یک نوع فرهنگ بوده است. اما شدت و حدّت تغییر مدیران در دولت آقای رئیسی در تاریخ ایران بیسابقه است. حتی به یک مدیر مدرسه گفتهاند تو در دولت قبل مدیر بودهای و الان نباید مدیر بمانی. وارد ایجاد تغییرات در آبدارچیها شدهاند. آقای رئیسی باید بداند که از جمله ایشان یعنی بانیان وضع موجود سوءاستفاده شده و به یک انتقامگیری بزرگ تبدیل شده است. البته که شاهد ریزش آرای رئیسی در جامعه طرفدارانش و نیروهای ارزشی هم هستیم. همین الان شاید نتواند دو سوم آرای انتخابات پیشین را کسب کند. این دولت در گذشته گیر کرده و نتوانسته از آن رد شود و به حال برسد و به فکر آینده باشد. هنوز هرچه میشود، میگوید دولت قبل فلان کار را کرد یا دولت قبل فلان کار را نکرد. تا کی دولت قبل؟ بالاخره یک تاریخ انقضایی وجود دارد. این دولت باید کارنامه بدهد. مردم در خرید سیبزمینی و پیاز و گوجه و گوشت ماندهاند! این رفتارها، فرافکنی و دروغ پردازی است. اصلاً فرض بر اینکه همه آنچه در مورد دولت قبل میگویند قبول، آیا میتوانند قیمتها را به وقتی دولت را تحویل گرفتند بازگردانند؟»
در پایان، به نظر میرسد که این شعار «بانیان وضع موجود» آقای رئیسی در تضاد با ستایش صریح رهبری از «مقاومت در برابر فشار حداکثری و تابآوری» و همچنین حضور معنادار روحانی، جهانگیری و ظریف در دیدار اخیر کارگزاران ارشد نظام با ایشان باشد. به قول محمد مهاجرى، «استفاده کنندگان از این واژه باید تناقض حرفشان با رویکرد مقام معظمرهبری را هم توضیح دهند.» چرا که تنها یک روز پس از آنکه آقای رئیسی بار دیگر از «بانیان وضع موجود» انتقاد کرد و مجدداً گفت «بانیان وضع موجود نباید در عرصههای مدیریتی باشند»، آقای روحانی و مردان مؤثر او اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف، میهمان ویژۀ مقام معظم رهبری در نشست کارگزاران ارشد نظام بودند و مهمتر از این دعوت، سخنان رهبری بود که گفتند: «منظومه قدرت جمهوریاسلامی و دستاوردهای گوناگون آن در بخشهای مختلف، ایران را به الگویی جذاب برای ملتها تبدیل کرده و ناامید کردن مردم و القای حسّ بُنبست، جفا به مردم و انقلاب است» ایشان تصریح کردند: «نشانههای موفقیت وجود دارد و یک نمونه آن تابآوری اقتصاد کشور در برابر تحریمهای بیسابقه است» و نیز «این که آمریکاییهای مغرور صریحاً اعتراف میکنند که فشار حداکثری علیه ایران شکست خفّت بار خورده، موضوع بسیار مهمی است که نباید فراموش شود.»
یقیناً آقای رئیسی میدانند که «تابآوری و شکست فشار حداکثری» مربوط به سالهای 96 تا 99 است که دونالد ترامپ از برجام خارج شد و در ایران آقای روحانی بر سر کار بود. با این اوصاف به نظر میرسد آقای رییسی لازم است تعبیر «بانیان وضع موجود» را اصلاح کند چرا که از این پس اگر همچنان این ادبیات خاص خود را که با زحمت ایجاد کرده به کار بَرَد و برای توجیه وضعیت نامناسب فعلی همچنان کاسه کوزهها را بر سر دولت آقای روحانی بشکند، این روش با سیاستهای رهبری که در سخنان اخیر ایشان آشکار بود، نمیخواند.
بنابراین، این پرسش شکل میگیرد که آیا اصطلاحاً این “کُد رمز” سوخته و باید به دنبال تعبیر دیگری برای معرفی دولت قبل به عنوان مسبب مشکلات باشد، یا دولت قبل را اساساً رها کند و شعاری دیگر جایگزین نماید؛ مثل «دستهای پشت پرده در گرانیها» که میتوان آنرا ساختۀ جدید دانست هر چند این یکی به مذاق خود اصولگرایان هم خوش نیامده و اصطلاحاً “نگرفته است”.