به قلم علی محمد خزاعی
امسال «آموزش و پرورش در حالی سال تحصیلی را آغاز میکند که بیش از ۲۰۰ هزار معلم کسری دارد»؛ این سخن وزیر آموش و پرورش حدوداً یک هفته قبل از بازگشایی مدارس است.
آموزش و پرورش همواره پیش از آغاز سال تحصیلی در خصوص آمادهسازی مدارس اقدامات زیادی انجام میدهد تا یکسال تحصیلی بدون مشکل و حاشیه شروع شود. اما امسال مهرماه درحالی آغاز شده که حتی پس از گذشت حدود یکماه از آغاز سال تحصیلی، همچنان بحث کمبود “نیروی انسانی” و نیز “کتاب درسی” در برخی مدارس مشکلاتی را ایجاد کرده و موجب اعتراض برخی از مسئولان، والدین دانشآموزان و حتی نمایندگان مجلس شده است. البته گویا داستان کمبود معلم به یک یا دو مدرسه ختم نمیشود و به گفته “محمد وحیدی” نماینده بجنورد در مجلس، «در همین چند روزی که از آغاز سال تحصیلی میگذرد، بیش از۲۳ هزار کلاس درس فاقد معلم هستند.»
آموزش و پرورش، عظیمترین وزارتخانه کشور از نظر “نیروی انسانی” محسوب میشود. تعداد افرادی که به صورت مستقیم با این وزارتخانه در ارتباط هستند، یعنی دانشآموزان و معلمان، اهمیت بسزایی در اهداف توسعهای کشور دارند و همین موضوع موجب میشود که وضعیت این وزارتخانه و هر نوع تصمیمگیری در مورد امور آن، به ویژه استخدام نیرو در این وزارتخانه زیر ذرهبین تیزبینانهتری قرار گیرد.
مدتی است مسئولان ذیربط از ماموریتهای جدید «طلاب» در مدارس خبر میدهند و از «ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و مشاوره با رویکرد اسلامی» و مواردی از این دست یاد میکنند. در همین ارتباط، چند ماه پیش علیرضا اعرافی، مدیرحوزههای علمیه کشور اعلام کرد که «بیش از چهارهزار خواهر و برادر طلبه از طریق آزمون به آموزش و پرورش اعزام کردیم» و حمید نیکزاد، دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزش و پرورش هم گفت؛ «علاوه بر حُسن استفاده از توانمندیهای روحانیون نخبه و علاقهمند در زمینه تعلیم و تربیت و توجه مطلوب به ساحَت اعتقادی، عبادی، اخلاقی دانشآموزان، در دوره جدیدِ همکاری ستاد تلاش شده تا در کنار افزایش کمیّت، به کیفیت حضور افراد نیز اندیشیده شود و اقدامات ضروری به عمل آید.» کیفیت و کمیّت یاد شده در اظهارات نیکزاد، علاوه بر اشاره به «استخدام و گسیل طلبه به مدارس سراسر کشور»، «بازنگری در کتابهای درسی»، «راهاندازی مدارس و پیشدبستانی زیر نظر حوزه و انواع و اقسام مشاورهها در مدرسه» است.
گویا براساس سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، ساماندهی نیروی انسانی و اسلامیشدن مدارس در دستور کار قرار گرفته، هرچند بحث اسلامی شدن مدارس از زمان وزارت محسن حاجیمیرزایی در آموزش و پرورش آغاز شد که خبر از جذب طلاب بهعنوان معلم در مدارس داد و اعلام کرد: «این امکان فراهم شده تا برای بهرهگیری از ظرفیت حوزههای علمیه برادران و خواهران، طلاب بتوانند در هشت رشته آزمون استخدامی شرکت کنند و پس از شرکت در دوره یکساله، بهکارگیری شوند. آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان ۲۵ هزار نفر طلاب زن و مرد را استخدام و به کار میگیرند.» بدین منظور، اساسنامه دانشگاه فرهنگیان نیز راه ورود روحانیون را به مدارس هموار کرد به طوری که فارغالتحصیلان حوزه که دارای کارت پایان خدمت باشند، میتوانند تنها با گذراندن یک آزمون، در بدنه نظام آموزشی کشور جذب شوند. بر این اساس، مقرر گردیده طلاب نهتنها در رشتههای علومتربیتی و دینی، بلکه در هشت رشته دبیری عربی، مربی امورتربیتی، دبیری معارفاسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوماجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه در آزمون استخدامی شرکت کنند و در صورت پذیرش در همان رشتهای که قبول شدهاند به استخدام آموزش و پرورش درآیند.
البته یکی دیگر از برنامههایی که حضور طلاب را در مدارس تقویت کرد، اجرای طرح «امین» بود. طرح امین، طرحی است که براساس آن روحانیون حدود30 ساعت در هفته، در مدارس فعالیت فرهنگی و تربیتی دارند و بدین منظور، روحانیون باید متناسب با نیازهای پایههای تحصیلی ابتدایی و متوسطه اول و دوم آموزش ببینند و گزینش شوند. البته این طرح بین کارشناسان منتقدانی جدی دارد چرا که بسیاری از کارشناسان آموزشی معتقدند؛ هرکسی که به عنوان مشاور در مدارس کار میکند، باید دورههای آکادمیک و دانشگاهی روانشناختی را پشت سرگذاشته و در مصاحبههای تخصصی جذب مشاور در آموزش و پرورش، قبول شده باشد. با این حال، به گفته حمید نیکزاد، دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزشوپرورش، مأموریتهای جدیدی برای طرح امین تعریف شده است که ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و ارائه مشاوره به دانشآموزان از آن جمله است.
به هر حال، این تصمیمات با انتقاد برخی از کنشگران حوزه آموزش و فعالان حوزه عمومی مواجه و آنان با انتشار نامهای خطاب به مسئولان، نسبت به دخالتهای حوزه علمیه در نهاد تعلیم و تربیتعمومی و خدشهدار شدن استقلال حرفهای مدرسه واکنش نشان دادند و از وزیر آموزش و پرورش پرسیدند: «شما به عنوان مقام مسئول یک وزارتخانه وزین که نبض حیات و ممات یک ملت و فرهنگ و تمدن یک کشور در آن میتپد، بر مبنای کدام پژوهش علمی و بررسیهای میدانی به این نتیجه رسیدید که بحران تربیت در کشور با ورود طلاب و روحانیون در حوزه تعلیم و تربیت عمومی، مرتفع خواهد شد؟»
مینو امامی دبیر بازنشسته آموزش و پرورش در یادداشتی که در پایگاه “صدای معلم” انتشار یافت، نوشت: «وقتی بیان میشود که هرکسی را بهر کاری ساختهاند، حریم و حدودها باید پاس داشته شوند تا تداخل وظایف به بدسرانجامی امور منجر نشود… جایگاه روحانی در مساجد و منابر و حوزههاست. جایگاه معلم در کلاس و مدرسه است. اولی وظیفه دارد تا به تلطیف اعتقادت الهی در حیطه مذهبی بپردازد و دومی وظیفه دارد که ابتدا کودکان را خواندن و نوشتن بیاموزد و سپس او را با جامعهپذیری و درونی کردن ارزش های موجود در جامعه، آماده برعهده گرفتن نقشها بسازد. تنویر اذهان و افکار در حیطه علم و دانش، وظیفه اصلی معلمان متخصص است. من قادر به انجام وظیفه شما نیستم و صدالبته شما هم با فوت و فن فعالیت آموزشی و پرورشی من بیگانهاید.»
عادل برکم، معلم و کارشناس آموزش و پرورش هم در گفتوگو با شرق، با اشاره به اهداف ستاد همکاریهای حوزه و آموزش و پرورش میگوید: «ستاد همکاریهای حوزه و آموزش و پرورش از زمان راهاندازی تاکنون، سه هدف مختلف را چراغ راه خود قرار داده است؛ “جذب طلاب بهعنوان معلم”، “واگذاری مدارس” که طبق طرح تحول پیش میرود و فعالیتهای مرتبط با “تنظیم کتب درسی” که در سال گذشته اخبار زیادی هم درباره آن شنیدیم. طبق همان برنامه طرح تحول، قرار است 25 درصد مدارس کشور خصوصی شوند و دولت هم روشهای مختلفی برای اجرای این هدف دارد که واگذاری مدارس به حوزهها جزئی از این روشهاست. در چنین شرایطی است که دیگر حوزه با صلاحدید خودش به جذب نیرو میپردازد و بهطورکلی مدارس برونسپاری میشوند.»
البته منتقدین استخدام طلاب در مدارس، تنها کارشناسان آموزش و پرورش نیستند بلکه این اقدام در میان روحانیون نیز مخالفانی دارد. “علیاشرف فتحی” روحانی و مدرس حوزه، یکی از همین مخالفان است. او در گفتوگو با شرق، از تضاد کارکرد روحانیت با این تصمیم، میگوید: «یکی از آسیبهایی که نظام حوزه را در دهههای اخیر بهشدت تهدید کرده، نقشآفرینیهایی است که همخوانی با کارکرد اصلی روحانیت ندارد و حتی گاهی هم با آن در تضاد است. بهطور عمومی، هیچکسی نباید وارد حوزهای شود که در آن تخصصی ندارد و این یک اصل کلی است که همگان هم آن را پذیرفتهایم؛ اینکه میتوانیم نظر خودمان را درباره موضوعات مختلف ارائه دهیم اما ورود جدی به یک حوزه و نقشآفرینی در آن، بهطور حتم نیازمند تخصص است.»
وی با ابراز نگرانی از دغدغه مراجع شیعه به دلیل ضعف علمی حوزه میگوید: «وقتی از تخصص حرف میزنیم، موضوع کاملاً یک جاده دوطرفه است. وقتی میگوییم یک روحانی که دروس حوزوی خوانده، نمیتواند صرفاً با حضور در یک دوره، معلم تاریخ و علوم اجتماعی شود، به همان اندازه هم معتقدیم که نظردهی در علوم دینی را باید به متخصصان آن سپرد. اینجاست که مسئله علمی حوزه هم به میان میآید. سالهاست که مراجع بزرگ شیعه در ایران و عراق، نگران اُفت علمی طلاب هستند. این حرف من نیست و اگر سری به اظهار نظراتشان بزنید، خواهید دید که هربار چقدر درباره این موضوع ابراز نگرانی میکنند و دربارهاش هشدار میدهند. علوم حوزوی که حالا دیگر بیش از صدسال قدمت دارد، نیازمند درک عمیقتر است و این تعمق تنها با تمرکز بر همین حوزه و فضای علمی و فقهی آن رخ خواهد داد. چرا باید در چنین شرایطی سراغ دعوای جدید برویم؟»
در پایان، این سؤال مطرح است که اساساً یک فرد برای چه منظوری وارد حوزه میشود؟ آیا او برای شغل معلمی یا برای مبلّغ مذهبی شدن وارد حوزه شده است؟ تردیدی نیست که مهمترین رسالت عالمان دین و نهاد روحانیت و حوزههای علمیه و خاستگاه وجودی آنان، شناخت و تبیین اسلام و شرع مقدس، و ارشاد و هدایت بندگان خداوند است. با این حال، چنین نیست که شناخت و تبیین اسلام و شرع مقدس و ارشاد مردم، به حضور یا عدم حضور مستقیم آنان در مدارس گره خورده باشد که سپری شدن قرنها از عمر حوزههای علمیه، مؤید این سخن است. لذا اگر متولیان حوزه برای حل مشکل بیکاری طلاب به دنبال تعریف “فرصتهای شغلی” هستند، نباید استقلال حرفهای دستگاهها و وزارتخانههای مهمی مانند آموزش و پرورش را مورد استفاده قرار دهند.