در قدیم، کشاورزان محصولات خود را با چارپایان به شهر میآوردند و مغازه به مغازه و کوچه به کوچه دنبال مشتری برای فروش محصولات خود میگشتند که هر کسی بر اساس سلیقه و مزاج خود هرچه میخواست میخرید و گاهی هم اتفاق میافتاد این کشاورزان بدون فروش روزانه خسته و ناامید به روستای خود برمیگشتند. با توجه به اینکه امکاناتی برای نگهداری این محصولات نبود، بسیاری از آنها از بین میرفت. اما پس از مدتی در تهران ایده راهاندازی میدان مرکزی میوه و ترهبار به ذهن «محمد ابراهیمخان امینالسلطان» وزیر دربار قاجار افتاد. او در مسافرتی که به باکو، مسکو و ایروان داشت شاهد تجمع کشاورزان و مردم در یک میدان بزرگ برای خریدوفروش محصولات کشاورزی میشود، به فکر میافتد چنین مجموعهای را در پایتخت بسازد. اوایل مقاومتهایی برای اینکار میشد تا اینکه مردم و کشاورزان متوجه میشوند خریدوفروش در این میدان مقرونبهصرفه است. پس از آن اینگونه مکانها در شهرهای بزرگ راهاندازی میشود.
زمانی نمیدانستیم موز چی هست!
قدیمیترین و اولین میدان بار میوه و ترهبار کاشمر در خیابان قائم راهاندازی میشود. یکی از افرادی که در میدان بار قدیم و البته فعلی همچنان مشغول به فعالیت است و دوران بازنشستگی را در کنار فعالیت پسرانش طی میکند؛ “حاج علی براتی” است که در گفتگو با خبرنگار ما گفت: از کودکی پس از اتمام کلاس ششم 5 سال در بازار شاگردی کردم و پس از آن با شاطر جعفر، شراکتی دکانِ موقوفهای در مشهد به مدت 5 سال اجاره کردیم و مشغول به کار شدم.
وی افزود: سال1350بود که فعالیتم را در کاشمر در قسمت تغذیه رایگان مدارس شروع کردم و محل کارمان در خیابان خاکی روبروی شهرداری بود. فراموش نمیکنم در آن زمان برای اولین بار موز آورده بودیم که حتی در مشهد نیز نمیدانستیم این میوه چی هست و چگونه خورده میشود؟! زردش بهتر است یا سبزش؟ سال1353موز در تغذیه رایگان مدارس قرار گرفت و از آن به بعد مردم استقبال کردند که توانستم در هر بار 5 کارتون بیاورم و کیلویی 35 قِران آنها را بفروشم.
این کسبه قدیمی عنوان کرد: در همان سال آقای غفاری شهردار وقت دستور داد که ما از خیابان خاکی به اولین میدان میوه و ترهبار واقع در خیابان قائم برویم.
وی که 75 سالگی عمر خود را تجربه میکند، گفت: میدان بار آن زمان را10ساله به آقایان وطنیباف و مزاری اجاره داده بودند و فعالیتمان را شروع کردیم، آنجا اولین میدانبار شهر بود که با 4 غرفه شروع به کار شد و اکنون میدان بار فعلی در میدان مطهری دارای40 غرفه است.
وی گفت: در آن زمان مثل اکنون واسطه و دلالی بین ما و کشاورز نبود و وقتی میخواستیم از کشاورز خرید کنیم و به هم اطمینان پیدا کنیم زمان میبرد، بعد از مدتی رابطه کاری برقرار و همچنان پسران آن کشاورزان نیز با من رابطه کاری دارند.
وی گفت: در آن زمان اینهمه ماشین، اتوبوس، نیسان و وانت نبود و چند تا کامیون و کمپرسی قدیمی بیشتر تردد نمیکردند؛ تلفن هم نبود که با یک تماس، بار برایت بفرستند؛ در هر فصل برای میوه باید به مشهد میرفتیم و خرید میکردیم و با موتورهای سهچرخ از جاهای مختلف بارها را جمعآوری کرده و میآوردیم به گاراژ و پس از اینکه کامیون بارش کامل میشد چه میوه و چه بار دیگری به کاشمر میآوردیم و دائماً در رفت و آمد جهت تهیه میوه و ترهبار بودیم.
براتی افزود: برای آوردن سیبزمینی از بجنورد، سیب و آلبالو و گیلاس از مشهد، خرما از زاهدان و سراوان و پرتقال از آمل و بابل همیشه در حرکت بودیم.
وی با بیان اینکه در حال حاضر امکانات زیاد است؛ تصریح کرد: میوههای لوکسی که الان هست، آن موقع نبود. زمانی حتی یخچال برای نگهداری مواد غذایی نداشتیم، هر وقت به مشهد میرفتم 2 کارتن موز بیشتر نمیخریدم ولی الان بیش از 2 تن بهصورت امانت برای ما موز به کاشمر میفرستند.
براتی به خاطرهای اشاره کرد و گفت: به سمت کوهسرخ جادهای بود که یکسوم آن داخل آب بود و با اذیت از آن عبور میکردیم؛ جاده تربت به کاشمر هم دو ساعت و نیم جاده خاکی را طی میکردیم و تمام محصولاتمان زیرخاک بود تا کاشمر برسد.
وی گفت: آن زمان مغازه میوهفروشی کم بود و 12 گاری در سطح شهر داشتیم، در زمانی که محصولات میماند با کموزیاد آنها را تبدیل به پول میکردیم.
بار نارنگی عامل شروع کارم شد
اولین غرفهدار میدان جدید شهر در ادامه گفت: میدان بار فعلی در میدان مطهری راهاندازی شد و گفته بودند ما به اینجا نقلمکان کنیم ولی مقاومت میکردیم، هیچکس راضی نمیشد به این مکان بیاید، یک روز در غرفه قدیمی بودم که از شمال زنگ زدند که خودرو حامل نارنگی برای فروش ارسال کردهایم، اعلام کردم ماشینی برای ما نیامده است ولی تأکید کردند که رسیده! پس از تحقیق، متوجه شدم ماشین به مکان جدید میدان بار رفته و این امر باعث شد به این میدان بار نقلمکان کنم و همان روز آمدم و مدت 35 سال است در این مکان ماندگار شدهام.
براتی اظهار کرد: اولین غرفهدار در این مکان بودم. صبح بعد از نماز از خانه بیرون میزدم آن زمان فقط غرفه بدون سایبان بود. همهجا خاکی، جلو مغازه را آبپاشی و سپند دود میکردم و کار خودم را شروع میکردم که با لطف خدا در این 60 سالی که مشغول هستم، تلاش کردم مردم از من راضی باشند.
وی گفت: اکنون تأمینکننده میوه چندین شهر هستیم و 15ماشین از میدان بار کاشمر میوه خارج میشود که با توکل به خدا در این عمر کاری 10 نفر از مجموعه من بازنشسته شدهاند.
ما امانتفروش هستیم
براتی گفت: مردم به امانتفروشی ما راضیتر هستند، تولیدکننده زمانی میبایست بارش را مغازه به مغازه دور میزد تا بفروشد ولی بهمرور بین فروشنده و خریدار و ما اطمینانی حاصل شد که بهراحتی بین یکدیگر مبادله کالا داریم.
وی گفت: میدانبار پایگاهی شده که کالا را میگذارند و میروند و ما با کم یا زیاد میفروشیم. خودم را جایز نمیدانم بار مردم را خریداری کنم چون طمع انسان بالا است و اگر خودمان بخریم، ممکن است قیمت واقعی را نگیم و در کنارش بیشتر بفروشیم ولی امانتفروشی قیمت تبادلی است بین خریدار و بین فروشنده و ما درصد خودمان را دریافت میکنیم.
براتی در پایان کمی به فکر فرو رفت و گفت: شاید هیچکدام از جوانهای امروزی این صحبتها را درک نکنند، در این مسیر آنقدر سختیها کشیدهایم تا قدمی برای مردم برداریم که هیچکس تا مثل من نباشد این موضوع را درک نمیکند. همه اینها را مدیون لطف خداوند میدانم که لااقل اگر تلاش کردم، از راه این درآمد خانواده سالمی را تحویل جامعه دادهام.