شوراهاي شهر و روستا يکي از ابزارهاي تدبيري حاکميتهاي مردمسالار است که این نهاد در برخي از کشورها به عنوان “پارلمان محلي” نام برده ميشود.
بر اساس مفاد قانون اساسي، هدف از ايجاد شوراهاي شهري و روستايي، ورود آحاد مردم به مديريت فراگير در هر منطقه است تا با اين شيوه، کيفيت اداره امور شهري يا روستايي افزايش يابد.
بر اين اساس، هدف از راهاندازي شوراهاي مذکور اين است که شهروندان خود را در برنامهریزی و مدیریت محیط زندگی خویش دخیل احساس کرده و اطمينان داشته باشند که اعضاي شوراها براي بهبود وضعيت زندگي آنان نهايت تلاش خود را به خرج ميدهند؛ اما به نظر ميرسد که اين هدف استراتژيک تقريباً تحقق نيافته و در عمل و اجرا با موانع فراواني مواجه شده است.
در شهر ما هم این روزها شاهدیم کمتر کسی مشتاق به شنیدن اتفاقات درون شوراهاست تا آنجا که حتی اگر تخلف مهمی به گوش برسد، مثل گذشته مردم زیاد مشتاق واکاوی آن نیستند و شاید بیتفاوتی مردم به این دلیل باشد که امیدشان را از دست دادهاند. وقتی شهروندان، آینده مثبتی پیش روی خود و جامعه نمیبینند به بیتفاوتی میرسند که این امر خود بزرگترین مشکل یک جامعه است.
موانعي که سبب شده شوراها با ماهيت اصلي خود کيلومترها فاصله پيدا کنند و هر چيزي باشند جز شوراي مفيد و کاردان! را ميتوان در موارد زير دستهبندي کرد:
ـ دشواري انتخاب، سوال و یا استیضاح شهردار به دليل عدم تفاهم اعضايشورا با شائبه باندبازي، يارگيري، تنوع سيلقه يا تضاد منافع آنان بدون توجه به مصالح بلندمدت يا حتي ميان مدت شهر.
ـ اختلافات درون گروهي ميان اعضاي شورا به دليل علاقه برخي اعضاي آن به خودنمايي يا تصاحب عنوان شهردار، به کارگيري نزديکان و فاميل در شهرداري که در برخي مواقع خود اين مسئله هم منجر به افزايش هزينههاي سر بار ميشود و علاوه بر تحميل هزینه بر مردم، سبب ورود افراد غيرمتخصص يا غيرمرتبط به اين سيستم را فراهم ميکند که در اينصورت نيز مجدداً پاي حيف و ميل بيتالمال به ميان ميآيد.
ـ عدم تحقق برنامههاي وعده داده شده توسط کانديداها در زمان انتخابات که با رنگ و لعاب زيبا و تبليغات فراوان به خورد رأيدهندگان دادهاند که نشانگر عدم آشنايي آنان با اختیارات اعضاي شورا و مسايل مدیریت شهري بوده و شاید هم تلاشي زيرکانه براي فريب رأيدهندگان بوده است تا هر طور شده خود را به جايگاه شورايشهر برسانند.
ـ حضور افراد غيرمتخصص و بيارتباط با اداره شهر در شوراها که بدون داشتن هرگونه تخصص مرتبط، در پی آن هستند که با حضور در شورا، از طريق آزمون و خطاي مکرر چيزي بياموزند و از برخي امور سر در بياورند.
ـ آگاه نبودن اعضاي شورا به سازوکارهاي تصمیمگیریهای گروهي و جمعي در شوراها و ملتزم نبودن به آن، و در نتيجه همواره گرفتار اختلافات و چنددستگي میباشند.
ـ عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات شوراها و از دست رفتن اعتماد مردم که هر دوره کمتر از دوره قبل ميشود و کار را به جايي ميرساند که ديگر راه یافتگان به شورا نميتوانند خود را نماينده قاطبه مردم بنامند.
در مجموع با توجه به تجربيات به دست آمده و پشت سر گذاشتن فراز و نشيبهاي فراوان در دورههاي مختلف، به نظر ميرسد که بايد براي اصلاح عملکرد شوراها اقدامات گوناگوني صورت پذيرد تا هرچه سريعتر نقاط ضعف يادشده برطرف گردد. هرچند عملکرد این دوره شورا به مردم ثابت کرد، هیاهویهای قدیم به دلیل وجود حیف و میل در شورا و یا شهرداری نبود! بلکه اصل دعوا و جنجالها بر سر این بود که باید دوستان و یاران ما بر سر کار باشند. اکنون گویی همه مسائل حل گردیده چرا که با حضور یاران و خویشان در زیر یک سقف، دیگر نیازی به کشیدن خط و نشان، تهدید، تغییر، عزل، استیضاح، سوال، آبستراکسیون و… نیست. انگار وقتی جریانی یکدست و همسو در شورا حضور دارد، همه چیز گل و بلبل میباشد! جالب آنجاست که در برخی موارد هم که شائبه تخلف وجود دارد و مستنداتی در فضای مجازی اعلام میشود، از سوی اعضاي شورا هیچ عکسالعملی در بر ندارد و دریغ از یک تلنگر، برخورد، خطابه، طومار، سخنرانی، راهپیمایی و…! نه در داخل شورا و نه از سوی کسانی که تا دیروز برای هر صحبتی سینه چاک میدادند! اکنون شهروندان شاهد این رفتارهای دوگانه برخی شورائیان در بسیاری اتفاقات این شهر هستند و به همین دلیل شواهد نشان میدهد که مردم بیتفاوت شدهاند!
اما در همین حال، گویا شرایط آنچنان بر وفق مراد بعضیها شده که نیازی به هیچ اعتراضی نیست. به عنوان مثال، مسئول حراست یکی از شهرداریهای منطقه ترشیز، شخص شهردار است! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
روزگاری در منطقه ترشیز اگر یکی از شهرداران سه چهار میلیارد تومان در سال از دولت میگرفت باید پاسخگوی بسیاری از مراجع در مورد محل هزینه آن میبود، ولی امروز ماهیانه میلیاردها تومان دریافتی شهرداریهاست و کسی سوالی نسبت به چگونگی و محل هزینهها ندارد! انگار خودی بودن یعنی اینکه “با ما باش، راحت باش”