قیمتها بیشتر شبیه جوک است. ماشینهایی که تا یک سال پیش حدود 200 میلیون تومان بود الان بیش از یک میلیارد تومان معامله میشود.
مخ آدم بعد از دیدن این قیمتها سوت میکشد و دهان باز میماند که در این کشور چه خبر است؟ مسؤولان نظارتی کجا هستند؟ چرا قدرت دلالها در ایران بیش از تمام کسانی است که وظیفه نظارت و کنترل بازار را دارند؟ الان چه اتفاق عجیبی افتاده که شاهد رشد این چنینی قیمتها هستیم؟
بازار نشان میدهد که دولت و نهادهای نظارتی زور مقابله با دلالها را ندارد که اگر داشتند وضعیت قیمتها اینگونه نبود. آنها افسار بازار را به دست کشیدهاند و به هر طرفی که دوست دارند میکشند. مردم باید چه کنند؟ مردم در این زمانه دلال بازی چگونه باید زندگی کنند؟
رشد دلالی یعنی کشتن کار یعنی کشتن تولید. بامزه است که در سال رونق تولید، دلالی رونق گرفته است. عقل معاش به هیچکسی توصیه نمیکند در وضعیت فعلی به سمت کار و تولید برود. حتی توصیه نمیکند به سمت کارهای دولتی بروند. نان در دلالی است.
هرکه بهتر دلالی کند، بامش بیشتر و بزرگتر است. در سالهای نه چندان دور وقتی مردم، فردی را میدیدند که سوار ماشینهای گران قیمت شده است، میگفتند طرف کارخانه دار است. حالا اما داستان فرق کرده است. مردم میگویند طرف بساز بفروش است. طرف دلال دلار است.
طرف نمایشگاه خودرو دارد و … دیگر انگار عرق ریختن برای پول درآوردن، ارزشی ندارد. نه تنها ارزشی ندارد بلکه با حقوق عرقریزی نمیشود چرخ زندگی را چرخاند. دور نباشد که دلالی شغل محبوب دانشآموزان شود.