مهلت ثبتنام کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری به پایان رسید و جمع زیادی از چهرههای مختلف، نامزد کسب جایگاه ریاستجمهوری شدند. نگاهی به گرایش سیاسی داوطلبان ریاستجمهوری نشان میدهد که برخلاف ادعاهای کیهان و رسانههای اصولگرا، به جای اینکه اصلاحطلبان به ستاد انتخابات کشور هجوم ببرند، این داوطلبان اصولگرای تشنه قدرت بودند که با بیش از ۳۰ ثبتنام نشان دادند به صورتی اتوبوسی وارد میدان شدهاند.
البته این نخستین بار نیست که اصولگرایان خود را مقبول آحاد جامعه میپندارند و گمان میکنند مردم مشتاقِ روی کار آمدن آنها هستند، بلکه از سوی این جریان سیاسی تقریباً در هر انتخاباتی نامزدهای مختلفی به صحنه میآیند و شانس خود را محَک میزنند و اینبار نیز علاوه بر به صحنه آمدن شخصیتهای سیاسی این جریان، تعدادی از نظامیان نیز به صف مدعیان کاندیداتوری پیوستند تا بازار شلوغ ثبتنامها را داغتر از همیشه کنند. عطش ثبتنام اصولگرایان تا آنجا افزایش یافت که حتی افرادی نظیر، در حالی که چندین بار اعلام کرده بودند در صورت ورود ابراهیم رئیسی به انتخابات، کاندیدا نمیشوند، با حرص و اشتیاق به ستاد انتخابات کشور آمدند و اقدام به ثبتنام کردند تا پازل ثبتنامها را تکمیل کرده باشند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان با کاندیداهایی کمتر از تعداد انگشتان دست، وارد عرصه شدند.
آنچه در این میان جای تأمل دارد، آنست که بسیاری از کاندیداهای اصولگرا علیرغم وابستگی به جریان سیاسی، خود را “مستقل” مینامند. در حالیکه این رفتار از کسانی که نام “سیاستمدار” را یدک میکشند، عجیب است زیرا سیاسیونی که سالها زیر پرچم جریان اصولگرا سینه زدهاند، نباید وقتی فصل انتخابات میرسد سعی کنند خود را از زیر این بیرق خارج کرده و خود را مستقل بنامند. اگر چه همه ما میدانیم که این رفتار، تنها یک ژست سیاسی است و قطعاً بعد از پیروزی، جریان سیاسی اصولگرا پیروزی آنها را به نام خود سند خواهند زد.
اما در حالی که کمتر از یکماه به انتخابات ریاستجمهوری مانده، مردم رغبت چندانی برای حضور در انتخابات از خود نشان نمیدهند. گویی مردم به این باور رسیدهاند که صندوقهای رأی باعث تحول قابل اعتنایی در حال و روز این مرز و بوم نمیشود. از طرفی هم شوربختانه، عملکرد و سخنان رسمیِ برخی از متولیان، خیلی در خدمت استراتژی اصلی و کلان نظام، یعنی “مشارکت حداکثری” نیست چرا که تا به امروز بسیاری از مواضع و حرفهای آنان، ناامید کننده و مشارکتسوز بوده است و حتی “عباسعلی کدخدایی” سخنگوی شورای نگهبان اعلام میکند که؛ «از منظر حقوقی و قانونی، مشارکت پایین برای اعتبار و مشروعیت انتخابات هیچ مشکل حقوقی ایجاد نمیکند.» و این سخنان در شرایطی اظهار میگردد که در این مقطع زمانی، کشور به مشارکت بالای مردم نیاز دارد و رهبری نیز قبلاً اعلام کردهاند: «مصیبت آن روزی است که مردم به صندوق رأی پشت کنند.»
عبدا… ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در این خصوص میگوید: «وضعیت جامعه از نظر سیاسی، اجتماعی امروز دو ویژگی مهم دارد. یکی آنکه فاصله مردم با حکومت به بیشترین حد خود در چهل و سه سال رسیده است و دوم آنکه برای اولین بار شاهدیم که انتخابات اصلاً مسأله مردم نیست. این دو مشخصه، هم به فهم ما از آرایش سیاسی دو جریان کمک میکند و هم چراغی بر سر راه مسئولان انتخابات و جریانات سیاسی روشن میکند.»
وی میافزاید: «انتخابات خرداد۱۴۰۰ نقطه عطفی در تاریخ جمهوریاسلامی با شاخص کمترین حضور و حتی به زعم بنده بسیار کمتر از مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم است و علت این کاهش مشارکت، جدایی بین حکومت و مردم است. البته من ویژگی دیگری هم برای این انتخابات قائل هستم و اینکه برای اولین بار برخی جریانات در قدرت به این جمعبندی رسیده است که میزان مشارکت مهم نیست بلکه نتیجه مهم است که مثل ۷۶ و ۹۶ نشود. به علاوه همهگیری کرونا هم میتواند توجیهگر کاهش مشارکت باشد و این موضوع را حکومت بهخوبی فهمیده است.»
اما اصولگرایان که این روزها شدیداً تشنه پاستور شدهاند، به نظر میرسد که گزینه اصلیشان ابراهیم رئیسی باشد چرا که آقای رئیسی تنها معتمد صدرصدی هسته سخت قدرت است و از طرفی هم به قول احمد زید آبادی، رئیسی از نظر بعضی از صاحبان اصلی بهتر است جایگاهش تغییر کند.
اما اصولگرایان در میان خود چنین برآورد میکنند که با نامزدی ابراهیم رئیسی، به واسطه جایگاهی که در حاکمیت و در میان جناح اصولگرا دارد، پیروز میدان خواهند بود اما احمد زیدآبادی، در این باره تردید میکند و تردیدهایش را هم به پیچیدگی فضای سیاسی ایران و البته روحیات شخصی رئیسی مرتبط میداند و مینویسد: در واقع، وضعیت سیاسی در ایران بسیار پیچیدهتر و بغرنجتر از آن است که آینده، کاملاً قابل پیشبینی یا امور کلان، صددرصد قابل هدایت و کنترل و مدیریت و مهندسی باشد.
وی با توجه به عملکرد رئیسی در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری گذشته مینویسد: نوعِ صحبت و توان سخنوری و قدرتِ حضور ذهن و نحوۀ استدلال و استعدادِ نکتهپرانی و میزان هوش هیجانی و حرکات نمایشیِ هر یک از نامزدهای انتخاباتی میتواند بر جمعیتِ رأیدهنده ـ به هر تعداد که باشد ـ اثر بگذارد و آنها را به سمتی خلاف انتظار بکشاند. در حقیقت، قدرت نهایی نامزدها در زیرِ زبان و پشت خطوط چهرۀ آنان نهفته است و سیدابراهیم رئیسی از این جهت، امتیاز کلانی نسبت به رقبای احتمالی ندارد. ضمن آنکه، نگاه ترسناک اصولگراها به سیاست خارجی، تنگنظریهای آنها در زمینههای اجتماعی و فرهنگی و همینطور سیاست خودی و ناخودی کردنشان در بخشهای مختلف، باعث شده که هیچگاه تصویر جامعه از آنها، شکل مناسبی به خود نگیرد و شاید به همین خاطر است که بخش قابل توجهی از این جریان معتقدند؛ تنها در یک انتخابات حداقلی و کم رمق است که میتوانند به صندلیهای قدرت دسترسی پیدا کنند.
البته علیرغم آنکه اصولگرایان تندرو تلاش کردند که ابراهیم رئیسی را به عنوان کاندیدای اصلی جریان اصولگرا معرفی کنند و تصور میکردند با ورود رئیسی، غائله کاندیدای نهایی خاتمه یابد، با ثبتنام علی لاریجانی، اوضاعشان کاملاً آشفته و دچار ابهام شده است، زیرا لاریجانی متغیر مهمی است. او شخصیتی است که امتیازات زیادی دارد و این امتیازات، او را تبدیل به متغیر جدی کرده است و به همین دلیل از زمان ثبتنام علیلاریجانی، جبهه نیروهای انقلابی بر هم ریخته و بسیار شلخته و با ولنگاری علیه او میتازند! لذا ناظران سیاسی احتمال شکلگیری دو گانه «رئیسی ـ لاریجانی» را در جبهه اصولگرایی بسیار محتمل میدانند و معتقدند علی لاریجانی توانایی رقابت با رئیسی را دارد. ناظران معتقدند؛ لاریجانی سعی خواهد کرد آرای ناراضیانِ خاموشِ اردوگاهِ اصولگرایان را جذب کند، آرایی که منتقد رئیسی هستند. ضمن آنکه لاریجانی تلاش خواهد کرد در مناظره با آقای رئیسی، دوگانه عقلانیت و تندروی، کارآمدی و ناکارآمدی برجام و مخالفان برجام را به نمایش بگذارد و با این دوگانهها سعی خواهد نمود اصلاحطلبان را بدون دعوت رسمی وادار به حمایت خود کند، مسئلهای که دور از ذهن نخواهد بود.
محمد سلامتی، فعال سیاسی اصلاحطلب در همین زمینه میگوید: دوعنصری که هر دو ادعای اصولگرایی داشته و باهم رقابت میکنند، بیتردید هر دو فقط از یک ظرفیت اجتماعی برای خود رأی جمع میکنند. بنابراین حضور یکی موجب ریزش آرای دیگری است. این ریزش از آن جا که زبان یکی به روزتر است، قطعاً قابل توجه خواهد بود.
در همین حال اصلاحطلبان نیز به خاطر اینکه کشور را دوست دارند، سعی میکنند فضایی را ایجاد کرده که در مردم ایجاد امید کند و اجازه ندهند صندوق رأی بیمعنی شود. اما روندی که در طول انتخابات مجلس قبل صورت گرفت یا روند تأیید صلاحیتها در انتخابات شوراها نشان میدهد ممکن است این روند، صندوق رأی را بیمعنا کند. بر این اساس، گمانهزنی درباره چیدمان اصلی رقابت انتخابات، سه گزینه «رئیسی، جهانگیری و لاریجانی» در کانون توجه قرار گرفته است. محمد سلامتی هم معتقد است: آن طورکه از ظاهر امر بر می آید، رقابت اصلی بین نامزدهای سه جریان اصلی اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان شکل خواهد گرفت.
اما شوربختانه، در همین فضای سرد انتخاباتی، باز هم شاهد آن هستیم هرچه به زمان انتخابات ریاستجمهوری 1400 نزدیک میشویم، جریانات تندرو و دلواپس بیش از آنکه به حمایت از کاندیدای مورد نظر خود بپردازند، به تخریب جریان مقابل و هجمه علیه دیگران مشغولند. این در حالی است که بزرگان و دلسوزان کشور و نظام، بارها افراد و جریانات سیاسی را نسبت به رعایت اخلاق سیاسی توصیه کردهاند اما همچنان شاهدیم که برخی تخریبها علیه رقبا و به ویژه اصلاحطلبان از همان زمان اعلام کاندیداتوری و ثبتنامها آغاز شده است و به نظر میرسد انتخابات 1400 در این عرصه رکوردی جدید را به نمایش خواهد گذاشت.
حجتالاسلام محمدتقی فاضلمیبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص هجمهها و بداخلاقیهای سیاسی در آستانه انتخابات اظهار میدارد: متاسفانه ما با این واقعیت روبهرو بودهایم که از زمان دولت اصلاحات به این طرف، این مشی زشت در پارهای از شرایط شکل گرفته که اگر با کسی مخالف باشند و حس کنند که با او رقابت سیاسی دارند وارد بحث، گفتو گو و مناظره نمیشوند بلکه وارد مشاجرات و منازعات خصمانهای میشوند که هیچ اخلاق و صداقتی در کارشان وجود ندارد… بهجای این هجمهها و فشارها، برنامههایی را که برای آینده کشور دارند بهطور مدوّن رو کنند. به نظر میرسد چون ما حرف و برنامهای برای کارها نداریم فقط دنبال این هستیم که رقیب را از میدان بهدر کنیم و حالت هجومی داشته باشیم.
اما هجمه به رقبا در حالی آغاز شده که نگاهی گذرا به بیانیهها و خطابه کاندیداهای انتخابات، نمایانگر عمق سیاستورزی سطحینگرانه است که نتیجهای جز سردادن شعارهای بیمحتوا، وعدههای اجرا نشدنی و در نتیجه بازی با سرنوشت مردم و به سُخرهگرفتن شعور آنان ندارد. لذا برای مردمی که قرار است پای صندوق بروند، این سؤال مطرح است کسی که چندینبار خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده و با دست رد آنها روبهرو شده، افرادی که سالهای متمادی در بالاترین دستگاههای حاکمیتی که در خط مقدم مبارزه با فساد بالاترین مسئولیتها را داشته و با شعار مبارزه با همان معضل یعنی فساد افسارگسیخته و ساختاری، پای به رقابت انتخاباتی گذاشته، اشخاصی که با دورهای طولانی مسئولیت در ردههای مختلف اجرایی یا نظارتی، امروز با شعار مبارزه با فقر و محرومیت و تبعیض به میدان آمدهاند، قرار است با کدام سازوکار جدید و از رهگذر تغییر در کدامین بخشهای اداره کشور به وعده خود عمل کنند؟ روزنامه جمهوری اسلامی در این ارتباط نوشت: «نه آقایان، از این خبرها نیست و این قدر هم فراموشی به ذهن مردم نزده که فراموشتان کنند. شما هم در ایجاد وضع موجود شریکید. خیر و شرِّ امور، به حساب همه شما گذاشته میشود. این کارنامه خودتان است که میخواهید از آن فرار کنید.»