به قلم حسین نجاتیان شجاعی
قریب یک ماه است که جلو چشم جهانیان، فجیعترین و شنیعترین جنایات تاریخ بشریت در حال رُخ دادن است و چنین به نظر میرسد که پایانی بر آن متصور نیست. تمام نگاهها متوجه جنایاتی است که در غزه در حال وقوع است. مشاهده این همه قساوت از انسان، مرا یاد مناظره فرشتهها و خداوند هنگام خلقت انسان میاندازد. با برداشتی که مفسران از آیه30 سوره بقره داشتهاند چنین بیان کردهاند، وقتی خداوند اراده کرد تا انسان را بیافریند موضوع را با فرشتگان مطرح کرد که میخواهد انسان را خلق کند تا جانشین او بر روی زمین باشد، فرشتگان به خداوند عرضه داشتند: “آیا میخواهی در زمین کسی را بگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد؟ و خداوند در پاسخ آنها فرمود: “من چیزی میدانم که شما نمیدانید.”
آری، مشاهده این همه کشتار و خونریزی در عالم باعث میشود تا انسانهای دارای وجدان بیدار، از انسانیت خویش شرم کنند. در این روزها یک کلیپ بسیار زیبا و تاثیرگذار در فضای مجازی بین کاربران دست به دست میشد که در آن یک گاو با درایت از دعوای دو سگ جلوگیری میکند. فکر کنم کمتر کسی باشد که این فیلم را دیده باشد و آرزو نکرده باشد که ایکاش چنین مدبّرانی در جامعه جهانی بشریت نیز وجود داشتند و میتوانستند با از خود گذشتگی مانع این همه جنگ و خونریزی شوند.
مشاهده این همه ظلم و جنایت و خونریزی که انسان، این خلیفه الهی بر همنوع خود روا میدارد، گاهی انسان را تا سرحد کفر پیش میبرَد که خدایا این چه موجودی است که آفریدی؟! خدایا چه حکمتی در این خلقت هست که فرشتگانت بیخبر بودند و تو نیز به آنها نگفتی؟ هر بمبی که فرو میافتد و بیمارستان و مجتمع بزرگ مسکونی به تلِ خاکستر تبدیل میشود، از خود میپرسم که چه شد آن امدادهای غیبی تا به فریاد کودکان شیرخوار و زنان و مردان مستاصل برسد؟ آتش خشم و انتقام، چشمان اربابان قدرت را کور کرده است دیگر برایشان تفاوتی بین نظامی و غیرنظامی یا پزشک و پرستار و خبرنگار و غیره وجود ندارد. گویی اراده کردهاند تا غزه را بر سر ساکنان آن خاکستر کنند و چقدر واضح است نقش و تاثیر حمایت بیچون و چرای کدخدا از این همه جنایت! انگار قرار نیست کسی کاری بکند! جنایات آنقدر عیان و بدون ترس از افکارعمومی جهانیان اتفاق میافتد که همه را نگران گسترش سرایت آتش آن نموده است! بیمهابا جلو چشم جهانیان به ویژه حامیان مردم غزه و مدعیان آزادی فلسطین، کودکان معصوم غزه را سلاخی میکنند و حاکمان، دامن خویش بالا گرفتهاند که مبادا این آتش خشم دامن گیرشان شود.
بیتردید موضعگیریهای هوشمندانه و مدیریت نمودن برخی افراد خودسر در داخل کشور با در نظر داشتن منافع ملی در مقطع کنونی، از جانب نخبگان و قاطبه مردم مورد تقدیر است. اما باید اذعان داشت که حاکمیت در مقایسه با سایر کشورهای همسایه مانند ترکیه و پاکستان و حتی کشورهای غیرمسلمان اروپایی، نتوانست از پتانسیل مردمی برای محکومیت جنایات صهیونیستی استفاده نماید که تجزیه و تحلیل علل آن میتواند برای سیاستگذاران کلان کشور مفید و درسآموز باشد. در هرصورت، وظیفه همه مردم جهان به خصوص سیاستمداران و نخبگان سیاسی است که فراتر از حمایتها و تجمعات شعاری، اقدامات سریع و موثر برای متوقف کردن جنگ را از اهداف اصلی خود قرار دهند. حتماً گسترش اعتراضات به جنایات جنگی در سطح جهانی، نهایتاً آمریکا را به عنوان صحنهگردان اصلی جنگ مجبور به تمکین خواهد کرد. به زعم نگارنده، وظیفه همه وجدانهای بیدار است که تمام تلاش خود را بر توقف جنایات جنگی آمریکا و رژیم اشغالگر و پایان دادن به جنگ متمرکز کنند، چرا که عدم توقف جنگ و ادامه جنایات جنگی منجر به گسترش آن شده و نهایتاً امنیت و صلح جهانی را به خطر خواهد انداخت.
متاسفانه مردم جهان از طریق رسانههای دیداری هر لحظه شاهد بمباران وحشیانه مراکز مسکونی و آوارشدن خانهها بر سر زنان و کودکان بیدفاع هستند و جنایتکاران جهان نیز انگار ناله و ضجه انسانهای مانده در زیر هزاران خروار بتن و آهن را نمیشنوند! شوربختانه، وسعت و عمق این فجایع آنقدر زیاد شده است که همه مشکلات بشریت را تحتالشعاع خود قرار داده است. در این ایام کمتر گزارشگری توانست مظلومیت مردم افغانستان و مدفون شدن هزاران نفر در زیر آوار زلزله هرات را به جهان مخابره کند و یا از فجایع جنگ روسیه و اکراین گزارشی به سر خط اخبار جهان راه یابد.
شاید وقت آن رسیده باشد که مردم جهان بر سر همه جفاکاران و ظالمان جهان فریاد کشند که “بس کنید”! قدرتطلبی و انحصارطلبی را کنار بگذارید و به انسانیت خویش بازگردید. جهان برای همزیستی مسالمتآمیز همه موجودات آن، جا و امکانات دارد به شرط آنکه رهبران آن به جای تمرکز بر حذف همدیگر و جفای به همنوعان خود، بر رسالت خلیفهالهی خویش متمرکز شوند. کاش رهبران قلدرمآب جهان کمی از رفتارهای ظالمانه خود شرم داشتند! کاش میدانستند که قدرت در اختیار آنها باید صرف آبادی جهان شود! کاش میدانستند که هر گلولهای که به فرمان آنها شلیک میشود یک خلیفه الهی بر زمین میافتد و در خون خود میغلتد. حال این گلوله در بیرون مرزهای جغرافیایی باشد یا داخل آن فرقی نمیکند. خدایی که انسان را آفرید، از خونریزی و فساد او آگاه بود اما میخواست چیزی را به فرشتگان درگاهش ثابت کند که دیگران از آن چیزی نمیدانند. شاید خدا میخواست مهربانی، عشق و عدالت بین انسانها را به رخ فرشتگان بیاحساس بکشد البته اگر شیطانصفتانِ قدرتمدار مجال دهند!
در پایان یاد شعر فریدون مشیری افتادم و خواندن آن را به همگان توصیه میکنم، چرا که هرکدام از ما شاید روزی جزء همین تشنگان خون و قدرت باشیم!
شرمتان باد اي خداوندان قدرت بس کنيد!
بس کنيد از اينهمه ظلم و قساوت بس کنيد!
اي نگهبانان آزادي!
نگهداران صلح!
اي جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است اينکه ميباريد بردلهاي مردم،
سرب داغ!
موج خون است اينکه ميرانيد بر آن
کشتي خودکامگي، موج خون
گر نه کوريد و نه کر
گر مسلسلهاتان يک لحظه ساکت ميشوند
بشنويد و بنگريد
بشنويد اين واي مادرهاي جان آزرده است
کاندرين شبهاي وحشت سوگواري ميکنند
بشنويد اين بانگ فرزندان مادر مرده است
کز ستمهاي شما هر گوشه زاري ميکنند
بنگريد اين کشتزاران را که مزدورانتان
روز و شب با خون مردم آبياري ميکنند
بنگريد اين خلق عالم را که دندان
بر جگر بيدادتان را بردباري ميکنند
دستها از دستتان اي سنگ چشمان بر خداست
گرچه ميدانم
آنچه بيداري ندارد خواب مرگ بيگناهان است، وجدان شماست
با تمام اشکهايم باز نوميدانه خواهش ميکنم
بس کنيد بس کنيد
فکر مادرهاي دلواپس کنيد
رحم بر اين غنچههاي نازک نورس کنيد
بس کنيد