قرن چهاردهم در حالی رو به پایان است که بسیاری از مردم جهان فقط برای زنده ماندن تلاش میکنند و در این میان کشور ما از سایر جهانیان مستثنی نبوده و مردم نیز چندان حال خوشی ندارند، چرا که علاوه بر همه مشکلاتی که جهان با آن مواجه است ملت ایران تحریمهای ظالمانهای را باید تحمل کند که خود اختیار چندانی در تغییر آن ندارد. دولت نیز علیرغم تلاشهای طاقت فرسا و تدبیر مناسب، ثابت کرده است که توان مقابله با دستهای پنهان در عرصه سیاست و اقتصاد را ندارد؛ او ماههاست که همچون فلاسفه در مبحث مرغ و تخممرغ گیر کرده است.
در عرصه اقتصاد علاوه بر تحریمهای داخلی به علت عدم تصویب کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان یافته فراملی مرتبط با قاچاق سلاح و انسان، معروف به پالرمو و کنوانسیون مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم معروف به FATF که بعضی تشخیصدهندگان مصلحت کشور و نظام، عدم تصویب و گروهی دیگر تصویب آن را خود تحریمی میدانند!! با مشکلاتی جدی مواجه شدهایم که امنیت سیاسی و اجتماعی کشور را به خطر انداخته است. میلیاردها دلار پول ناشی از صادرات بخش دولتی و خصوصی در کشورهای دوست و بعضاً برادر بلوکه شده است و کشورهایی همچون: چین، هند، کرهجنوبی، عراق و ژاپن بیشترین میزان داراییهای ایران را بلوکه کردهاند. به گزارش روزنامه جهان صنعت، میزان این ارقام بلوکه شده عبارتند از: چین۲۰میلیارد دلار، هند هفتمیلیارد دلار، کرهجنوبی ششمیلیارد دلار، عراق دو میلیارد دلار و ژاپن یک و نیم میلیارد دلار. و با این همه مطالبات، کشور ثروتمند و مقتدری همچون ایران بدون اجازه مجامع بینالمللی و در رأس آنها کدخدا، توان دریافت پول خود از کشورهای دوست و برادر را ندارد! و برای رفع مشکلات اقتصادی و مبارزه با کرونا، بعد از شصتسال مجبور به درخواست وام از صندوق بینالمللی پول شده است که بعد از یکسال هنوز با آن موافقت نشده و در دست بررسی است! واقعاً چرا چنین شده است؟ تا کی میتوان با این شرایط ادامه داد؟ و نهایتاً در صورت تصویب لوایح فوقالذکر در مجمع تشخیص مصلحت، پاسخ مخالفین به متضرر شدن کشور در طی این سالها چه خواهد بود؟ امری که خود دغدغهای برای نظام شده است! هرچند مخالفین تصویب آن در مجمع تشخیص مصلت نظام خود اصلاً نگران این پرسش نیستند و میدانند که فعلاً کسی توان پرسیدن ندارد.
در عرصه سیاستخارجه و بازگشت به برجام نیز هنوز با کدخدا در گام اول یعنی «یله کن تا یله کنم» ماندهاند مگر کسی از خود گذشتگی کند و اول «یلهکند» تا فرصت برای نفس کشیدن و ادامه کار مهیا شود و شکی نیست که این بار هم باید کدخدا «یله کند»! البته برای برداشتن گامهای بعدی هم متاسفانه چند صدایی به خصوص بین دولت و مجلس کار را مشکل کرده است که اگر حمایتهای رهبری از دولت و تیم مذاکره کننده نبود، خدا میداند مشکلات داخلی ما سر از کجا درآورده بود. خالی از لطف نیست به چند مورد برجسته آن اشاره کنم شاید برادران انقلابی و مدعی ذوب در ولایت بیراههای را که برگزیدهاند رها کنند.
در روزهای آغازین مجلس یازدهم که برخی با اهانت به دنبال عزل رئیسجمهور همچون عزل بنیصدر از طریق استیضاح بودند، رهبری نسبت به تندروی و اهانت به مسئولان کشور به خصوص رئیسجمهوری هشدار دادند و نمایندگان را به مدارا و پیگیری کارهای خود از مسیرهای متعارف سفارش کردند. پس انتشار بیانات رهبری و تأکید ایشان بر پرهیز از تندروی و لزوم تفاوت قائل شدن بین اهانت و انتقاد، برخی از چهرهها، شخصیتهای سیاسی و مسئولان بلندپایه در تأیید بیانات ایشان، از رویکردهای تهاجمی، توهینی و تهدیدآمیز برخی از نمایندگان مجلس انتقاد کرده و برون رفت از شرایط کنونی کشور را نیازمند جوّی همدلانه و اتحاد دانستند. ایشان با بالا گرفتن دوباره اهانتها به دولت، در سوم آبان با انتقاد شدید و صریح از اقدام برخیها در برخورد با دولت و رئیسجمهور و هتک حرمت ایشان، گفتند: «هتک حرمت حرام است و انتقاد با هتک حرمت تفاوت دارد، ضمن اینکه امروز کشور بیش از هر زمان دیگری به همکاری و اتحاد و انسجام نیاز دارد!» اما گویا این توصیهها اثر نداشت و توهین به رئیسجمهور به صورت علنی و توسط جماعتی که وابسته به کانونهای قدرت و مدعی ولایتمداری بودند در راهپیمایی 22 بهمن که باید نماد وحدت باشد تکرار شد و به سرعت در سراسر دنیا به نمایش درآمد. هر چند گروهی آنها را نفوذی خواندند!
حتماً این پایان ماجرا نخواهد بود چرا که تقریباً هر تحلیلگر سیاسی میداند که همه این حرمتشکنیها و عدم توجه به توصیههای رهبری از جانب مدعیان ولایتمدار اولاً ریشه در انتخابات گذشته ریاستجمهوری و بازماندن برخی از قدرت دارد و ثانیاً ترس از نرسیدن به قدرت در سال 1400 باعث میشود تا آنها نتوانند موفقیت دولت و محبوبیت ناشی از آن را تحمل کنند!
جماعتی در کشور با گروگان گرفتن معیشت مردم و زمینگیر کردن دولت در پی قبضه کردن قدرت هستند. امروز درک این وقایع نیازمند تحلیل و تفسیرهای پیچیده نیست! پیامهای توئیتری و پالسهایی به بیگانگان، صدای سکاندار وزارت خارجه را درآورده است تا جایی که علناً اعلام میکند: «برخی در داخل کشور نگرانند که مذاکره با آمریکا در قالب 5+1 در این دولت انجام شود.» و این یعنی به تأخیر افتادن رفع تحریمها، یعنی از دست رفتن جان انسانها به خاطر نرسیدن دارو، یعنی فقر و گرسنگی و یعنی احتمال بروز بحرانهای اجتماعی و سیاسی داخلی.
اکنون هر روز که غروب میکند یک روز به بهار1400 و زمان انتخابات نزدیکتر میشویم. کاملاً واضح است که اگر تغییری در نگرشها و عملکرد واقعی مسئولان و تصمیمسازان کشور در راستای بازگشت به اهداف اصلی انقلاب از جمله رفع تبعیض و مبارزه با فساد، تقسیم عادلانه ثروت، شکستن حلقههای انحصاری قدرت، برقراری دموکراسی واقعی از طریق انتخابات کاملاً آزاد، ارتباط سازنده همراه با حفظ عزت ملی با جهانیان، پرهیز از تفرقه و رسیدن به وحدت ملی و دهها مطالبه به حق دیگر اتفاق نیفتد، این بهار و گذر قرون نیز چیزی را حل نخواهد کرد. مردم قبل از هر چیز به دنبال رفاه اجتماعی هستند و رفاه اجتماعی نیز پیوندی ناگسستنی با دموکراسی واقعی دارد و مردمی که فعلاً در معیشت خود ماندهاند هیچ بعید نیست که با بیتفاوتی و ناامیدی از دستاوردهای ناشی از مشارکت مدنی، دموکراسی را قربانی عدم حضور کنند.
نگارنده ضمن تبریک سال نو به همه ملت ایران امیدوار است؛ سال 1400، سال پایان همه مشکلات باشد. انشاالله