قبلاً در همین نشریه گفته بودم در کشورهایی که سیاستگزاران آن نتوانند پا بهپای رشد سریع ارتباطات که همگام با نیازهای نسلهایِ به منصه ظهور رسیده، پیش بروند و برای هدایت و ساماندهی به آنها برنامههای دقیق علمی داشته باشند، این چالشها به یک بحران اجتماعی تبدیل میشود و عدم مدیریت بحران میتواند بنیانهای اجتماعی یک ملت و حاکمیت سیاسی یک کشور را مورد تهدید جدی قرار دهد. هرچند در آن مقاله منظور بیشتر جوانان بود ولی در همین ابتدا باید عرض کنم که منظور من در اینجا از “نسل”، گروه سنّی خاصی نیست.
امروزه به لطف و برکات دسترسی به رسانههای متنوع و متفاوت و نقش آنها در ارتقای سواد اجتماعی مردم، سطح دانش و بینش نسلها تغییر کرده و اکثریت مردم حتی بیسوادهای دورترین روستاها نیز قدرت تحلیل امور را بهخوبی دارند! امروزه مردم دیگر متأثر از یک یا دو کانال تلویزیون داخلی و چند نشریه حکومتی نیستند یا منتظر تحلیل بهاصطلاح نخبگان مرکز باقی نماندهاند! به قول آقای قاضیعسکر تولیت آستان حضرت عبدالعظیمحسنی(ع): “نسل امروز نسل فهیمی است. دیگر با 50 سال پیش فرق میکند. مطالبی نگوییم که خدایناکرده مردم از اسلام زده شوند.” شاید مفهوم آن برای اهل منبر و برخی از کسانی که میخواهند سلایق نادرست خود را به نام دین ترویج و چنانچه بتوانند بر مردم تحمیل کنند این باشد که زمان داستانسرایی و جعل اخبار و احادیث گذشته است! ایکاش کسانی که قانون تصویب میکنند و بیرون ماندن موی زنان را موجب جنگ با خدا میدانند و حاضرند رزق و روزی دهها خانوار را به خاطر خطای یک شخص قطع کنند! یا کسانی که قوانین سختگیرانه و مجازاتهای سنگین برای منتقدین به حاکمیت به بهانه تضعیف اسلام و نظام تصویب میکنند کمی هم به فکر اصل اساس اسلام و پالایش آن از شرّ ترویجکنندگان خرافات بودند! کاش لااقل کسانی که نان دین را میخورند، در مقابل آن دم بر میآوردند. اما چه سود که فعلاً همان خوابنماشدگان را بر صدر مینشانند و مداحهان هرزسرا را قدر مینهند. بهراستی در چهلسال اخیر چند نفر همچون شهید بهشتی و مطهری و علامه طباطبایی و طالقانی و… پرورشیافته و به جهان معرفی شدهاند!؟
کجایند کسانی که بتوانند به پرسشهای دینی و سیاسی نسل فهیم امروز پاسخهای علمی و قانعکننده بدهند؟ چرا یک عالِم دینی پیدا نمیشود به کسانی که به نام دین در چشم مردم خیره میشوند و دروغ میگویند هشدار دهد؟! چرا برخی نمیفهمند و یا نمیخواهند بفهمند که نتیجه سالها مبارزه به نام دین، با ویدئو و ماهواره و موسیقی و شادیهای فطری مردم مبارزه با علم، معکوس بوده و اساس دین و بهتبع آن پشتوانه مردمی نظام را تهدید کرده است! و میدانم که میدانند امروزه هم مبارزه به نام دین و دفاع از حجاب و عفاف با زدن و بستن و پلمپ کردن و دست به دامان فیلسوفان فاسق روسی شدن، دردی را دوا نخواهد کرد، و صدالبته آنان که بخواهند بدانند میدانند که اینها نشان اقتدار نیست! اقتدار اصلی در حاکمیت بر قلبهاست! در تأمین رفاه مردم است! پلمپ مغازهها و فروشگاههای بزرگ و پاساژها، بستن سینما و مراکز تفریحی و گردشگری، تعطیلی بومگردی در کویر و جنگل در شمال و فردا پلمپ دریا و خیابان جز ترویج بیاخلاقی و لطمه به دین و مذهب شیعه چیزی در بر نخواهد داشت! نسل فهیم امروز را با زور نمیشود به اطاعت وادار کرد. نه اینها خدمت به دین است و نه مردم مجریان آن را خادم دین میدانند.
از مبحث دین که خارج شویم و از مقایسه بهرهمندی شهروندان سایر بلاد از خدمات اجتماعی و بهداشتی و آموزشی که بگذریم، نسل فهیم امروز شاهد برگزاری انتخاباتهای متفاوتی در سطح جهان میباشد از انتخابات آمریکا گرفته تا انتخابات همسایهمان ترکیه! مبارزات انتخاباتی آنها را نیز رصد میکنند و آنرا با انتخاباتهای گذشته ایران بهخصوص انتخابات1400 مقایسه میکنند! انتخاباتی که همهچیزش را رسانهها در اختیار جهانیان قرار میدهند. از نظارت استصوابی و شورای نگهبانشان تا میزان مشارکت مردم و نقش احزاب و رفتارهای حاکمان در قدرتشان! از ادعای دموکراسی و انتخابات آزاد و دموکراتیک تا دعوت به خیابان بازندهها! مشارکت بالای 90 درصد مردم در ترکیه میتواند درس عبرتی برای سیاسیون و سیاستگزاران انتخابات آینده کشور باشد. باید بدانند در دنیای پسامدرن امروز با نظارتهای سلیقهای و تصمیمگیریهای محفلی و سلب حق مشارکت و انتخاب شدن و انتخاب کردن ولو نتیجه دلخواه صاحبان قدرت را در پی داشته باشد، خیری متوجه اساس نظام و کشور نخواهد شد. امیداست تصمیمسازان حاکمیت از عوارض یکدست کردن حاکمیت درس گرفته باشند! شاید بتوان واقعیتهای اقتصادی و سیاسی را کتمان کرد ولی احساس واقعی مردم را نمیتوان نادیده گرفت. تا قبل از دولت فعلی میشد نواقص موجود را به گردن دولت یا مجلسی غیرهمسو انداخت ولی اکنون هیچ بهانهای را مردم نمیپذیرند. اکنون بهجای ناکارآمد دانستن دولت و مجلس، اصل نظام را هدف قرار دادهاند. با یکدستکردن حاکمیت بهجای داشتن یکشبه اپوزیسیون داخلی در داخل حکومت، موجبات وحدت اپوزیسیونها و دشمنان خارجی را فراهم کردهایم. مردم ایران نیز که با مطالبه استقلال و آزادی و تعیین سرنوشت در سال 57 دست به انقلاب زده و برای رسیدن به آن هزاران شهید داده است، یقیناً هنوز همان مطالبه را دارد و بر تحقق آن اصرار می ورزد.
ایکاش دلسوزان نظام به کاهش مشارکت مردم بهویژه قهر خشمآلود جوانان واکنشی منطقی نشان دهند و بدانند بحرانهایی که کشور در چند ماه گذشته با آن مواجه بود، مخالفت با دین نیست و هرچه به زمان انتخابات نزدیک شویم چنانچه دروازهای از امید در تأمین مطالبات نسل فهیم و فاصله گرفتن از مصادره قدرت از طریق مهندسی انتخابات و نظارتهای استصوابی باز نشده و بستر انتخابات آزاد واقعی فراهم نشود، بحرانها افزایش خواهد یافت و شکل و نوع آن نیز تغییر خواهد کرد. نسل فهیم ایران میداند که میتواند با انتخاب نمایندگانی متخصص و شجاع که بتوانند در برابر مافیای قدرت و فساد که همه دولتها را زمینگیر کرده است و همواره از آن شکایت داشتهاند، قهرمانانه بایستند و به دنبال آن با انتخاب دولتمردانی متخصص و توانمند و خارج از دایره مافیاهای مذکور، عزت و رفاه را به کشور برگردانند بهشرط آنکه با این نسل فهیم عالمانه رفتار کنند.!