چند سالی است که پدیدهای به نام “هوچیگری مجازی“ ظهور کرده است، البته این پدیده نوظهور نیست و این جارچیهای فضای مجازی در گذشته نهچندان دور تحت عناوین دیگری در جامعه شهره بودند. از خصوصیتهای هوچیگران این است که اغلب به تاخت و تاز بر علیه مدیر یا یک دستگاه دولتی بر میخیزند و متاسفانه هر تهمت یا جرمی را بدون ارائه هیچ مستنداتی به آن شخص یا نهاد میزنند و جالبتر آنکه نیاز به پاسخگویی در برابر اتهاماتشان ندارند!
اساس رفتارشان داد و فریاد است و منطق آنها بیمنطقی. اصلاً مهم نیست چه میگویند، چه میخواهند یا از چه دفاع میکنند. آنها فقط با جلب توجه و ایجاد هیجان منفی به دنبال رسیدن به خواستههایشان هستند. خیلیها در مواجهه با چنین افرادی به دلیلِ ترسی که از شلوغ بازی و امکان مقصر شدن توسط اطرافیان و جامعه دارند، به جای رفتاری مشابه از هوچیگرها و موقعیت ایجاد شده میگریزند. عدهای دیگر که سعی میکنند مقابله کنند، اگر افرادی آرام باشند و به دنبال یافتن منطقی برای حل مشکل، بسته به اینکه محیط چقدر سالم باشد، شانس موفقیت دارند.
بعضی افراد فقط برای جلب توجه هوچیگری میکنند. جلب نظر کردن مهمترین مسأله برای آنهاست. اما رفتار نمایشی آنها متناسب با اتفاق رخ داده نیست. بعضیها نیاز به دیده شدن دارند اما دیده شدن مثبت را بلد نیستند. این افراد نمیتوانند خود را با انجام وظایف به شیوهای عالی و کیفیت بالای کار نشان دهند و مورد توجه واقع شوند.
بعضی از هوچیگرها ضعیف هستند. باید گفت این افراد از لحاظ روانی و شخصیتی قدرتمند نیستند. انسانی با شخصیتی قوی میداند چطور جلب توجه کند، با دیگران کنار بیاید و نتایج خوب کسب کند. افراد هوچیگر اعتماد به نفس کمی دارند و با فریاد زدن سعی میکنند آن را جبران کنند.
بعضی افراد برای پوشاندن خرابکاری خود به هوچیگری پناه میبرند تا روی یک خطا سرپوش بگذارند. چنین افرادی با دانایی به مسموم و نادرست بودن چنین رفتاری، برای پوششدهی موضوعی خاص به این علت که نمیخواهند مسئولیت اشتباهاتشان را بپذیرند و میخواهند آن خطا را به گردن فرد دیگری بیاندازند، هوچیگری میکنند.
هوچیگرها پس از تهمتهای فراوان به مسئولین و دستگاه مربوطه آنان، پس از مدت کوتاهی انگار انتقادهای خود را فراموش کردهاند و شروع به حمایت آن شخص میکنند حالا این وسط چه اتفاقی افتاده است الله و اعلم، آنها با نام مردم هوچیگری میکنند و به کام خودشان مطالبهگری و منفعتطلبی! مگر میشود یک اتفاق در شهر بیافتد! در جایی حمایت و در جایی مورد انتقاد شدید قرار گیرد؟
شهروندان امیدوار هستند که مسئولین در دام این منفعتطلبان نیافتند، با جارچیهای فضای مجازی به شدت برخورد کنند چراکه اگر این روند ادامه پیدا کند معلوم نیست عاقبت و سرانجام پدیده هوچیگری به کجا ختم میشود.
گویی رسم شده تا هرکسی میخواهد حرفش را به کرسی بنشاند به سراغ هیاهو و اقدامات خلاف قانون میرود. گویی فراموش کردهایم با منطق و استدلال هم میتوانیم حرفمان را پیش ببریم. انگار هرکسی بلندتر داد بزند، موفقتر خواهد بود. این یعنی صدای بیقانونی در کشور بلندتر از صدای قانون شده است. اگر این منوال ادامه پیدا کند دیگر نمیتوانیم امید داشته باشیم کسی به دنبال منطق برود.
در این راستا کار اساسی رسانهها تعریف منافع مردم است. اگر رسانهها تریبون گویای مردم نباشند مردم حرفشان را کجا بزنند. بنابراین ما باید مشکلات مردم را بگوییم. اگر رسانهای این مشکلات را بیان نکند دیکتاتوری و خفقان در جامعه شکل میگیرد. اما آنچه که شرط است در بیان رسانههاست که انصاف را رعایت کنند. مطالبات مردم را بگوییم، اقدامات مسئولان را بگوییم و داوری کنیم و اگر مسئولی معدلاش پایین بود حتما باید نقد شود؛ چرا که هم به مردم خیانت میکند و هم به نظام.