پدیده تخریب و خشونت که این روزها در فضای مجازی اتفاق میافتد، بزرگ و کوچک نمیشناسد و عدهای تا میتوانند دست به این رفتار ناشایست میزنند. این در حالیست که تخریب به عنوان یک کنش ناهنجار از سوی افکارعمومی همواره مورد نکوهش بوده است.
در روزهای اخیر در بعضی از شبکههای اجتماعی از جمله تلگرام و اینستاگرام فرد یا افرادی خاص، بدون هیچ سند و مدرکی پدیده تخریب شخصیتها و مسئولین منطقه را در همه حوزهها کلید زدهاند؛ اقدامی که به نظر میرسد با اهدافی خاص صورت گرفته است. ولنگاری، توهین و افترا و از همه مهمتر بیحیایی در بعضی از مطالب به حدی است که انگار قدرتی کاذب به نویسندگان آن داده شده که هر اراجیفی را به قلم بیاورند و جالبتر از آن اینکه نهاد و سازمانی هم نیست که با آنها برخوردی داشته باشد! موضوع به حدی شنیع شده که انتظار میرود نیروهای امنیتی و قضایی هرچه سریعتر به موضوع ورود کرده و صحت و سقم مطالب را بررسی و با مسببین در هر جایگاه و مقام برخورد کنند.
پدیده بدگویی، بداخلاقی، رابطهبازی و توسل به هر وسیله ممکن برای صعود خود و نزول دیگران، از جمله آسیبهایی است که آثار و شواهد آن در جامعه ما به چشم میخورد و به جای نقد سازنده، ارزش دادن به افراد شایسته و نخبه، عدهای به دنبال حذف آنها هستند و البته کارشناسان هم معتقدند؛ وقتی در جامعه فرهنگِ نقد تقویت نشود، فرهنگ تخریب جان میگیرد.
اینکه چرا این عمل ناشایست تا این حد در جامعه و بهویژه در فضای مجازی رواج یافته است، به ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی و شکسته شدن قبح هرزهگویی و هرزهنگاری بر میگردد.
در ماجرای تخریب، این روزها بیشتر مسئولین هستند که هدف قرار میگیرند و البته این مساله امروز و دیروز نیست. متاسفانه تاریخ ما پر از تخریب دیگرانی است که مثل ما نمیاندیشیدند، اما تخریبگران از این طریق میخواهند برای خودشان وجهه و منافع کسب کنند به همین دلیل شخصیتهای بزرگ را هدف قرار میدهند.
تخریبکنندگان شخصیتها و بزرگان، افراد حقیری هستند که به دنبال توجه و شهرت میگردند. این ترفند چنین افرادی است که با هنجارشکنی و پرخاشگری به اسطورههای جامعه، خودشان را مطرح میکنند. در واقع با تاختن به افراد شناخته شده، از محبوبیت آنها سوءاستفاده کرده تا خودشان را مطرح کنند.
برای نمونه، شما برای اینکه به عنوان یک شخصیت علمی مطرح شوید، باید فرد توانمندی باشید. از آنجایی که این افراد تخریبگر این تواناییها را در خود نمیبینند، با تخریب شاخصها، روشهای دیگری را در جامعه دنبال میکنند و آن تخریب شخصیتهای برجسته است. به عبارت دیگر، وقتی نمیتوانند به جایگاه آن فرد دست پیدا کنند، شروع به تخریبش میکنند.
شاید بتوان گفت به نوعی این حسادت است که تخریب را به دنبال دارد. اینکه حسادت چرا شکل میگیرد، به این دلیل است آنها هیچ درکی از اینکه آن انسان برجسته چقدر میتواند در بُعد ملی اثرگذار باشد، ندارند. اینکه چقدر میتواند در میان مردم ایجاد همدلی و همبستگی کند، اینکه وقتی اقدام مثبتی از سوی آنان صورت میگیرد، چقدر در میان مردم احساس غرور ایجاد میشود. در همین حوزه سیاست شما نگاه کنید ما شخصیتهایی داریم که همه زندگی، وقت و انرژی خود را برای عمران و آبادانی این کشور صرف کردهاند و هیچ سند و مدرکی هم که نشان دهد فلان شخصیت فلان رانتخواری یا ویژهخواری کرده است، وجود ندارد اما عدهای پیدا میشوند و شروع به تخریب این افراد میکنند.
تخریبگران شخصیت ضداجتماعی دارند. باید گفت بیشتر افرادی که شخصیتی جامعهستیز دارند دارای ویژگیهای اختلال شخصیتی ضداجتماعی هم هستند. در واقع یک شخص با اختلال رفتاری جامعهستیز، کاملا فاقد وجدان و احساس مشترک با دیگران است. این افراد در مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی ناتوان هستند.
در واقع شخصیتهای ضد اجتماعی برآیند و انعکاس ناخواسته الگوهای رفتاری است؛ زیرا در جامعه ما ارزش زیادی به کسب درآمد، پرستیژ اجتماعی، قدرت، نفوذ شخصی و نمایش سبک زندگی و القای تفاخرآمیز شایستگیها به دیگران قائلیم. منشا شخصیت ضداجتماعی، فشارهایی است که منشا بیرونی داشته و از سوی محیط اجتماعی و به طورکلی جامعه بر شخص تحمیل میشود که فرد را مجبور به واکنشی کجروانه میکند.