تابستان پارسال وقتی تبِ شعار “حاکمیت یکدست” داغ بود، امیرحسین قاضیزادههاشمی که نماینده مجلس بود و کاندیدای ریاستجمهوری شد و بعدتر هم ریاست بنیادشهید و امور ایثارگران از سفره حاکمیتِ یکدست به او رسید، این ایده را مطرح کرد که «کشور نیاز دارد تا به مدت دهسال، یکدست توسط یک جناح اداره شود.»
به هر حال، ایده “حاکمیت یکدست” محقق شد و ابراهیم رئیسی در انتخاباتی که پایینترین میزان مشارکت و بالاترین رأی باطله در تاریخ انتخاباتهای جمهوریاسلامی را داشت، به ریاستجمهوری برگزیده شد و به قول محمد مهاجری «ضعیفترین دولت در تاریخ جمهوریاسلامی از زمان هُوَخشتَر تا به امروز» را تشکیل داد. مجلس انقلابی نیز پیش از این در یکدستترین حالت طی چهل و اندی سال اخیر شکل گرفت، مجلسی که به عقیده برخی از اهالی سیاست، «ضعیفترین مجلس از ابتدای انقلاب است» و این یکدستی تا جایی انجام شد که حتی شهرداریها و شوراهایشهر را هم در بر گرفت.
با اینهمه یکدستی، اما در حالیکه حدود بیستماه از عمر دولت ابراهیم رئیسی گذشته، اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چنان نامساعد است که در هیچیک از دورههای پیش از این سابقه نداشته و این سؤال را در اذهان ایجاد میکند که ماحصَل حاکمیت یکدست اگر در بیستماه چنین است، در دهسال چه خواهد بود؟!
این وضعیت نامناسب موجب گردیده تا اختلافات بین اصولگرایان کمکم رُخ نمایند و دعواهایی که قرار بود با استقرار حاکمیت یکدست کنار گذاشته شوند، بروز و ظهور پیدا کنند و دولت سيزدهم و شخص رئيسجمهور زير ضرب انتقادات تند بسیاری از چهرههاي سياسي، رسانهها و حتی حامیانش قرار گیرند.
اما آنچه تيغ مخالفان و منتقدان دولت را تيز و مردم را عصبانی ميكند، علاوه بر ضعف شديد اكثر اعضای كابينه در توانایی حل مشکلات، آن است که كارگزاران دولت وقتي نتوانستند وعدههاي انتخاباتی ابراهیم رئيسي را محقق سازند، ابتدا به ارائه گزارشهاي نادرست و غيرواقعي درباره پيشرفت كارها پرداختند و به «دستاورد تراشي» مشغول شدند. در مرحله بعد هم به فرافكني و انداختن تقصير به گردن دولتهاي قبل و دشمن متوسل شدند و در یک روش نخنما شده، منتقدان را به دروغگويي، از دست دادن منافع، همسويي با آمريكا و دشمنان و نظاير آن متهم کردند، ولی افکارعمومی و منتقدان، این اتهامات و توجيهات فرافكنانه را نميپذيرند و حتی به استهزاي آن میپردازند.
اكنون هم كار بهجایی رسيده كه موافقان دولت، افراد، احزاب و رسانههايي كه در انتخابات1400به شدت از آقاي رئيسي حمايت ميكردند، يكييكي پا پس ميكشند و بعيد نيست اگر عملكرد دولت با همين وضع ادامه يابد، بهتدریج صريحتر و تندتر وارد معركه انتقاد از دولت شوند. بهعنوان مثال، “عباس سليمينمين” فعال سیاسی اصولگرا در خصوص عملكرد دولت سيزدهم میگوید: «اشتباهات فاحش و سريالي دولت نقش زيادي در وضعيت بههمریخته فعلي دارد.» البته قبل از سليمينمين، اینگونه عبارات توسط بسياري دیگر از چهرههاي اصولگرا از جمله محمدرضا باهنر، مصباحيمقدم، مسعود دهنمكي، سبحاني، كاظم دلخوش و… تكرار شده و در آنها “دولت”، مسئول بسياري از مشكلات سياسي، امنيتي، اجتماعي و اقتصادي معرفیشده بود. عملکرد دولت در حوزههاي مختلف بهويژه حوزه اقتصادي باعث شده تا امروز نهتنها مخالفان و منتقدان، بلکه صداي حاميان و مجلس انقلابي نيز درآيد و نمايندگاني که خود براي حضور ابراهيم رئيسي در انتخابات بيانيه دادند، انتقادات فراواني را به رئيسجمهور و دولتش وارد آورند. نکته جالب ماجرا هم اينجاست که اکنون همهچيز در اختيار “اصولگرايان” است و رويکردها و عملکردهاي اين جريان در جامعه ساري و جاري است. لذا اگر قيمت ارز به60هزار تومان و قيمت سکه به بیش از30 ميليون رسید و خريد برخي اجناس و کالاها براي مردم بيش از گذشته دستنیافتنیتر گردیده، همه در راستاي عملکرد دولت سيزدهم است که البته خود دولتيها آن را عملکرد موفقيتآميز ميدانند و همواره از سرعت بالای قطار پیشرفت سخن میگویند!
يكي از دیگر چهرههاي اصولگرا كه معتقد است عملكرد دولت سيزدهم و شخص رئیسجمهوری در بخشهاي مختلف سياسي، اقتصادي، ديپلماسي عملكرد نامناسبي بوده، “حسين كنعانيمقدم”، دبيركل حزب اصولگراي سبز است. او ميگويد: «با توجه به تجربيات و تخصصي كه در حوزههاي اقتصادي و سياسي و غیره از زمان حضور در مجمع تشخيص داشتم، از ابتداي تشكيل كابينه سيزدهم نسبت به راهبردها و تصميمسازيهاي دولت نقدهاي جدي مطرح كردم. از همان ايام، اعلام كردم پيشرفت و رشد به شاخصهاي آماري مستند نياز دارد و با انشاءالله و ماشاءالله و ادعاي به راه افتادن قطار پيشرفت و غیره نميتوان كشور را به سمت رشد هدايت كرد. از همان آغاز هم گفتم كه چون اعضاي كابينه و تيم اقتصادي كار تيمي نكردهاند، عمدتاً گُل به خودي ميزنند….. پيشبينيهاي ما هم امروز محقق شده است.»
“مهرداد لاهوتي”، نماينده دورههاي هشتم، نهم و دهم مجلس هم از منظر ديگري به مشكلات دولت ورود ميكند و ميگويد: «دولت نه در حوزه سياسي، نه در حوزه اقتصادي، نه در بخش ديپلماسي و نه حتي در حوزههاي اجتماعي و فرهنگي عملكرد مناسبي ثبت نكرده است. من در نقد دولت از توييتي كه اخيراً توسط آقاي علي طيبنيا منتشر شده است، وام ميگيرم. ايشان اشاره كردند كه “حل مشكلات راهبردي و اقتصادي كشور راهحلهاي اقتصادي صِرف ندارد و نياز به راهحلهاي اقتصادي و سياسي است. من هم اين واقعيت را تصريح ميكنم. حتي مشكلات اقتصادي كشورمان همریشه در تصميمات سياسي دولت دارد. حداقل هفتاد درصد مشكلات ريشه در تحريمها دارند، بنابراين دولت از طريق احياي برجام ميتوانست بخش قابلتوجهی از مشكلات را حلوفصل كند… در چهارسال نخست دولت حسن روحاني، رئيسجمهوري وقت انرژي خود را روي امضاي برجام گذاشته بود. بسياري از طيفهاي اصولگرا هم به روحاني انتقاد ميكردند كه اقتصاد را به برجام گره زده است. اما بلافاصله پس از امضاي برجام، نرخ تورم در اقتصاد ايران براي 2 الي 3سال تکرقمی شد. شاخصها صعودي شدند و وضعيت اقتصادي به ثبات رسيد.»
اما اکنون دولت ابراهیم رئیسی در مسيري قرار گرفته که روزبهروز وضعيت اقتصادي مردم سختتر از گذشته ميشود. لذا بايد اين واقعيت را پذیرفت که برخي مديران دولت ناکارآمد هستند، بهویژه آنکه دولت سیزدهم تعداد زیادي از مديران کاربلد و باتجربه را کنار گذاشت و بهجای آنها مديرانی کمتجربه بر سر کار آورد. بهعنوان مثال، مهمترين رکن اقتصادي کشور، “سازمان برنامهوبودجه” است، اما این سازمان را به دست یک مهندس صنايع سپردهاند که تجربه و توانمندي کافي براي اين کار را ندارد.
وضعیت نابسامان اقتصادی کشور و عملکرد نامناسب دولتمردان رئیسی موجب شده که بسياري از چهرههای سیاسی و از جمله اصولگرایان، علاوه بر انتقاد به عملکرد دولت، از “لزوم تغييرات در دولت” و استفاده از نیروهای کاربلد و توانمند نیز سخن بگویند. در اين راستا “محمد مهاجری” فعال سياسي اصولگرا اظهار مینماید: «اگر جاي آقاي رئيسي بودم همين الان به درِ خانه وزراي قوي و مسئولان موفق اقتصادي دولتهاي گذشته همچون آقاي ظريف، همتي، زنگنه، آذري جهرمي، پورمحمدي، بیطرف و حتي محمدعلي نجفي ميرفتم و از آنها ميخواستم به سر کارهاي خودشان برگردند تا کار دولت سيزدهم را به سامان برسانند. آقاي رئيسي در انتخابات رياستجمهوري راجع به موضوعات سياسي، سياست خارجي، اقتصاد و فضاي مجازي وعدههايي داد که حتي يکي از آنها محقق نشده است.»
به هر حال، شواهد حاکی از آن است که انتقادها از عملکرد دولت ابراهیم رئیسی بهقدری بالاگرفته که گویی اصولگرایان دیگر قصدی برای دفاع از این دولت ندارند. لذا غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، فعال سیاسی اعتدالگرا میگوید: «اصولگراها این روزها صحبتهایی میکنند که گویی میخواهند از رئیسی عبور کنند، اما آنها حق این کار را ندارند چون اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 رئیسی را به مردم تحمیل کردند و حالا باید هزینه این دولت را پرداخت کنند… اصولگرایان امروز میبینند اوضاع دولت رئیسی خیلی خراب است بنابراین از الان زمزمه جدایی از دولت سیزدهم را شروع کردند، با این توجیه که مهم “مردم” هستند و میخواهند طرف مردم بایستند، اما این پذیرفته نیست چون زمانی آقایان اصولگرا یاد مردم افتادند که مردم زیر فشار اقتصادی و معیشتی لِه شدهاند.»
جالب آنکه، رئیسی و وزرایش در این شرایط به جای آنکه برای حل مشکلات، قدمهای جدی بردارند، علاوه بر دستاوردتراشي و انداختن تقصير به گردن دولتهاي قبل و دشمنان، یک جمله مشترک را تکرار میکنند و میگویند «در جریان روند صعودی قیمتها و گرانیها هستیم و از وضعیتی که امروز مردم گرفتارش شدهاند در رنجیم و غُصه میخوریم»، گویی دولتمردان فقط رسالت خود را در “غُصه خوردن” میبینند. لذا “محمدصادق کوشکی” دیگر فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه دلسوزی مسئولان دولتی خوب است اما کافی نیست، درباره غُصهخوری مسئولان دولت سیزدهم میگوید: «در اداره کشور داشتن ایمان، وجدان، معنویت، شرافت و دلسوزی خوب است اما در کنار این ویژگیها باید تخصص و توان مدیریتی بهویژه در حوزه اقتصاد نیز وجود داشته باشد که متأسفانه آن نگاه دقیق و توان مدیریتی در این دولت بهاندازه کافی وجود ندارد.»
وی درباره بیبرنامگی دولت برای عبور کشور از وضعیت موجود میافزاید: «آقای رئیسی نمیدانست میخواهد در چه مسئولیتی قرار بگیرد، الان شاید متوجه شده باشد که مدیریت اجرایی در حد ریاستجمهوری یعنی چه؟ معتقدم اگر آقای رئیسی اطلاعات امروز را میداشت، هیچگاه نامزد انتخابات ریاستجمهوری نمیشد چون عمده کسانی که نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشوند اساساً درکی از عظمت مسئله ندارند، بر همین اساس وعدههای عجیبوغریب میدهند.»
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی هم در خصوص اوضاع فعلی و راههای برونرفت از این وضعیت میگوید: «در روزهاي اخير قيمت دلار با نردبان هم بالا نرفته بلکه با آسانسور بالا رفته و با توجه به شرايط موجود، همچنان نيز به روند صعودي خود ادامه خواهد داد. واقعيت مهمي که در اين زمينه وجود دارد اين است که تيم اقتصادي دولت تاکنون توانايي کنترل بازار ارز را نداشته است. تا زماني که تنشهاي بينالمللي و منطقهاي ما کاهش پيدا نکند وضعيت اقتصادي ما تغيير چنداني نخواهد کرد. در شرايط کنوني ديپلماسي متوازن در دولت مشاهده نميشود. از یکطرف دشمنيها با غرب بيشتر شده و از سوي ديگر شاهد رويکرد انفعالي در مقابل روسيه و چين هستيم… من معتقدم تا زماني که تنشهاي بينالمللي ما کاهش پيدا نکند و برجام را احيا نکنيم، با تغيير افراد اتفاق خاصي در کشور رُخ نخواهد داد. ما بايد به برخي از قوانين بينالمللي تن بدهيم. چرا خود را فريب ميدهيم؟ اين در حالي است که هزينه سياستهاي اشتباه بر دوش مردم افتاده است.»
حال با توجه به شروع انتقادات اصولگرایان و حامیان ابراهیم رئیسی از عملکرد وی، بايد ديد این نارضایتی آنان، منجر به طرح پرسش از رئيسجمهوري خواهد شد يا اينكه اصولگرايان تا پايان موعد رسمي دولت در سال 1404 منتظر ميمانند و رئيسي را تبدیل به رئيسجمهوري تكدورهاي در تاريخ جمهورياسلامي میکنند. البته این احتمال هم وجود دارد که رئيسي و دولتش از آتش نقدها و مخالفتهاي اصولگرايان و ساير منتقدان بهسلامت بيرون آیند، احتمالي كه وقوع آن هرچند بعيد نيست، اما بسيار غيرمحتمل است.