البته چهرههای منتسب به جریان اصولگرا به عناوین مختلف تلاش دارند خود را به مردم معرفی کنند اما قضیه در میان اصلاحطلبان متفاوت است و آنان سعی میکنند با دقت نظر بیشتری پای در این میدان بگذارند، از اینرو در مقایسه با ادوار گذشته فضای تبلیغات انتخاباتی سردتر به نظر میرسد. برای تشریح بیشتر اوضاع اصلاحطلبان در کشور و بهطور خاص در ترشيز و رویکردشان نسبت به انتخابات و برنامههای آتی آنان، به سراغ «علیمحمد خزاعی» از چهرههای شناخته شده و برجسته این طیف در دیار ترشیز رفتیم. او با حضور در دفتر آوایکاشمر، در یک گفتوگویی دوساعته از هر دری سخن گفت. از انتقادات به رویکرد شوراینگهبان تا پیشبینی درباره میزان مشارکت مردم در انتخابات. اینک پرسشهای ما و پاسخهای ایشان پیشروی شماست که باهم میخوانیم.
***
▪️ ضمن سپاس از حضورتان در دفتر نشريه، به عنوان اولين سؤال، حدود چهارماه دیگر تا برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورایاسلامی باقیمانده، اما اصلاحطلبان مانند دورههای قبلی انتخابات فعال نیستند. چرا؟
من هم خدمت شما و خوانندگان گرامي نشریهتان عرض سلام دارم. در پاسخ به سؤالتان بايد بگويم بله. فعالیت اصلاحطلبان برای انتخابات این دوره نسبت به دورههای گذشته و حتی انتخابات مجلس دهم در سراسر کشور کمتر میباشد و در منطقه ترشیز هم وضعیت به همين گونه است. ما فعالیتهای انتخاباتی خود را در دورههای گذشته زودتر آغاز میکردیم. اما این واقعیت وجود دارد که فضای سیاسی جامعه در حال حاضر خیلی با نشاط نیست و شور و شوق کمتری برای انتخابات مشاهده میشود.
▪️ دلایل این سردی و بیتفاوتی به نظر شما چيست؟
حداقل دو دلیل میتواند عامل این وضعیت باشد. اول مشکلات معیشتی جامعه و وضعیت اقتصادی کشور در نتیجه تحریمها، دوم ناامیدی و تردید مردم نسبت به اثربخشی رأی خود برای بهبود وضعیت فعلی. البته تبلیغات عدهای در داخل و خارج هم به سردی فضای سیاسی دامن میزند. براندازان، مانند سلطنتطلبها، مجاهدین خلق و… که صدای بلندی هم دارند، جهت ایجاد جنگ روانی و ناامید کردن فعالیت میکنند. افرادی هم در داخل کشور که معتقدند انقلاب فقط مال آنهاست؛ این گروه نیز دارای امکانات رسانهای و مالی بسیاری هستند و عزم قبضه کردن مجلس آینده را دارند. جالب آنکه نقطه مشترک این دو گروه، کوبیدن اصلاحطلبی و اصلاحطلبان است. با اینحال من معتقدم؛ اگر اتفاق مثبتی به لحاظ معیشت مردم به وجود آید میتواند به جلب مشارکت کمک کند. هرچند مشکلات اقتصادی در کوتاهمدت و این چند ماه تا انتخابات قابلحل شدن نیست. البته اصلاحطلبان منتظر فراهم شدن این شرایط برای حضور انتخابات نیستند بلکه در حال تعیین سازوکارهای انتخاباتی خود هستند.
▪️ پس در انتخابات مشارکت فعال دارید؟
حتماً. تحریم انتخابات با اصول اصلاحطلبی منافات دارد. اصلاحطلبان قصد تحریم انتخابات را ندارند و آقای خاتمی در سخنان چندی پیش خود تکلیف این موضوع را روشن کردند. صحبتهای رئیس دولت اصلاحات مبنی بر حضور حداکثری مردم و جریان اصلاحات در انتخابات اسفندماه ۹۸ است و این صحبتها تنها از جانب خودشان نیست بلکه بر اساس یک جمعبندی صورت گرفته است. آقای خاتمی معتقدند؛ اصلاحطلبان و مردم ناراضی، باید فداکاری و از خودگذشتگی کنند و به خاطر ایران پای صندوقهای رأی بیایند. ما اگر پذیرفتیم که حرکت اصلاحی تنها راه برای تغییر وضع موجود به مطلوب است، قطعاً به این نتیجه میرسیم که مهمترین ابزار اصلاح امور، صندوق رأی است. لذا قهر و تحریم صندوق رأی به صلاح نیست مگر اینکه شرایط سیاستورزی وجود نداشته باشد.
▪️ اما گاهی اوقات، از سوی عدهای، زمزمه عدم مشارکت در انتخابات شنیده میشود؛ نظرتان در این خصوص چیست؟
اصلاحطلبان راهی جز شرکت و حضور فعال در انتخابات در حد مقدوراتشان ندارند. نمیتوان کشور را به تندروها با آن سیاستهای غلطشان سپرد. بهرغم شرایط سخت موجود برای کل سیاستورزان و بهطور خاص برای اصلاحطلبان، تکلیف مشخص است که اصلاحطلبان نمیتوانند نسبت به سرنوشت کشور بیتفاوت باشند. بنابراین کسانی که اصلاحطلبان را تشویق به شرکت نکردن در انتخابات میکنند یا فکر میکنند اصلاحطلبان نباید در این دوره فعال شوند چون شرایط سخت است، باید بدانند اگر این سیاست اعمال شود، آنها باید حاکمیت مطلق تندروها در مجلس را بپذیرند.
▪️ برخی شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب از مشارکت مشروط سخن میگویند. “مشارکت مشروط” به چه معناست؟
مشارکت مشروط به این معناست که اگر اصلاحطلبان نامزد تأیید صلاحیت شده قابلقبول داشته باشند و قادر به ارائه لیست باشند، در انتخابات لیست خواهند داد. به عبارت دیگر، اصلاحطلبان از انتخابات کنار نمیکشند ولی به هر قیمتی هم لیست نمیدهند و فقط در حوزههایی که نامزد داشته باشند، لیست ارائه میکنند.
▪️ ظاهراً برخی از تندروهای جریان اصولگرا رغبت زیادی به مشارکت بالای مردم در انتخابات ندارند؟
اینکه یک جریان در ساختار سیاسی کشور در پی کاهش مشارکت عمومی باشد، موضوع تازهای نیست. اما دموکراسی واقعی به معنای رقابت آزاد و حضور همه طیفها و جریانها در سایه مشارکت بالای مردمی است. زمانی که یک جریان سیاسی دارای بدنه اجتماعی قدرتمندی باشد چرا باید از حضور گسترده و مشارکت بالا در انتخابات ترس داشته باشد؟ بنابراین کسانی که از مشارکت بالای مردم در انتخابات ترس دارند، در حقیقت ترس آنها از احتمال عدم کسب رأی است. لذا چندی است گروههای تندرو که در دستهبندی سیاسی ایران در زمره جریان اصولگرا محسوب میشوند، بهصورت علنی اعلام میکنند علاقهمند به حضور حداکثری آحاد جامعه پای صندوقهای رأی نیستند و به گفته خودشان تلاش میکنند با مشارکت جمعیت حزباللهی، امور را به دست جوانان انقلابی بسپارند. از نظر آنها، دموکراسی یعنی مشارکت حداقلهای مورد قبولشان و معتقدند؛ مشارکت وقتی بالا میرود، خروجی صندوق از دستشان خارج میشود. لذا میگویند اگر ما مشارکت را معمولی نگه داریم و تنها متدیّنین و حزباللهیها که معمولاً با گوشه چشم اشاره کنیم به چه کسی رأی بدهند، مشارکت داشته باشند؛ صندوق مدیریت میشود و کشور دست کسی میافتد که فکر میکنیم بهتر میتواند آن را اداره کند.
▪️ میزان مشارکت در انتخابات آینده را چطور ارزیابی میکنید؟
معدل مشارکت در انتخابات مجلس در کل کشور بالای پنجاه درصد است اما در شهرهای بزرگ میزان مشارکت این مقدار نیست و در تهران حتی مشارکت زیر چهل درصد هم تجربه شده ولی در شهرستانها مشارکت بیشتر از کلانشهرها و تهران است زیرا مسائل قومی و قبیلگی در شهرهای کوچک در میزان مشارکت مؤثر است. به همین دلیل هیچوقت مشارکت در انتخابات شهرستانها زیر۵۰ درصد نمیشود، ضمن آنکه مردم در شهرستانها تنها نماینده مجلس را جهت قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون انتخاب نمیکنند بلکه از نماینده مجلس انتظار پیگیری رفع مشکلات مردم و عمران و آبادانی منطقه در امور مختلف را هم دارند. به تجربه ثابت شده اگر انتخابات پرشور باشد و اکثریت مردم در انتخابات حضور پیدا کنند، هیچوقت امکان پیروزی برای رقبای اصلاحات نبوده است. از خرداد ۷۶ به بعد هر وقت مردم حضور گسترده داشتهاند اصلاحات پیروز بوده. بهعنوان مثال، وقتی اصلاحطلبان به شکل جدی در صحنه انتخابات دوره چهارم شورایشهر تهران نبودند، آقای چمران با 500-400 هزار رأی رئیس شورایشهر تهران شد. در دوره پنجم انتخابات شورایشهر تهرانکه اصلاحطلبان جدی به صحنه آمدند، آقای چمران500 هزار رأی داشت ولی رأی اصلاحطلبان به دو میلیون و400 هزار رسید. این آمار بیان میکند؛ وقتی اصلاحطلبان به صحنه بیایند، عقبه رأیهای خود و همچنین رأی خاکستری را به صحنه میآورند و مشارکت افزایش مییابد.
▪️ برخی اصلاحطلبان همواره به عملکرد شورای نگهبان انتقاد میکنند، این انتقادات شامل چه مواردی میشود؟
اغلب، انتقادات به رویکرد شورای نگهبان، در خصوص تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس است. شورای نگهبان قوه مستقلی نیست بلکه نهاد نظارتی قوه مقننه است که باید از تعدّی سایر قوا و نهادهای حکومتی به حقوق مردم جلوگیری کند، اما منتقدان معتقدند اینگونه نیست. از طرفی با توجه به آنکه همه اعضای شورای نگهبان اصولگرا هستند و این شورا در اختیار اشخاصی با گرایش به این جریان قرار دارد، این سؤال پیش میآید آیا در کل کشور یک حقوقدان اصلاحطلب نداریم که بتواند عضو این شورا شود؟ ضمن آنکه منتقدان میگویند؛ در رد صلاحیت کاندیداها، متر و معیار شورای نگهبان مشخص نیست و بسیار اتفاق میافتد اين شورا با ردصلاحیت افراد مطرح، موجب پایین آوردن سطح کیفیت نمایندگان مجلس و ایجاد نهادهای موازی و بالادستی مجلس میگردد و صحنه انتخابات از حضور افراد شناخته شده، باتجربه، کاردان و متخصص خالیشده و زمینه برای میدانداری افراد بدون عقبه سیاسی فراهم میشود. به اذعان قاطبه اصلاحطلبان و حتي جريانات مستقل، در انتخابات مجلس شرايط برابر نيست و به دليل برخي فيلترهاي نظارتي و رد صلاحيتها، شرايط انتخابات نابرابر است و به نحوي دوپينگ سياسي برای اصولگرايان و مانع حضور حداکثري برای اصلاحطلبان است.
▪️ نظرتان در مورد عملکرد نمایندگان تهرانکه تحت عنوان لیست امید به مجلس راه یافتند چیست؟
باید عملکرد لیست امید را در مجلس با توجه به محدودیتهایش در نظر گرفت حال آنکه بسیاری از قضاوتها نسبت به عملکرد لیست امید، بدون توجه به شرایط و محدودیتهاست. برای نمونه باید در نظر گرفت که در انتخابات مجلس دهم جریان اصلاحات برای بستن لیست خود در تهران و کلانشهرها با چه شرایطی مواجه بود و چه اهدافی از تشکیل فراکسیون امید دنبال میشد. یکی از مشکلات مجلس قبل، وجود تندروها بود. جریان تندرو در آن مجلس هر روز دست به غوغاسالاری میزد و مدام مشکلاتی برای کشور ایجاد مینمود؛ بههمیندلیل جریان اصلاحات همه تلاش خود را به کار برد تا مجلسی تشکیل شود که به دور از تندروی و غوغاسالاری باشد. در همینحال اصلاحطلبان با ردصلاحیتهای فراوان مواجه بودند بهگونهای که گفته شده بعد از اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها، حداکثر 30 نفر از کاندیداهای جریان اصلاحات در سراسر کشور تأیید صلاحیت شده بودند. در چنین شرایطی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات اعلام کرد نخست به دلیل ردصلاحیتها و سپس برای تشکیل مجلسی متعادل و به دور از تندروی، ناگزیر باید دست به ائتلاف با اعتدالگرایان زد. اکنون در مجلس دهم، تندروها در اقلیت هستند، ازاینرو با توجه به چنین شرایطی باید اذعان کرد؛ فراکسیون امید نقش مثبت ولی عملکرد ضعیفی داشت که در بررسی و قضاوت درباره آن نباید از چارچوب انصاف خارج شد. البته در این میان کسانی هم بودند که با لیست امید وارد مجلس شدند ولی با اصولگرایان همنوا شدند و فرصتطلبی کردند. لذا امروز بسیاری از چهرههای شاخص اصلاحطلب بر این عقیدهاند؛ اگر در این دوره اصلاحطلبان دستشان در شهرهای بزرگ از جمله تهران برای پر کردن لیست ۳۰ نفر از افراد شاخص و طراز اول خالی بود، نباید حتماً به مانند سال ۹۴، لیست را با افراد کم نام و نشان پُر کنند، بلکه حتی یک لیست کیفی پنج نفره، اما کارآمد که بتوانند در مجلس مواضع اصلاحات را بیان کنند و تأثیرگذار باشند، خیلی نتیجه بهتری خواهد داشت.
▪️ آیا اصولگرایان همچنین وضعیتی را تجربه کردهاند؟
بله. جریان اصولگرا همچنین وضعیتی را تجربه کرده. پیش از اینکه آقای احمدینژاد روی کار بیاید، اصولگرایان در انتخابات شورایشهر تهران و کلانشهرها چون احتمال پیروزی نمیدادند و فضای برای جریان اصولگرا بسیار سنگین بود و افراد شاخص آنها همه به نحوی منکوب شده بودند، آنها چهرههای نویی مطرح کردند؛ اما بعداً همین قضیه برای جریان اصولگرا مشکلاتی ایجاد کرد. چون این افراد هرچند چهرههایی نو بودند؛ اما تجربه لازم را نداشتند و بعد چهره شدند و به عوامل مخل روند وحدتآفرینی اصولگرایان تبدیل شدند زیرا هرکدام برای خود اجتهاد میکردند و تمکین سازمانی نداشتند.
▪️ آیا وعدههای نمایندگان مجلس هم محقق شده است؟
اغلب انتظارات و توقعاتی که ما از نمایندگان مجلس داریم خیلی به مجلس ربطی ندارد و مربوط به کلیت نظام است. بنابراین اول باید ببینیم اختیارات مجلس چقدر است؟ مثلاً اگر سرنوشت لوایح FATF که مجلس تصویب کرد را بررسی کنیم، به میزان اختیارات مجلس پی میبریم. از سویی تحقق وعدههایی مثل کاهش تورم یا ایجاد شغل که فقط در اختیار مجلس نیست بلکه این مسائل به روابط خارجی کشور، میزان سرمایهگذاری خارجی و رفع تحریمها و درآمد کشور بستگی دارد. مجلس قرار نیست کاری مستقل انجام دهد بلکه بخشی از کلیت نظام است. مثال دیگر درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی است که قرار بود بهعنوان یک ستاد، دانشگاه را سروسامان دهد اما اکنون موازی با مجلس قانونگذاری میکند. علاوه بر این، الان کمیتهای در مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شده که ده پانزده نفر عضو این کمیته میتوانند فوق قوه قضاییه، مقننه و مجریه تصمیمگیری کنند. به عبارت دیگر، این نهادهای موازی در عدم کارآیی دولت و مجلس مؤثرند بهگونهای که با این وضعیت حتی اگر قدرتمندترین مجلس هم بود، در تحقق وعدهها دچار مشکل میشد.
▪️ در حال حاضر جایگاه جریانهای سیاسی کشور در افکارعمومی تا حدودی کاهش پیدا کرده و شاید دیگر جامعه به نظر بزرگان اصلاحطلب و اصولگرا توجه نکنند. آیا در این شرایط، امکان ظهور بروز جریانهای یکشبه و شخصیتهای پوپولیستی برای کسب رأی فراهم است؟
این اتفاق بسیار بدی است که بزرگان جریانهای سیاسی اوتوریته خود را از دست بدهند. بسیاری بر این باورند؛ در خوشبینانهترین حالت، تا صد سال آینده حزب فراگیر در ایران تشکیل نمیشود. زیرا تا وقتی اصولگرایان چیزی بهعنوان تکلیف در ادبیات سیاسی خود داشته باشند و لحظه آخر بر اساس تکلیف خود رأی دهند نه بر اساس تصمیم جمعی جریان سیاسی خود، فکری اساسی برای تشکیل حزب نخواهند کرد. نمونه آنکه، سال 84 افراد بسیاری در جریان اصولگرایی بهجای آنکه به نامزد معرفی شده از سوی اصولگرایان رأی دهند، بر اساس تکلیف خود به فرد دیگری رأی دادند. در بین اصلاحطلبان هم در کوتاهمدت تحزّب جا نمیافتد. بنابراین در این شرایط باید به سراغ افراد باعنوان رفت. حالا اگر افرادی پیدا شوند که چهرههای اصلی دو جریان را تخریب کنند و بگویند که فلانی رهبر ما نیست و فلانی در جریان ما کارهای نیست، در واقع سیگنالی به مردم میفرستند که ما باهم متحد نیستیم. از این حالت، جریانهای پوپولیستی استفاده کرده و خود را مطرح میکنند و چهبسا رأی مردم را بگیرند.
▪️ با این تفاسیر، چه باید کرد؟
در حال حاضر یک نوع تشکیلات حزبی ـ ریشسفیدی در دستور کار هر دو جریان سیاسی کشور است. زمانی بود که وقتی مرحوم مهدویکنی و عسکراولادی در جریان اصولگرا حرفی میزدند، دستکم 80 درصد اصولگرایان روی حرف آنها حرف نمیزدند یا اگر کسی حرف جامعه روحانیت را هم قبول نداشت، به خاطر شیخوخیت و ریشسفیدی جامعه روحانیت، در مقابل آنها نمیایستاد. اما از سال 84 بهطور مشخص جریان تندرویی در میان اصولگرایان به وجود آمد که وظیفه اصلیاش بیاعتبار کردن چهرههای باعنوان سیاسی اصولگراست. البته نمیتوان ادعا کرد چهرههای با عنوان اشتباه نمیکنند ولی بین تذکر دادن به آنها با تخریب، تفاوت وجود دارد. در جریان اصلاحطلب هم آقای خاتمی با “تَکرار میکنم” خود توانست برای تمام اعضای لیست امید در تهران و برخی دیگر از شهرها رأی مردم را بگیرد. بنابراین جریان تندرو و پوپولسیت فعال خواهد بود و با شایعه و دروغ به بزرگنمایی برخی مسائل خواهد پرداخت و هجمهها علیه چهرههای دو جریان خیلی زیاد میشود. جریان اصلاحات، هماکنون یک تشکیلات حزبی ـ ریشسفیدی را در قالب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و بعد شورای عالی سیاستگذاری ایجاد کرده و برای چندین انتخابات بهوسیله این تشکیلات لیست ارائه داده است. البته به این تشکل، مجمع روحانیون مبارز، مجمع محققین و مدرسین، احزاب سیاسی و چهرههای حقیقی دعوت شدهاند که بهنوعی این سازوکار رنگ و بویی از دموکراسی دارد. اگرچه مطالعاتی صورت گرفته که در آینده بهصورت انتخابی این تشکیلات تعیین گردند.
▪️ شما معتقدید بسیاری از مردم همچنان به جریان اصلاحات اعتماد دارند. چگونه به این جمعبندی رسیدهاید؟
همینطور است. در چند انتخابات گذشته مردم به اصلاحطلبان اعتماد کردند و منتخبین هم، به رأی آنها خیانت نکردهاند. ضمن آنکه مردم عملکرد اصلاحطلبان را در مقایسه با اصولگرایان سالمتر و بهتر ارزیابی میکنند. علاوه بر این، انسجام اصلاحطلبان بهتر است در حالیکه اصولگرایان هنوز به سازوکاری مثل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یا شورای عالی سیاستگذاری نرسیدهاند و بین خودشان تشتت دارند. در حال حاضر نیز همچنان مقبوليت اصلاحطلبان نزد جامعه بالاتر از رقيب است در عین حال که اصولگرايان موقعيتهاي حقوقي نيرومندي در بدنه قدرت دارند.
▪️ در منطقه ترشیز، اصلاحطلبان چه برنامهای دارند و چگونه به گزینه موردنظر میرسند؟
در منطقه ترشیز، شورای راهبردی اصلاحطلبان ابتدا و با کمک صاحبنظران منطقه در سه شهرستان، راهکار رسیدن به گزینههای شایسته و توانمند را طراحی و پس از اعلام آمادگی کاندیداها، انتخاب از بین این گزینهها را به خود اصلاحطلبان منطقه محول میکند و با دعوت جمع نسبتاً قابلتوجهی از اصلاحطلبان سه شهرستان، انتخاب نهایی را به خود آنان واگذار میکند و همان گزینه انتخابی، معرفی میشود. در انتخابات شورایشهر نیز همین الگو اجرا شده است.
▪️ ولی برخی افراد، نسبت به جنابعالی و شورای راهبردی انتقاد دارند و میگویند اعضای آن بر اساس روشهای دموکراتیک تعیین نشدهاند.
هیچگاه شورای راهبردی ادعا نکرده تصمیماتش بیعیب و نقص است. بنابراین به عملکرد شورای راهبردی هم انتقاد وارد است. علاوه بر انتقاد، حتی برخی افراد ممکن است اساساً شورای راهبردی را قبول نداشته باشند، و این امری کاملاً طبیعی است و چنین وضعیتی در سطوح بالای تصمیمگیری جریان اصلاحات نیز مطرح است و حتی عدهای میگویند ما آقای خاتمی را قبول نداریم که در پاسخ، باید همان قضیهای را که آیتالله موسوي اردبيلي از مرحوم امام(ره) ذکر کردهاند یادآور شد که «يكي از آقايان گفت اینها شما را قبول ندارند. امام فرمود قبول نداشته باشند، مگر من اصول دين هستم، من هم فردي هستم مانند افراد ديگر، ممكن است كسي مرا قبول كند، كس ديگر هم قبول نكند.»، اما در مورد اینکه شوراهای راهبردی در سراسر کشور و از جمله در منطقه ترشیز از طریق رأیگیری انتخاب نشدهاند حرف درستی است. شورای راهبردی اصلاحطلبان در هیچ جا بصورت انتخابی تشکیل نشده و در این منطقه، طی سالیان متمادی توسط نیروهای معتقد به اصلاحطلبی شکلگرفته و با تشکیل هسته مرکزی، کمکم اقدام به جذب نیروهای جدیدتر و جوانتر نموده است. البته شورای عالی سیاستگزاری اصلاحطلبان کشور، در این خصوص مطالعات لازم را انجام داده و طرحی در حال تدوین است که روند تعیین اعضای شورای سیاستگزاری و راهبردی را انتخابی نماید که با تصویب و نهایی شدن، آن طرح در کاشمر و منطقه ترشیز نیز عملیاتی خواهد شد.
▪️ به نظر شما چرا هجمهها و تخریبها نسبت به جریان اصلاحات و چهرههای شاخص اصلاحطلبان افزایش یافته است؟
تخریبها در آستانه انتخابات موضوع جدیدی نیست و در گذشته هم وجود داشته است. مردم ترشیز به یاد دارند در آستانه انتخابات چه میزان شبنامه علیه جریان اصلاحات و کاندیدای ما توزیع میشد. اکنون و با وجود فضای مجازی، شکل تخریبها متفاوت شده و مخالفان اصلاحات با اسامی جعلی در فضای مجازی شروع به تخریب افراد مؤثر در انتخابات کردهاند و این نشانه ترس آنان از تکرار شکست است. اگر تخریبکنندگان احتمال موفقیت ما را پایین میدانستند این حجم از تخریب و هجمه را انجام نمیدادند. برخی افراد گویی راهی جز تخریب رقیب بلد نیستند تا مگر از این طریق و با حذف رقیب در میدان انتخابات پیروز شوند. در واقع کلیدواژه رفتار این افراد در آستانه هر انتخابات، تخریب و حمله است. این عده برای اثبات خود همیشه سعی بر تخریب رقیب دارند که البته هیچگاه هم از این رفتارشان نتیجه مثبتی نگرفتهاند ولی گویا به اینگونه رفتارها عادت کردهاند.
▪️ بهعنوان آخرین سئوال بفرمایید این درست است که برخی اصولگرایان به دلیل وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی در جامعه، خود را پیشاپیش برنده انتخابات مجلس بدانند؟
این یک اشتباه استراتژیک است. نتیجه انتخابات در ایران غیرقابل پیشبینی است. بارها اتفاق افتاده، جریانهای سیاسی به پیروزی خود مطمئن بودند اما نتیجه طور دیگری رقم خورده است. این یک خطای اساسی است که فکر کنند به دلیل وجود مشکلاتی در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، میتوان آن را به پای اصلاحطلبان نوشت و با این حرکت، مردم به جریان اصولگرا روی میآورند و به کاندیداهای این جریان رأی میدهند.
با سپاس از شما. قدردان صبر و حوصله خوانندگان عزیز هستیم.