این یک گفت و گویی است با حجتالاسلام محمود سيبويه عالم ربانی و يكي از روحانیون قديم شهر کاشمر که با نشریه آوای کاشمر انجام شده است، او روز شنبه دار فانی را وداع گفت.
***تاريخ منطقه ترشيز، تاريخ كهني است و بزرگمردان و عالمان ديني بزرگي در خود پرورش داده است و هنوز هم از آن بزرگان در شهرمان كم نيستند.
اينبار به ديدار يكي از علماي قديم شهر رفتم. «حجتالاسلام محمود سيبويه» مرا براي انجام اين گفتگو به مسجد مرحوم ميرزا هاشم معمار که به اقامه نماز ميپردازد و کار خود را بهعنوان امام جماعت از سال 1364 شروع کرده؛ دعوت کرد.
محمود سيبويه سال 1302در كاشمر متولد شده و به تحصيل در زادگاهش پرداخته است.
وي در طفوليت به مكتبخانههاي قرآن رفته و از محضر حاج غلامحسين و حاج سيداسماعيل موسوي، «قرآن»، «صدكلمه» و «كتاب واجبات» را فرا گرفته و سپس تحصيل را در مدرسه حاج شيخ كاشمر شروع كرد.
وي ميگويد: پدرم هم يكي از علماي شهر بود، «حاج شيخ محمد سيبويه» كه همه بزرگان بهخوبی او را ميشناسند.
حجتالاسلام سيبويه که در طفوليت، توسط پدر براي تحصيل به مدرسه حاج شيخ برده ميشود؛ ميگويد: در آن زمان توسط آقاي اصفهاني كتاب قصصالانبیاء را فرا گرفتم.
ايشان ادامه ميدهد: پس از تغييرات نظام آموزشي و راهاندازي اداره فرهنگ، پدرم مرا به مدرسه رفعت برد و از آنجا که قبلاً درس خوانده بودم از كلاس دوم شروع به تحصيل كردم.
وي ميگويد: در خرداد 1318در امتحانات نهايي كلاس ششم به خاطر اينكه براي جواب سؤالات، راهحل متفاوتي انتخاب كرده و صورت مسائل را كم نوشته بودم، فكركردند كسي به من جوابها را گفته و مردود شدم.
حجتالاسلام سيبويه كه در خرداد 1319در امتحانات نهايي كلاس ششم كه آن زمان در سالن باغمزار برگزار ميشده، شاگرد اول ميشود؛ ميگويد: در ادامه تحصيل، در مدرسه حاج سلطان علوم قديم را فرا گرفتم و با توجه به علاقه پدرم كه حتماً من منبري باشم، همانگونه كه درس ميخواندم منبر هم ميرفتم و شدم روضهخوان منبري و در بين فرزندان پدر، فقط من توانستم به امر روحانيت بپردازم.
محمود سيبويه در اين گفتگو، يادي از پدرش کرده و ميگويد: پدرم جزء منبريهاي درجهيك از نظر علمي و تفسير در خراسان بود و از 5 تا 10 منبري كه داشت براي هريك، يك آيه قرآن ميخواند و تفسير آن را براي عموم بيان كرده و با يك ساعت صحبت، روضه را بهجایی ميبرد تا با آيه و تاريخ وفق يابد و با بيان اينكه خود منبري هستم و چندين سال در اين امر مشغولم در توانايي ايشان در عجبم و اين را جزو تأييدات خداوندي نسبت به ايشان ميدانم.
وي در خصوص دليل انتخاب فاميل «سيبويه» كه از پدرش به او رسيده است؛ ميگويد: در يك مباحثهاي كه پدرم در علم نحو، با يكي از اساتيد مشهد در زمان طلبگي خود داشته و در اين مباحثه بر استاد غلبه كرده، او را «سيبويه» يعني استاد نحو، نام نهادند.
حجتالاسلام محمد سيبويه كه مادرش نيز فرزند يكي از علماي مشهد به نام محمدحسین عمادالعلماست؛ ميگويد: در زمان تحصيل از اساتيدي همچون پدرم كه استاد منطق، حاجي هدايت ا… نور، سيوتي و شرح نظام، شيخ محمدحسن مدرس، شرح لمعه و تفسير صافي و آقاميرزا قدس نبوي كه مكاسب و رسائل بود را فراگرفتهام و بعد از انقلاب هم از اساتيدي چون حجتالاسلام شهميري و يعقوبي درس خارج را فرا ميگيرم و هنوز جزو محصلين حوزه علميه هستم و با توجه به كهولت سن، سعي ميكنم به تحصيل ادامه دهم.
سيبويه كه مدارج تحصيلات خود را در مدارس علميه كاشمر گذرانده است؛ ميگويد: قبلاً كه توانايي بيشتري داشتم با مرحوم سيد محمد آلطه بيش از 20 مراسم روضهخواني را برعهده داشتم.
اين خطيب كاشمري با بيان اينكه به خاطر اطلاعرساني درست و بيان احكام صحيح شرع بيشتر به مطالعه ميپردازد، ميگويد: با وسواسي كه در بيان مطالب داشتم كمتر توانستهام چيزي بنويسم كه قابل چاپ كردن باشد.
سيبويه كه چشمانش كم سو و توانايي كمتري براي مطالعه دارد؛ ميگويد: در زمان پهلوي از ما ميخواستند كه در منابر خود شاه را دعا كنيم كه من هم به عربي هميشه لعن آنها را ميكردم و الحمدالله عوامل آنها متوجه نميشدند.
وي که در کارنامه کارياش، براي مدت كوتاهي سابقهي تدريس شرح عواقب ملاحسن را دارد؛ ميگويد: در قديم اساس درس حوزه، کسب علم بود و پس از تحصيل به مقام مجتهدي ميرسيدند که بس باارزش بود ولي الان تحصيلات حوزوي براي مقام است و پايه پايه به مقامهاي بالا ميرسند.
وي با بيان اينکه قبلاً کساني که بيشترين تحصيلات حوزوي را داشتند در شهر بهعنوان حاکم شرع شناخته ميشدند؛ ميگويد: در کاشمر حاج شيخ محمد مجتهد حاکم شرع مطلق اين شهر بود.
اين خطيب تواناي شهرمان با بيان اينکه روضهخوانان بزرگي قبلاً در شهر بودند؛ ميگويد: امروزه، احترام منبر رعايت نميشود، کسي که ميخواهد به منبر برود حتي مداحان ما در سخنانشان بايد مواظب باشند و حرفهايي در شأن اهلبیت بزنند و طوري نباشد دشمنان از مجالس و منابر ما سوءاستفاده کنند.
سيبويه داشتن استيلاي منبري، گفتن روايات صحيح، رعايت اصل تبليغ در کار يک روضهخوان را مهم دانسته؛ ميگويد: در منبرهايم اگر سخني را صددرصد مطمئن نباشم؛ بيان نميکنم.
وي با بيان اينکه مسجد معمار دومين مسجد کاشمر است که به امامت در آن مشغول است؛ ميگويد: «مسجد مرحوم ميرزا هاشم معمار» قبل از بازسازي و بعد از مسجد جامع شهر به«مسجد خُردي شهرنو» معروف بود که در کنار آن آبانبار، حمام عمومي نيز وجود داشت، اما پس از بازسازي مسجد، بهمرورزمان حمام و آبانبار از بين رفته است.
سيبويه با بيان اينکه جوانان در برابر دشمنان بايد هوشيار باشند و در مراسم مذهبي از انحرافات جلوگيري کنند؛ ميگويد: هماکنون نياز بيشتري به فرهنگسازی صحيح براي برگزاري مراسم داريم و اگرچه از نظر ظاهري اين مراسم بسيار پررنگ و باشکوه است ولي يک عده به خاطر ماديات کار ميکنند.
وي ميگويد: در قديم مراسم عزاداري در هزينههايي از موقوفات فقط خلاصه ميشد و به واقعيت نزديکتر بود و اگر رونق زيادي نداشت ولي معنويتر بود.
وي در پايان ميگويد: بياييد همه از امکاناتي که براي تبليغ دين و اسلام مهيا شده است به بهترين نحو استفاده کنيم و واقعيتهايي که درکتب بزرگان به ثبت رسيده است را بهدرستی به مردم برسانيم و در ترويج فرهنگ شيعه بهطور صحيح کارکنيم.