امامت اساسیترین اصول اجتماعی اسلام، روح و جان تمامی قوانین تکامل بشر و مبدأ حرکت جامعه بهسوی تعالی مطلق و رشتهای است که قوانین تکامل انسان را به هم پیوند داده و در جهت فلسفه آفرینش قرار میدهد.
امامت بهعنوان پیشوایی و رهبری جامعه اسلامی بهعنوان خلافت و جانشینی پیامبر اسلام میباشد و همه وظایفی را که پیامبر اسلام بر عهده داشت خلیفه و جانشین او نیز برعهده دارد مگر یک وظیفه که مخصوص پیامبر(ص) میباشد یعنی دریافت و ابلاغ وحی است.
مسئولیت امام: تفسیر قرآن و بیان معانی و مفاهیم واقعی آیات الهی، بیان احکام الهی، تشکیل حکومت و نظارت بر اجرای صحیح احکام الهی، پاسخگویی به هرگونه مسئله فکری و دینی، اهتمام به مسائل اخلاقی و الگو بودن برای جامعه در گفتار و عمل، داوری در اختلافات مردم، حراست و پاسداری از کیان اسلام و مسلمین در برابر توطئهها و تهاجم دشمنان.
* امام را چه کسی تعیین میکند؟
با توجه به شرایط و مسئولیتهای امام روشن میشود که خداوند باید امام را تعیین کند زیرا کسی جز خداوند از وجود صفات امام بهویژه صفت عصمت آگاه نیست، عصمت قدرت روحی است که وجود آن را نمیتوان از طریق حواس شناخت زیرا شعاع معرفت حسی محدود به امور ظاهری است. اگر افراد بخواهند فردی را بهعنوان امام برگزینند احتمال اینکه او عمداً یا سهواً دچار خطا و گناه شود منتفی نخواهد بود و چنین رهبری نمیتواند اهداف عالی و آرمانهای والای امامت را جامعه عمل بپوشاند، بنابراین امام را خدا برمیگزیند و بهوسیله پیامبر(ص) به مردم معرفی میکند چنانکه در تاریخ همه پیامبران آمده است که آنان برای خود جانشینانی تعیین میکردند و پیامبر اسلام(ص) نیز این کار را انجام داده است
* واقعه غدیر و نصب امام
واقعه غدیر در تاریخ اسلام مسلّم و غیرقابلتردید است. حدیث غدیر از احادیث متواتر اسلامی است تا آنجا که 110 نفر از صحابه پیامبر و 84 تن از تابعین آن را روایت کردهاند. دانشمندانی مانند ابوریحان بیرونی و خواجهنصیرالدین طوسی، فیلسوف معروف فارابی نیز بر همین اساس به تحلیل فلسفه امامت پرداخته است و ابنسینا به موضوع نص(حدیث صریح غدیر) در کتاب شفا اهمیت داده است و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. همچنین بسیاری از علمای بزرگ شیعه و سنی آن را نقل کردهاند و در عصر ما یکی از دانشمندان بزرگ علامه امینی(ره) در کتاب عظیمی به نام الغدیر که نوشت این حقیقت را بیش از پیش روشن کرد و برای واقعه غدیر بیش از 360 سند از کتابهای معتبر عالمان سنت گرد آورد.
گرچه باید یادآور شویم که سخنان پیامبر(ص) درباره حضرت علی(ع) و امامت و خلافت او و اینکه جانشین پیامبر فقط و فقط اوست منحصر به حدیث و واقعه غدیر نیست، بلکه سخنان پیامبر دراینباره بسیار است که مجال بیان آنها میسر نیست.
پیامبر اکرم در سال دهم هجری بهقصد انجام دادن اعمال حج از مدینه به مکه سفر کرد. سفر پیامبر از قبل به اطلاع مسلمانان نواحی مختلف رسیده بود از اینرو جماعتها و گروههای بسیاری برای اینکه اعمال حج را در حضور پیامبر انجام دهند و آداب و مناسک حج را از خود پیامبر بیاموزند به مکه آمدند و همراه پیامبر(ص) حج گذاردند و این آخرین حج پیامبر بود که معروف شد به حجهالوداع و کمترین تعدادی که برای حاجیان گفته شده 90 هزار نفر است و عدهای از مورخان اهل سنت تا 120 هزار نفر نوشتهاند. پس از پایان حج و سخنرانیهایی که پیامبر(ص) در مکه ایراد کرد کاروانها عازم بازگشت به مدینه و سایر شهرها شدند و حجاج حجاز و عراق و یمن از هم جدا نشده بودند که به صحرای کوهستانی جحفه رسیدند در کنار غدیر خم. در این محل جبرئیل فرشته وحی بر پیامبر نازل شد و این آیه را بر او فرو خواند يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ (سوره مائده آیه 67) ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی رسالت خود را ابلاغ نکردهای و خدا تو را از خطر مردم حفظ میکند.
با توجه به اینکه آن ایام ماههای آخر عمر پیامبر(ص) بود (زیرا پیامبر در حدود 70 روز پس از واقعه غدیر رحلت کرد) و فرستاده خدا همه احکام الهی را تبلیغ کرده بود، معلوم است که این آیه مربوط به مسئله جانشینی است این بود که پیامبر پس از نزول آیه بالا در صحرای غدیر درنگ کرد و پس از ادای نماز ظهر دستور داد منبری از جهاز (پالان) شتران ساختند. آنگاه فرمود تا همه آن جمعیت انبوه گرد آمدند. پیامبر(ص) بر آن منبر بالا رفت و پس از حمد و ثنای الهی گرفتن اقرار از حاضران به توحید و نبوت و معاد سفارش در حق قرآن و عترت و یادآوری این مطلب که او نسبت به مؤمنین از خودشان اولی و سزاوارتر است و درباره نزدیک شدن مرگ خود سخن گفت و به مردم یادآوری کرد که او پیامبر خدا بوده است و احکام خدا همه را ابلاغ کرده است و اکنون میخواهد آخرین مسئلهی مهم دینی را بگوید آنگاه علی ابن ابیطالب(ع) را پیش خواند نخست او را کنار خود نگاه داشت. سپس دست او را گرفت و بلند کرد آنگاه سه مرتبه جمله زیر را تکرار کرد.
من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکس که من تاکنون مولا و سرپرست و پیشوای او بودم پس این علی مولا و سرپرست اوست؛آنگاه دعا کرد در حق آنان که علی را یاری کنند و نفرین نمود آنان را که او را ترک گویند و بییاور گذارند.سپس فرمود حاضران به غایبان اطلاع دهند. پس از اینکه مراسم جانشینی و خلافت علی(ع) پایان یابد و دین اسلام از نظر ادامه رهبری نیز کامل شد و چگونگی سرپرستی امت پس از پیامبر روشن گشت این آیه نازل شد لْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً امروز دین شما را کامل و نعمت خدا را بر شما تمام کردیم و اسلام را بهعنوان دین (پایدار) برای شما پسندیدم. پیامبر اکرم خدا را بر اینکه دین را کامل و نعمت خود را بر مسلمانان تمام کرد و از رسالت او و ولایت علی پس از او راضی است سپاس گفت در این هنگام کردن نزد علی(ع) آمده و مقام ولایت را به او تبریک گفتند و پیش از همه ابوبکر و عمر به این کار اقدام کردند و پیامبر سه شبانهروز در سرزمین غدیر بماند تا همه بتوانند با علی(ع) بیعت کنند گرچه این واقعه به شرحی که گذشت موردقبول علمای اهل سنت نیز است ولی آنان ولایت را به محبت و نصرت تفسیر کردند و علمای شیعه به رهبری شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که با توجه به آنها میتوان یقین کرد مقصود از ولایت همان رهبری و زعامت امت اسلامی است.