• امروز : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024
پارس وی دی اس
18

ناگفته‌های “بی‏بی سادات”؛ مامای قدیمی دیار ما

  • کد خبر : 7003
  • ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۸:۵۲
ناگفته‌های “بی‏بی سادات”؛ مامای قدیمی دیار ما
خانم "سادات علوی‌نژاد" معروف به «بی‌بی سادات»، با مرور خاطراتش می‌گوید: از سال‌ها پیش که کار قابلگی را انجام می‌دادم چه بسیار روزهایی که فقط دو تاکسی در شهر بود و از شب تا صبح همه خیابان‌های کاشمر را در سرما و گرما برای کمک به مادران باردار می‌رفتم و ثمره تلاش‏ام به دنیا آوردن کودک بود. احساس خوبی داشتم و وقتی خوشحالی مادران و پدرانی که چهره فرزندان‏شان را در ابتدای تولد می‌دیدم، خستگی از تنم بیرون می‌رفت.

 

اشاره: مشقت‌های زندگی در قدیم که امکاناتی هم‌چون امروز وجود نداشته، قابل ‌هضم نیست. به‌ویژه برای زنان امروز ابرازها به کمک‏شان آمده‌اند و در شست و شوی رخت و لباس و ظروف تا رفت‌وروب منزل و آماده کردن مواد غذایی برای پخت‌وپز و… را در اغلب خانه‌ها، با استفاده از وسایل برقی و اتوماتیک انجام می‌دهند، قابل‌تصور نیست. در این میان پرده‌ای از نمایش زندگی زنان قدیم به‌جز امور مربوط به خانه‌داری، مقوله فرزندآوری بود که خود داستان پرماجرایی محسوب می‌شود. از بی‌خبری زنان از حاملگی‌شان تا نامشخص بودن جنسیت فرزند، 9 ماه بارداری و بی‌خبری از تاریخ زایمان و مراحل به دنیا آوردن فرزند!

خانم سادات علوی‌نژاد معروف به «بی‌بی سادات»، که مامایی قابل در کاشمر بوده و چند دهه از عمر خویش را در روزگاری که دسترسی به پزشک و بیمارستان نبود و مادران فرزندان خود را در خانه به دنیا می‌آورند، به‌عنوان یک مامای سنتی و قابله‌ای کاربلد نسل اندر نسل به خانه مردم این دیار می‌رفته و به‌طور تجربی بچه‌های زیادی را به دنیا آورده است. خانم علوی‌نژاد که اولین تجربه قابلگی‌اش در سن 22 سالگی رقم خورد، گفت: کار مامایی از نسل‌های گذشته مادری‌ام به من رسید و من این‌کار را از مادربزرگ و مادرم یاد گرفتم، با آن‌ها بر بالین زنان زائو حاضر می‌شدم تا به‌طور تجربی این‌کار را به‌خوبی آموختم.

او هم‌اینک هفتاد و هشتمین بهار زندگی‌اش را سپری کرده و با حرف‌وحدیث‌هایی، ما را به گذشته‌های دور می‌برد که خبری از تاکسی‌تلفنی و اسنپ و کلینیک تخصصی و فعالیت پزشکی و امکانات مربوط به تعیین جنسیت و… نبوده است. با او ساعتی به گپ و گفت نشستیم که با هم می‌خوانیم؛

او که دارای تحصیلات ششم ابتدایی است، بیش از چهاردهه به‌عنوان مامای تجربی فرزندان بسیاری به دنیا آورده است.

بی‌بی سادات با خنده می‌گوید: تعداد بچه‌هایی را که به دنیا آورده از دستش در رفته، اما یادش هست اولین فرزندی که به دنیا آورده دختر بوده است.

او که در هر ساعت شبانه‌روز آماده خدمت بوده، گفت: هر وقت که زن زائو زمان زایمانش می‌رسید، فرقی نمی‌کرد ساعت چند باشد، یا چه موقعی از شبانه‌روز، با مراجعه به خانه‌ام، راهی می‌شدم.

او به‌روزهای پیش از انقلاب اشاره کرد که برق در خانه‌ها نبود و با توجه به این‏که رفت‌وآمد به‌سختی انجام می‌شد تلاش می‌کرده به‌موقع بر بالین مادران باردار حاضر شود.

بی‌بی سادات که به دلیل مخالفت همسرش فقط در شهر کاشمر به مادران باردار برای زایمان کمک می‌کرده و در روستاها حضور نداشته است؛ با بیان این‏که مادران امروز روزگار بهتری نسبت به مادران قدیم دارند؛ ادامه می‌دهد: در قدیم مادران تا آخرین روزهای بارداری و باوجود نزدیک بودن زمان زایمان‏شان در زمین‌های کشاورزی، پای لگن لباس‌شویی و… کار می‌کردند و بچه هم به دنیا می‌آوردند، و آن‌هایی که به‌اجبار سزارین می‌کردند، خیلی کم بودند.

این قابله قدیمی افزود: اکنون شاهد بزرگ شدن و موفقیت بسیاری از فرزندانی که من ناف آن‌ها را بریده‌ام هستم و از این‌که برخی از آن‌ها در زندگی خود موفق‌اند، خوشحالم. 

او که همسرش بازنشسته جهادکشاورزی است و حاصل زندگی مشترکش سه فرزند دختر و سه فرزند پسر است، افزود: با دعای خیر مردم، فرزندان موفقی دارم که دارای مدارج عالی تحصیلی هستند.

او گفت: هرچند در بیشتر خانواده‌ها دختران هنر و کار مادر را ادامه می‌دهند، ولی دخترانم کار مامایی را یاد نگرفتند. البته نوه‌ام با تحصیل در دانشگاه هم‌اکنون ماما است و در کاشمر به مردم خدمت می‏کند، الان هم برای زایمان مادران به نوه‌ام راهنمایی داده و تا حدودی تجربه خود را به او انتقال می‌دهم.

وی با مرور خاطراتش می‌گوید: از سال‌ها پیش که کار قابلگی را انجام می‌دادم چه بسیار روزهایی که فقط دو تاکسی در شهر بود و از شب تا صبح همه خیابان‌های کاشمر را در سرما و گرما برای کمک به مادران باردار می‌رفتم و ثمره تلاش‏ام به دنیا آوردن کودک بود. احساس خوبی داشتم و وقتی خوشحالی مادران و پدرانی که چهره فرزندان‏شان را در ابتدای تولد می‌دیدم، خستگی از تنم بیرون می‌رفت.

او گفت: برای تعیین جنسیت نوزاد مثل حالا امکانات نبود و بعد از ماه سوم و ظاهر شدن ضربان قلب نوزاد همین‌طور تجربی تا حدودی تعیین جنسیت می‌کردم، ولی مادران در آن زمان به تعیین جنسیت اهمیت نمی‌دادند و فقط امید به خدا داشتند که فرزند سالمی به دنیا بیاورند.

بی‌بی سادات از دیگر قابله‌های شهر نیز یاد کرد و گفت: در گذشته مادر صدیقه از خیابان مدرس، مادر نورافشان در خیابان قائم، مادربزرگ خودم معروف به مادرآقا و مادرم معروف به بی‌بی فاطمه نیز به‌عنوان ماماهای سنتی کار قابله را انجام می‌دادند.

وی با اشاره به این‏که آن زمان که کار به دنیا آوردن فرزندان را انجام می‌دادم، حفظ جان مادر و نوزاد هر دو برایم مهم بود و خوشبختانه مادری هنگام زایمان فوت نکرد، افزود: تعداد بچه‌های ناقصی که به دنیا آوردم هم کم بود، البته یک مورد یادم می‌آید که پس از تولدش تمام بدنش مو داشت به‌طوری‌که حتی نمی‌توانستم بند نافش را ببندم و قیچی کنم و چند روز بعد از تولد، فوت کرد. اما تعداد نوزادان لب‌شکری زیاد بود.

خانم علوی‌نژاد ادامه داد: قدیم‌ترها مثل امروز نبود که علم پزشکی در هر رشته‌ای پیشرفت کرده باشد، ماماهای سنتی در هنگام زایمان مادران باردار، نقش طبیب سنتی را داشتند و با اقدامات قبل از زایمان سعی می‌کردند از درد جان‌فرسای زایمان زنان کم کنند، مثلاً با استفاده از روغن محلی شکم زن زائو را چرب می‌کردند و هنگام زایمان عرقیات خاصی به مادران می‌دادند. و پس از زایمان، ناف نوزاد را بریده و آن را با نخ می‌بستند و هرروز روی ناف نوزاد «روغن محلی» می‌گذاشتند به‌گونه‌ای که سر هفته ناف او می‌افتاد. کام نوزاد را پس از قنداق کردن با تربت امام حسین(ع) و یا خرما بالا می‌آوردند و اذان در گوشش می‌خواندند تا نوزاد خوش‌قدم و باتقوا باشد.

وی افزود: همیشه حدود 12 ساعت اول به نوزاد شیر مادر خورانده نمی‌شد بلکه با آب جوش و نبات نوزاد را سیر می‌کردم تا داخل معده و روده بچه از مواد دیگر تمیز شود و سپس نوزاد با شیر مادر سیر می‌شد، ولی الان پزشکان این‌کار را خوب نمی‌دانند و از همان ساعات اولیه تولد نوزاد، او را از شیر مادر سیر می‌کنند.

وی با بیان این‏که بچه‌های آن زمان که به دنیا می‌آمدند، درشت و تپل‌تر بودند؛ گفت: روزی یکی از مادرانی که اولین فرزندش را در 13 سالگی، به دنیا آورده بودم، پیش دکتر رفته بود و پزشک که وضعیت مادر را دیده بود متعجب پرسیده چه کسی فرزند این خانم را به دنیا آورده که بدنش یک خراش پیدا نکرده است.

 بی‌بی سادات که دفترچه‌ای پر بار از خاطرات به دنیا آوردن بسیاری از فرزندان این دیار را با خود دارد و به‌گونه‌ای همه مردم کاشمر را می‌شناسد؛ گفت: مادرانی که فرزندان‏شان را به دنیا آورده‌ام، دختران و حتی عروس‌های‏شان را نیز به دیدن من می‌آورند و از من سر می‌زنند و با این‏که شرمنده همه آن‌ها هستم، باز هم از من تشکر می‌کنند.

وی با اشاره به این‏که هنوز عده‌ای به من مراجعه می‌کنند و می‌خواهند بچه‌های‏شان را من به دنیا بیاورم؛ گفت: طبق قوانین فعلی فرزندانی که در منزل به دنیا بیایند برای دریافت شناسنامه با مشکل مواجه می‌شوند، لذا قابله‌های سنتی و تجربی کاری از دست‏شان بر نمی‌آید.

بی‌بی سادات که چند سالی است به بیماری قلبی مبتلا شده و توانایی گذشته را ندارد؛ افزود: سه سالی می‌شود که دیگر نوزادی به دنیا نیاورده‌ام و از این بابت دیگر نمی‌توانم برای همشهریان کار مؤثری انجام دهم و شرمنده آن‌ها هستم ولی در مراجعات آن‌ها، می‌توانم پیش‌بینی زمان زایمان را بگویم و راهنمایی‌های موردنیاز را برای قبل از زایمان و بعد از زایمان بدهم.

هرچه سئوالاتم را می‌پرسیدم، صحبت‌های بی‌بی سادات جذاب‌تر می‌شد او برایم مثل مادربزرگی مهربان بود که باحوصله به سئوالاتم جواب داد. من با بی‌بی سادات به دوران قدیم هم‌سفر شدم در زمانی که با کمبود بهداشت و نبود امکانات این قابله کاربلد، خدمات بزرگی را به مردم دیارش عرضه کرده، او خاطراتی را زنده کرد که زمانی زندگی بوده‌اند، آوای‌کاشمر قدردان این بانوی پرتلاش و مهربان است که ما را بامهربانی حضور پذیرفت.

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=7003
  • نویسنده : غلامحسین دباغ
  • منبع : صدای خاوران
پارس وی دی اس

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.