به قلم: علیرضا افتخاری ترشیزی
قدیمها بعضی از آسیابها چرخشان با “باد” میچرخید و معروف بودند به آسیابهای بادی! از “باد” شروع کردم تا برسم به “آدمهای بادی” که چرخ زندگیشان با جهت باد می چرخد. باورتان نمیشود اما انگار این “باد” برخی آدم را هم به نوعی بازی میدهد، هرچند بازی خطرناکی است اما من بر این باورم هرکس باد بکارد، طوفان درو میکند.
اما این روزها که در حال انتقال و جابجایی دولت و نیز تعویض بعضی از مدیران هستیم، عدهای که خودشان را با جهت بادهای سیاسی تنظیم میکنند به سرعت همچون آفتاب پرست رنگ عوض کردهاند و در مذمت قبلیها و ستایش بعدیها لب به سخن گشودهاند و در راستای حمایت از گزینه مورد نظرشان، دیگران را از بکارگیری مدیران غیربومی برحذر میدارند. “بادزی”ها همان افرادی هستند که اغلب به “حزب باد” مشهور شدهاند.
پیروان “حزب باد” شاید افراد باهوشی نباشند، اما منفعتطلب هستند که به راحتی در حال چرخش هستند و آشنایی زیادی به انواع آهنگهای ریتمی دارند و به راحتی با شروع آهنگ کمرشان به چرخش در میآید و دستهایشان در حال حرکت موزون و پاهایشان در حال حرکت به سوی سوژه موردنظر برای دستبوسی میروند، بیآنکه برایشان مهم باشد چه دستی را میبوسند! در هر صورت، “بادزی”ها حیات و مماتشان بستگی به “باد” دارد. برایشان مهم نیست بادی که میکارند حاصلش چه طوفانی میشود. “بادزیها” دکان دو نبش باز کرده و در این دکان ریاکاریشان، آدم خرید و فروش میکنند.
یک روز متن تخریب سخنرانی برای فلان کاندیدای مجلس مینویسند و توسط اعوان شان از تریبونهای کذایی برایشان نعره میزنند و به محض اینکه از بخت بدشان آن فرد نماینده نمیشود، سریع جهتشان تغییر میکند و چاپلوسانه چیزهایی مینویسند که دلشان به آن راضی نیست، اما منفعتشان در آن است.
این جنس آدمهای منفعتطلب تمامی تلاش خود را بکار میگیرند تا خود را با هر فریب و ترفندی به مدیر آینده وصل کنند تا مگر از این طريق به نان و نوایی برسند. لذا شاهد هستیم برخی از این حزب بادها از هماکنون برای شهردار آینده بنای هوچیگری و وامصیبتای خودی و نخودی سر میدهند و حواسشان نیست که تا دیروز برای همین چینشی که به وجود آمده و به قول خودشان سنخیتی با کاشمریها ندارد، چه قلع و قمعهای ناجوانمردانهای که انجام ندادند!
امروزه مردم شاهدند که حزب بادیهای منفعتطلب در طیف اصولگرانما وجود دارند که برای حفظ موقعیت و منفعت خود دست به هرکاری میزنند. در یک زمان برای افرادی پروندهسازی کرده و توهین میکنند و در زمانی دیگر، رنگ عوض کرده و برایشان بهبه و چهچه سر میدهند، تا مبادا منفعتشان از دست برود. به واقع در این دکان دو نبش و بازار مکاره سیاست میتوان بر روی پیشخوان این “بادزیها”، حراج اخلاق و انسانیت را به آسانی دید.
آنچه که بسیار قابل تامل است، اینکه افرادی که نسبت به جریانهای فکری و روشهای اخلاقی هیچگونه تعهد و پایبندی ندارند، مانند سم مهلک و کشندهای هستند که با تفکر بقای خویش؛ فنای جریان سیاسیشان و منافع شهر و مردم را رقم میزنند!
حال خدا وکیلی خودتان قضاوت کنید، کسانی که برای حفظ موقعیت و منافع و جایگاه خویش یک شبه رنگ سیاسی و اخلاقی خود را به راحتی تغییر میدهند؛ آیا این افراد خطرناکترین غده بدخیم در کالبد هر شهری نیستند که باید آنان را برای همیشه از ریشه کند؟!