پس از شهادت حضرت اباعبدالهالحسین در سال 61 هجری همواره شیعیان آن حضرت به روشهای گوناگون سعی نمودهاند تا این قیام را زنده نگهدارند همهساله قبل از شروع محرم دوستداران آن حضرت بدون دخالت هیچ ستاد و نهاد حکومتی فعالیت خود را با سیاهپوش کردن هیئتها و تکیهها و بر تن کردن لباس عزا شروع میکنند و هر کس در حد توان خود تلاش میکند بهنوعی با این قیام همراهی کند برخی با برگزاری مراسم روضهخوانی، سینهزنی و اطعام مردم، دِین خود را ادا میکنند و برخی نیز فقط با حضور در پای منابر و استماع سخنان و روضههای مداحان و واعظان بر فروغ مجالس میافزایند. البته این ایام فرصت مناسبی نیز برای بسیاری از مداحان و واعظان منبری شده است تا با دریافت مبالغ هنگفت نهایت بهرهبرداری را از خون امام حسین(ع) و یارانش برای رسیدن به مطامع شخصی داشته باشند و گویا هیچ منبع و مرجعی هم برای نظارت بر این هزینهها وجود ندارد. انحراف در سبکهای نوحهسرایی و عزاداریها با ورود برخی سنتهای خرافی و چشم و همچشمیها ضربات مهلکی را به اهداف اصلی قیام وارد ساخته است که گاه اساس تفکر شیعی را خدشهدار میکند، هرچند سنتهایی همچون قمهزنی و تیغزنی چند سالی است در عزاداریهای شیعیان ایران ممنوع شده ولی در برخی کشورهای شرق آسیا رواج دارد که مبارزه با آن همت علمای بزرگ شیعه را میطلبد. امروزه گاه سرودهها و یا نوحههایی در فضای مجازی پخش میشود که جز وهن شیعه ثمری ندارد و گویا مراجع دینی هم امر به معرف و نهی از منکر را دیگر کارساز نمیدانند که هیچ واکنشی نشان نمیدهند. در منابر هم معمولاً کمتر به اهداف اصلی قیام امامحسین علیهاسلام پرداخته میشود،گروهی از روحانیون و مداحان، فرصت بهدستآمده را غنیمت شمرده و گویا از سوی حزب و جناحی خاص مأموریت تخریب دولت و گروههای سیاسی را داشته باشند بهجای تقویت وحدت داخلی تخم نفاق را میپاشند و گروهی هم که با افتخار خود را غیرسیاسی میدانند و به بیان تاریخ و مقاتل اکتفا میکنند و تمام تلاش آنها گرفتن اشک مستمعین است.
سالهاست که اهداف قیام امام حسین(ع) بر منابر بیان شده ولی اگر کسی عنوان کند که هدف قیام امام حسین(ع ) گرفتن حکومت بود تا اقامه عدل کنند ممکن است مورد شماتت قرار گیرد. لذا فقط مرجع تقلید شجاعی مانند امامخمینی(ره ) میتواند چنین ادعایی داشته باشد. ایشان در این خصوص میفرمایند: «]سیدالشهدا سلاماللهعلیه[ آمده بود حکومت هم میخواست بگیرد، اصلاً برای این معنا آمده بود و این فخری است و آنهایی که خیال میکنند که حضرت سیدالشهدا برای حکومت نیامده بود خیر، اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه حکومت باید دست مثل سیدالشهدا باشد. مثل کسانی که شیعه سیدالشهدا هستند باشد» (صحیفه نور، ج20، ص 189). البته مشخص است که هدف آن حضرت از در اختیار گرفتن حکومت با سلاطین و زورگویان ستمگر متفاوت است به فرمایش امام خمینی: «آن حضرت]سیدالشهدا[ در فکر آینده اسلام و مسلمین بود، به خاطر اینکه اسلام در آینده و در نتیجه جهادمقدس و فداکاری او در میان انسانها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود» (ولایتفقیه، ص161). همچنین از اهداف اصلی قیام امام حسین(ع) این بود که: «در صدر اسلام پس از رحلت پیغمبر ختمی پایهگذار عدالت و آزادی، میرفت که با کجرویهای بنیامیه، اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت در زیر پای تبهکاران نابود شود که سیدالشهدا علیهالسلام نهضت عظیم عاشورا را بر پا نمود» (صحیفه نور ج4 ص100). لذا «سیدالشهدا سلامالله از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزهشان اقامه عدل بود، فرمودند که میبینند که معروف بهش عمل نمیشود و منکر بهش عمل میشود. انگیزه این است که معروف را اقامه و منکر را از بین ببرد. انحرافات همه از منکر است، اینها باید از بین برود» (همان منبع ج20 ص 189). بنابراین آن حضرت، «دید که یک حکومت جائری است که بر مقدرات مملکت سلطه پیدا کرده است، تکلیف خودش را تکلیف الهی خودش را تشخیص داد که باید نهضت کند و راه بیفتد برود و مخالفت بکند و اظهار مخالفت بکند، اظهار مخالفت و استنکار کند، هرچه خواهد شد در عین حالی که حسب قواعد معلوم بود که این عدد اینقدری نمیتواند با آن عدهای که آنها دارند مقابله کند، لکن تکلیف بود» (صحیفه نور جلد 4 ص 15). لازم است در کنار این عوامل که توسط مرجع بزرگ شیعه بیان شد به برخی دیگر عوامل قیام امام حسین(ع) از زبان متفکر و نظریهپرداز شیعه یعنی علامه شهید مطهری نیز اشاراتی داشته باشیم. ایشان در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار به سه عامل اساسی در قیام امام حسین(ع) اشاره میکنند: عامل اول، این بود که حکومت ستمکار وقت از امام حسین(ع) بیعت میخواست و جواب امام هم به این بیعت معلوم بود «نه!». عامل دوم دعوت کوفه بود به عنوان یک شهر آماده، کوفه بعد از اینکه بیست سال حکومت معاویه را چشیدند و زجرهای زمان معاویه را تحمل کردند واقعاً بیتاب شدند و هجده هزار نامه رسید به امام حسین(ع) و این اتمامحجت بود. عامل سوم هم عامل امر به معروف و نهی از منکر بود. معاویه از روزی که به خلافت رسیده است در مدت بیستسال هرچه عمل کرده خلاف اسلام عمل کرده، این حاکم جائر است، جور و عدوانش را همه مردم دیدند و میبینند، احکام اسلام را تغییر داده است. بیتالمال مسلمین را حیفومیل میکند، خونهای محترم را ریخته، حالا هم بزرگترین گناه را مرتکب شده و آن اینکه بعد خودش پسر شرابخوارش را تعیین کرده و بهزور سر جای خودش نشانده است، بر ما لازم است که به اینها اعتراض کنیم و به فرموده پیامبر(ص): «اگر کسی حاکم ستمگری را به این وضع ببیند و اعتراض نکند آنچنان مرتکب گناه است که سزاوار است خدا او را به همان عذابی معذب کند که حکمران جائر را معذب میکند.». واقعاً اگر در مجالس عزاداری سالار شهیدان عوامل و آثار قیام امام حسین(ع) توسط علمای باسواد شیعه که میتوانند غیر معمم باشند، مورد تبیین و تحلیل قرار بگیرد آیا خوانش و برداشت جامعه ما بهویژه نسل جوان پرسشگر و روشنفکران ما تغییر نمیکرد؟! آیا بهراستی درد امامحسین(ع) در روز عاشورا از تشنگی بود یا از بیفرهنگی مردمی که فریب زر و زور را میخورند؟! ایکاش منابر و مجالس مصیبت و تریبونها را در ایام محرم در خدمت اهداف واقعی قیام امامحسین(ع) و یاران باوفایش به کار گیرند. و کلام آخر از زبان امام راحل اینکه: «اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعیاش چیست؟ نمیگویند برای چه اینکار را بکنیم؟!» (کشفالاسرار، ص 174).