متأسفانه در بسیاری امور از جمله مسائل دینی و اعتقادی شاهد بروز خرافه در جامعه هستیم که یکی از بزرگترین آسیبها در جوامع دینی است. «خرافه به هر کار غیرعرف عقلایی و غیرمنطقی که نه پشتوانه وحی آسمانی داشته و نه عقل سالم آن را اجازه میدهد، گفته میشود.» از مصادیق خرافهپرستی میتوان به بتپرستی، زندهبهگور کردن دختران، فال بد، بدقدمی و خوشقدمی، سِحر، جادو، بخت خوب و بد، طلسم، بختگشایی، غیبگویی و… اشاره کرد.
اسلام، خرافه و خرافهپرستی را بهشدت مردود میشمارد ولی خود از گزنه خرافه در امان نمانده است؛ از جمله آسیبهای خرافه بر باورها و ارزشهای دینی این است که زمینه را برای شرک، جدایی مردم از اسلام و سستباوری و دینگریزی فراهم میآورد و در حوزه اجتماع سبب عقبماندگی علمی، انحطاط علوم دینی و گسترش نابسامانیهای اجتماعی میشود.
با آنکه انبیاء الهی برای سعادت بشر و نجات آنها از جهل و نادانی و خرافات تلاشها نمودهاند ولی آئین آنها از گزنه، خرافه در امان نمانده و در باورها، ارزشها و رفتار مسلمانان اثر گذارده و ویرانیهایی به بار آوردهاند، ولی به دلیل اصول استوار قرآن، سیره و گفتار و روش نبی اکرم نتوانستهاند اسلام را زمینگیر کنند.
خرافه به دلیل جاذبههایی که برای عوام و گاه علمای سادهاندیش داشته و دارد به آنها رسوخ کرده که آثار ویرانگری بر عقاید و ارزشهای دینی داشته است.
رواج خرافه این روزها بیش از گذشته است و خرافهپرستان یافتههای خود را با جدیدترین ترفندها عرضه میکنند. با وجود پیشرفت علم، بازار رمالان، جادوگران و بختگشایان از هر زمان پررونقتر است. فرهنگ مسلمانان نیز از نفوذ خرافه در امان نمانده و شماری از سادهاندیشان در لباس دین بر این پندارند که استفاده از خرافهها در رواج دین و مذهب و برانگیختن احساسات مردم سودمند خواهد بود.
باور به بخت و اقبال در سرنوشت انسان یا پاشیدن خون گوسفند قربانی بر در و دیوار نو ساخته و یا بر سپر ماشین جدید، یا کشتن گوسفند جلوی عروس یا جلوی جنازه میت و یا مالیدن خون قربانی بر سر طفلی که متولد شده یا فال بد یا تفال که همه ریشه در دوران جاهلیت دارد.
پیامبر(ص) به مردم سفارش میکرد؛ به شکرانه عروسی یا خرید خانه و آمدن حاجیان از حج و تولد فرزند و ختنه نوزاد برای خدا قربانی کنید و مردم و فقرا را با آن مهمان سازید، و درباره فال بد پیامبر(ص) میفرمود: “فال بد زدن شرک است“ و سفارش میکردند؛ فال بد نزنید و به آن ترتیب اثر ندهید.
خرافه ریشه در جهل دارد
معمولاً خرافات در جوامعی رشد میکند که جهل و نادانی در آن محیط حاکم باشد. امروزه در مسئله عزاداری و سوگواری برای امام حسین(ع) و عبادات و مستحبات و زیارتها، انحرافهایی مشاهده میکنیم که برای پرهیز از آنها باید از روش ائمه اطهار و علمای راستین پیروی کنیم. آنان بهشدت با خرافه مبارزه میکردند، به عنوان مثال در عزاداری و گریه بر امامحسین(ع) و مجالس عزا روایات بسیار داریم که تأکید میکند؛ “بر سوگواری بر امام، یک نوع مبارزه با ظالم است، برای زنده نگهداشتن اندیشه او باید این آئینها برگزار شود.“
نگرش صحیح به قیام امام حسین(ع) و روش سوگواری را باید از فقهای شیعه فرا بگیریم. چرا که آنان بر طبق موازین عمل میکنند و اگر روایتی ضعیف باشد، آن را نهی کرده و روش صحیح عزاداری را برای ما بیان میکنند، اما اگر مداحها و روضهخوانها در جایگاه عالمان و فقها بنشینند و درباره آئین سوگواری امام حسین و رابطه با امام زمان(عج) و سایر مسائل اعتقادی سخن بگویند، گرفتار خرافه خواهیم شد؛ اینجا وظیفه علماست که وقتی میبینند در جامعه انحراف ایجاد شده و برخی مسائل به نام دین مطرح میشود باید روشنگری کنند. ممکن است در برابر اظهار علم عالم عدهای با او بد شوند و حرفش را نپسندند، اما باید واقعیت را بیان کرد. بحمدالله اکنون نواندیشان فقهی در کشور ظهور کردهاند که در مباحث علم معتقد به خط قرمز نیستند و واقعیت را بیان میکنند و با روشنگری از سنتهای نادرست جلوگیری کرده تا افراد بیسواد و فرصتطلب میداندار نشوند و نتوانند با گردآوری عوام، خرافه را در جامعه رشد دهند و سبب دینگریزی دیگران شوند.
عقاید و باورهای دینی در طول تاریخ بشر دچار آفتهای متعددی بوده که یکی از این آفات خرافهگرایی و آمیختن باورهای متعالی دین با سخنان سست و بیپایه است که غالباً از طرف دشمنان دین، ساخته شده و از سوی ناآگاهان و مردم عادی که اطلاعات متقنی از دین ندارند مورد پذیرش واقع میشوند و در پخش آن میکوشند، لذا یکی از محورهای اساسی آموزههای انبیاء و ائمه هدی(علیهمالسلام) خرافهزدایی و خلوص بخشیدن به معارف دینی است.