مجلس دهم که از هشتم خردادماه سال ۱۳۹۵ آغاز به کار کرد، پس از چهارسال در هفتم خرداد 99 به کار خود خاتمه داد. مجلسی که ترکیبی از نمایندگان اصلاحطلب، اصولگرا و میانهرو بود و همواره از سوی دو جریان اصلی کشور و مردم، نقدهایی به آن صورت گرفت. نکته جالب توجه در مورد مجلس دهم این بود که بعد از اعلام نتایج انتخابات آن، رسانههای اصولگرا خود را پیروز انتخابات میدانستند ولی بعد از ناکامی در برخی عرصههای کلان اقتصادی و سیاسی، همان رسانهها آن مجلس را اصلاحطلب معرفی میکردند و ضعف را به گردن اصلاحطلبان میانداختند.
مجلس دهم در حالی به کار خود خاتمه داد که حوادث و رخدادهای زیادی در کشور در طول این چهار سال رُخ داد و به قول علی لاریجانی «حوادث پشت سر هم پیش میآمد و ما راهی جز مقابله با این توطئه برای حفظ حقوق ملت ایران و نظام نداشتیم اما در همین شرایط، همه فعالیتهای مجلس در “تقنین” و “نظارت” مدام در جریان بود. مجلس دهم در همه گرایشهای سیاسی حضور فعال داشت و از نظر سیاسی، مجلس یکدست و یکفرمان نبود. نمایندگان با آزادی کامل اظهارنظر میکردند.»
علی لاریجانی در آخرین نطق خود به عنوان رئیس مجلس، در خصوص عملکرد مجلس دهم اعلام کرد: «مجلس دهم در مقابل حوادثِ بسیار عجیب سالهای اخیر که گاه هرکدام میتوانست یک بحرانی در منطقه ایجاد کند، با صلابت و دقت عمل کرد.»
اما برخی افراد، نقدهایی متوجه عملکرد مجلس دهم میدانند از جمله آنکه، معتقدند نظارت این مجلس بر عملکرد دولت ضعیف بوده است، که لاریجانی در این ارتباط هم اعلام کرد: «در بُعد نظارت، مجلس را دچار کاستی در نظارت معرفی و گاهی با الفاظ نادرست و تحقیرآمیز آن را مطرح کردند، که این موضوع از سر معرفت نبود.»
البته نقد به مجلس دهم فقط به موضوع نظارت ختم نمیشد بلکه مخالفان به تخریب روی آوردند و از حد انصاف گذشتند تا آنجا به قول علی لاریجانی: «در چهل سال گذشته هیچ یک از مجالس تا این اندازه آماج توهین واقع نشد، نه تنها از سوی دشمنان بلکه از سوی کسانی که انتظار میرفت که مجلس را پاس بدارند. این به معنای این نیست که مجلس دهم ضعف نداشته و نباید انتقاد کرد، اما این مجلس مظلوم واقع شد… عمده کوشش مجلس در این بود که گرهی از مشکلات مردم باز شود اما برخی سیاسیون برای رقابتهای خُرد انتخاباتی بیانصافی را به نهایت رساندند. هرچه دلشان خواست گفتند.»
به هر حال مجلس دهم با همه فراز و نشیبهایی که داشت به پایان رسید و مجلس یازدهم رسماً فعالیت خود را در حالی آغاز کرد که در انتخاب منتخبین آن ، شاهد یکی از کمترین میزان مشارکت عمومی برای تعیین نمایندگان بودیم تا حدی که اکثریت این نمایندگان با رأی اقلیت واجدین شرایط رأیدهی در حوزههای انتخابیه کسب رأی کرده و میتوان گفت نمایندگان اکثریت مردم به حساب نمیآیند.
مجلس یازدهم آغاز شد؛ مجلسي كه اصولگرایان وعدهاش را ميدادند و از آن به عنوان پارلماني در «تراز انقلاب» نام ميبردند. مجلسي مشابه مجالس هفتم، هشتم و نهم، که در آن اصولگرايان حضور پررنگ دارند و تعداد اصلاحطلبان انگشتشمار است.
گمانهها درباره مجلس جدید متفاوت و حتی متناقض است و تحلیلگران معتقدند این مجلس با ترکیبی یکدست از اصولگرایان تشکیل شده که در چارچوب اصولگرایی با یکدیگر رقابت میکنند. البته همچنانکه ذکر شد، رقابت میان طیفهای اصولگرا از مجالس هفتم، هشتم، نهم و دولتهای نهم و دهم پیشینه دارد و اکنون نیز طیفهای حاضر در مجلس یازدهم در حالی با هم به رقابت مشغولند که هنوز تصویر روشنی از رویکردهای آنان درباره اصلیترین مسائل و مشکلات کشور در دست نیست. نمایندگان این جریان در مجلس گذشته، مخالفت با رویکردهای دولت در سیاستهای داخلی و خارجی را در دستور کار داشتند و اکنون با یکدست شدن گرایش حاکم در مجلس، هنوز روشن نیست آیا قرار است همان شیوه دنبال شود یا نمایندگان رویکردی عملگرایانه را برای برونرفت کشور از مشکلات در دستور کار دارند.
در هر صورت، با ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان و کاهش مشارکت مردم در انتخابات، همانطور که پیشبینی میشد مجلس یکدست اصولگرا شکل گرفت. برخی صاحبنظران این یکدست بودن مجلس را مثبت ارزیابی و برخی آن را منفی میشمارند. به عنوان مثال، در چند سال گذشته بسیار شنیدهایم که بخش بزرگی از اصولگرایان میگفتند که دولت روحانی و اصلاحطلبان مسبب همه مشکلات کشور هستند و اگر ما مدیریت کشور را در اختیار داشتیم هیچگاه اجازه چنین وضعی را نمیدادیم. اکنون دیگر نه رقیبی و نه مخالفی برای نظارت و مدیریت وضعیت کشور وجود دارد. لذا اکنون باید دید این مجلس یکدست اصولگرا با مسائل اصلی کشور چه خواهد کرد؟ اگر چه برخی از نمایندگان جدید با توجه به شناختی که از ترکیب مجلس یازدهم در همین روزهای آغاز مجلس بدست آوردهاند، امید زیادی ندارند که این مجلس بتواند موفق عمل کند و کاری از پیش ببرد. به عنوان مثال، حبیبالله دهمرده، منتخب مردم زابل در مجلس یازدهم شورای اسلامی میگوید: «برداشت من از این مجلس این است که نتوانند موفق عمل کنند و این خیلی بد است، مسئولیت این مجلس بسیار سنگین است و این در شرایطی است که در مجلس قبلی هر جناحی که کم میآورد بر سر رقیب میزد که او نگذاشته کار کند. اگر اصولگرایان نمیتوانستند کاری کنند، گردن گروه و جماعت دیگری میانداختند اما این دوره چه میخواهند بگویند و گردن چه کسی بیاندازند؟»
دهمرده که عضو فراکسیون ولایی مجلس دهم نیز بوده میافزاید: «در فراکسیون ولایی به همکاران گفتم شما که این همه ادعا دارید چه کردهاید؟ چه برنامهای دارید؟ در مجلس قبل، اختلاف بین جریانها بهانه خوبی بود اما اکنون مردم توقعشان بسیار بالا است و میدانم که این مجلس نمیتواند کاری از پیش ببرد. البته، این به معنای این نیست که دوست نداشته باشیم مجلس کسب موفقیت کند، اتفاقاً با شرط و شروطهایی میتواند موفق باشد، اما میدانم که اینگونه نمیشود و به جایی نمیرسیم و به سمتی میرویم که بگوییم مجلس پیشین خیلی خوب عمل کرد.»
غلامعلی جعفرزاده، رئیس فراکسیون مستقلین مجلس دهم نیز معتقد است با این ساختار، کاری از پیش نخواهد رفت و میگوید: «ما به یک خانه تکانی بزرگ نیاز داریم. ما باید از اصلاح قانون اساسی و اصلاح ساختارهای کشور آغاز کنیم و این ساختارها را متناسب با وضعیت امروز جامعه بهروزرسانی کنیم. تا زماني که ساختارها اصلاح نشود اگر سوپرمَن و رستم دستان نيز در مجلس حضور داشته باشند، نميتوانند برخي مشکلات را رفع کرده و تغيير محسوسي در وضعيت امروز بدهند.»
داریوش قنبری نماینده اسبق مجلس هم میگوید: «کسانی که نماینده جدید و به قول معروف صفر کیلومتر هستند و شناخت خوب و مناسبی از مجلس ندارند، احتمالاً تحت تأثیر شعارهای خود و انتظارات هوادارانشان اکنون فکر میکنند میتوانند معجزه کنند. نمایندگان جدید فکر میکنند نمایندگان قبلی کاری نکردهاند و ادعا دارند که میتوانند مشکلات را از پیش پای کشور بردارند. البته در مقام تفکر و تخیّل و اندیشه هرچیزی ممکن است ولی واقعیت چیز دیگری است. باید اجازه داد تا شعارهای نمایندگان به محَک واقعیت بخورند تا آنها ببینند هیچ چیز به آن سادگی که فکر میکردند نیست.»
مرتضی مبلّغ، فعال سیاسی هم معتقد است: «عدهای نکات مثبتی را هم در مورد مجلس یازدهم بیان میکنند مانند اینکه این مجلس به دلیل همان ویژگی اصولگرایی و یکدست بودنش به مراتب میتواند قدرت بیشتری از مجلس قبلی داشته باشد و شجاعتر عمل کند. البته عده زیادی هم، همین یکدست بودن را ضعف مجلس یازدهم میدانند زیرا تجربه نشان میدهد که همیشه عکس این قضیه رُخ میدهد. به عنوان مثال در مجلس نهم علیرغم اکثریت داشتن اصولگرایان، اما دست آخر چه چیزی برای ملت داشت؟ هر روز یک آبروریزی و یا یک جنجال برای کشور رخ میداد.»
به هر حال مجلس یازدهم مجلسي اصولگراست و اگر چه نمايندهی درصد کمي از ملت محسوب میشود ولی در عين حال باید پاسخگوي همه مردم در امور مربوطه باشد. اکنون مجلسي بر سر کار آمده که یکدست اصولگراست و بافت قدرت از آن حمايت ميکند و عناصري در آن حضور دارند که ادعاهاي متفاوتي را در ارتباط با نقش قانونگذاران در مجلس براي ايجاد فضاي مناسب در حل مسائل مطرح کردهاند. اکنون زمان آن است که آنها در اين مجلس جوابگوي انتظارات و خواستههای مردم باشند. آنهايي که ميگفتند مجلس بايد در رأس همه امور باشد اکنون مجلسي را درست کنند که بنا به ادعاي آنها در رأس همه امور بتواند تاثيرگذار باشد. اكنون فرصت عمل كردن به وعدهها و شعارهاست و منتخبان مجلس جديد براي دستيابي به اين مهم بايد برنامههاي عملياتي داشته باشند، اولويتها را مشخص كنند و براساس اين برنامه و نقشه راه دقيقي كه طراحي ميكنند، گام بردارند.
*مجلس یازدهم و جهت گیری موردنیاز
اکنون در شرایطی قرار داریم که “تحریمهای ظالمانه آمریکا” و نیز “ویروس کرونا”، مشکلاتی را در کشور بوجود آورده و شرایط ویژهای را پیشروی تمام برنامهریزان و تصمیمگیرندگان کشور گذاشتهاند. این واقعیتها و نیز قرار داشتن در سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری ایجاب میکند که:
1ـ مجلس ضمن تعامل صادقانه با مردم و اهتمام به پیگیری خواستههای آنها، زمینه نوعی تنشزدایی با اقشار مختلف مردم و نیز دولت را فراهم و از اتخاذ تصمیمات تنشزا اجتناب کند.
2ـ کرونا در همه جهان و از جمله ایران نوعی جنگ نامتوازن به وجود آورده است، جنگی که سلامت آحاد مردم کشور را تهدید میکند و اقتصاد کشورها را به مخاطره انداخته است. در این موقعیت حساس، جامعه باید متمرکز باشد و مسئولان نهادهای مختلف از بیان سخنان چندگانه و تنشزا اجتناب کنند و امکانات جامعه به لحاظ اقتصادی و لجستیکی کاملاً بر مقابله با این مسائل متمرکز شود. بنابراین بازسازی رابطه دولت و مجلس از ضرورتهای بسیار استراتژیک است و باید فضای آرام، تعاملی و مبتنی بر گفتوگو و همکاری متقابل ایجاد شود.
3ـ لوایح افایتیاف و پالرمو که بلاتکلیفیاش تبعات بسیار زیادی برای سیاست خارجی و بخش اقتصادی ایجاد کرده است، میباید در این مجلس یک دست اصولگرا که با شعار حل مشکلات مردم شکل گرفته، تعیین تکلیف شود.
4ـ در کشور ما، فساد گسترده، ساختاری و یک امر سیاسی است و راه حل مقابله با آن نیز باید سیاسی و از طریق اصلاح ساختارها صورت گیرد و در دستور کار مجلس جدید باشد.
5ـ تمرکز بر ایجاد اشتغال، رونق تولید، کنترل تورم و فساد نیز از دیگر موضوعاتی هستند که باید مورد توجه مجلس باشند. اگرچه در بسیاری از این موضوعات ما نیازمند ابزارهای شفافیت و اصلاحات ساختاری هستیم و نمیتوان چشم انتظار راه حل ناگهانی و معجزهگر باشیم و به تغییراتی روبنایی بسنده کنیم.
6ـ این مجلس باید از کلیگوئی، مطلقبینی، مطلقخواهی و ارائه راهکارهای شعاری و روبنائی بپرهیزد، و در قبال معضلات معیشتی و بحرانهای چندلایه و ساختاری موجود، مسئولیت مشارکت در فرآیندی مؤثر و عملگرایانه داشته باشد.
7ـ اخلاق اجتماعی به طور گسترده آسیب دیده، اولویت دیگر مجلس باید حل مشکلات و ناهنجاریهای اجتماعی باشد که اگر چه معمولاً سرریز مشکلات اقتصادی هستند، اما مستقلاً نیاز به چارهاندیشی دارند.
8ـ ساماندهی به بحران مشارکت و آشتی ملی در فضای سیاسی کشور و پرهیز از حرکتهای شعارگونه و پرخاشگرانه نسبت به رقبا، میتواند در موفقیت این مسیر کمک کننده باشند.