در واقع ورزش بیشتر از آنکه امکانات بخواهد، مدیریت لازم دارد. چهبسا ظرفیت ورزشی شهری چون کاشمر، بالا بوده و با وجود پتانسیل بالا و غنی، خروجی مناسبی در آن دیده نمیشود. زیرا ما نهتنها نتوانستهایم زیرساختهای مناسبی در ورزش ایجاد کنیم که همان تجهیزات قدیم را نیز از دست دادهایم.
با این وصف لزوم مساعدت و مشارکت و کنترل نهادهای غیرورزشی در ورزش از جمله «شهرداری، بسیج و مساجد در مباحث اقتصادی و ارگانی چون فرمانداری جهت مدیریت منابع ثابت و متغییر و صیانت از درآمدها و سرمایههای حوزه ورزش» احساس میشود درواقع مدیریت کلان ورزشی را نباید در چهارچوبه اداره ورزش و جوانان معنا کرد و بار سنگین این مسئولیت را یکتنه به دوش آن مرجع انداخته و منتقد صرف باشیم.
گام بلند شهرداریها
شهرداری میتواند متولی اصلی ترویج و توسعه ورزش همگانی باشد. درواقع برگزاری جشنهای فرهنگی، ورزشی و تفریحات سالم، راهاندازی انجمنها و هیأتهای ورزشی و تفریحی و همچنین توسعه فرهنگعمومی با مشارکت همه سنین در ورزشهای همگانی، و حتی سرمایهگذاریهای بلندمدت، با رویکرد معاونت در امر باشگاهداری، و همچنین مساعدت در توسعه اماکن ورزشی، گام بلند شهرداری در مقوله ورزش است. حال آنکه حتی، پارکهای عمومی ما، علیرغم داشتن وسایل ورزشی، امکانات مطلوبی را برای همشهریان مهیا نساخته است. فقدان پارکهای اختصاصی و عدم شناخت نیازهای منطقه، باعث شده، تجهیزاتی کم و اغلب غیراستاندارد، در اختیار شهروندان قرار گرفته و نیز، آموزشی فراگیر، در این راستا وجود نداشته باشد. البته باید به این موارد، فرسایش زمان و عدم توجه را نیز اضافه کرد.
سازمان بسیج و یک حرکت عظیم مردمی
توانایی این سازمان به وسعت تمام ایرانیان است. البته ورود بسیج و در شکل کلان آن، ورود سپاه پاسداران به ورزش، یک ورود مقدس و پیشرونده است. آنچه مسلم است سازمان ورزشی بسیج، برنامههای روتین سالیانه در قالب تقویم ورزشی سال را، برگزار میکند. “برنامههایی در عرصه قهرمانی، ورزش همگانی و باشگاهی” و برابر همان تقویم، همایشهای مستقل راهپیمایی خانوادگی، ورزشهای بومی و محلی، کوهپیمایی عمومی و فتح قلل را در دستور کار دارد، و بهموازات آن، در فعالیت بخش مدیریت ورزش قهرمانی، مسابقات و جشنوارههای مختلف بسیج، طبق برنامه مسابقات برگزار میشود که قابلتقدیر است، بهویژه اینکه سازمان بسیج با برنامهتر از هر ارگانی، ورزش را دنبال میکند. اما شاید بدنه جداگانه آن و زیرساختهای منتصب به آن، با نگاه ویژهای که به آن میشود؛ نتوانسته زیربنایی برای رشد و توسعه ورزش باشد. رسیدن به یک وحدت رویه و شناخت اهداف مشترک، مدنظر اهالی ورزش در تقابل و تعامل بسیج و ورزش است.
مساجد و تکمیل روح جوانمردی
پیامبر اعظم(ص) مساجد عهد خود را تبدیل به دانشگاه کرده بودند، دانشگاهی با شمول همه اهالی شهر. در روایات آمده است؛ حضرت، علاوه بر جلسات سخنرانی که معمولاً پس از نماز جماعت برگزار میشد، کلاسهای آموزشی را، در اوقات گوناگون در مسجد تشکیل میدادند. این کلاسها اختصاص به جوانان و نوجوانان نداشت، بزرگسالان و پیرمردان نیز در چنین جلساتی شرکت میکردند. وجود مساجد بزرگ و کوچک در تمامی محلات شهر، که با مساعی مردم و خیرین بنا شده؛ میتواند علاوه بر پرداختن به مسائل دینی، ارزشی، اعتقادی و سیاسی، به رشد و نمو ورزش محلات که در واقع زیربنا و درونمایه ظهور ورزشکاران است، کمک کند. مبلغین و روحانیون مساجد، باید نگاهی ویژه به امر ورزش داشته و پرداختن به آن را در جایگاه امر به معروف قرار دهند. نوجوانان و جوانان باید مسائل مربوط به ورزش را از زبان مسجدیان شنیده و در کنار کلام خدا و اقامه نماز، جسم پاک خود را روانه میادین پهلوانی کنند. علاوه بر آن جذب کمکهای مردمی و تشویق خیرین اعتقادی شهر، به سرمایهگذاری در ورزش نیز، در زمره همان رسالتی است که پیغمبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(س) در تعریف کلان مسجد ارائه نمودهاند.
فرمانداری، مصمم در امر ورزش
فرمانداران در قلمرو مأموریت خویش بهعنوان نماینده عالی دولت، مسئولیت اجرای سیاستهای عمومی كشور در ارتباط با وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی كه به نحوی از بودجه عمومی دولت استفاده مینمایند و نهادهای انقلاب اسلامی، نیروهای انتظامی، شوراهایاسلامی شهر و شهرداریها و مؤسسات عمومی غیردولتی را عهدهدار هستند. همچنین نیروهای انتظامی در چارچوب وظایفی كه در ارتباط با امنیت منطقه دارند، تحت نظارت فرماندار عمل خواهند كرد. قومیت ایران و ملیت پارسی با رویکرد دینی و مذهبی خود، چنان دوام و قوامی یافته است که توانایی فتح میدانهای ناممکن را دارد. پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، اراده معنوی ایرانیان را افزایش داده و به مرزی رسانده که قوم یهود و دشمن حسود، تاب مقاومت در برابر آن را ندارند. این ملت تاختوتاز دشمن را تحمل کرده تا سرش را بالا بگیرد و سرافراز باشد. وظیفه خطیر نماینده عالی دولت در مناطق تحت امر خود معین و مشخص است. بیشک پر مطالبهترین حقی که از سوی مردم بعد از بحث امنیت مطرح میشود، ورزش است. نهتنها، یک فرماندار در انتخاب مدیریت ورزش نقش اصلی دارد که در ادامه مدیریت و صیانت از ورزش و توزیع منابع آن، بسته به میزان تواناییهای آن شهر، مسئولیتی انکارناپذیر دارد. نباید ورزش را در چهارچوبه یک اداره تنها گذاشت. شایسته نیست؛ رؤسای هیأتهای ورزشی را سلیقهای انتخاب کرد و از انصاف به دور است که نقاط ضعف و قوت ورزش شهر پنهان بماند. باید رشتههای برتر ورزشی، تفکیک شده و لباس مناسب بهنظام باشگاهداری شهر پوشاند. در واقع در جلسات مختلف برگزار شده در فرمانداری، گفتگوی ورزشی و مباحثه مربوط به آن باید در رأس برنامهها باشد. افراد، شناسایی شده و رصد شوند و با بیعدالتیها و سهمخواهیها مبارزه گردد. به نظر میرسد؛ فرماندار یک شهر باید سلسله گسیخته شده ورزش را با تدبیر و گزینش معاونت فعال ورزشی، بازسازی نماید.
خیرین در حالت ترس و گریز
خیرین ورزش، با فعالیتهای خیرخواهانه خود، جهت توسعه منابع ورزشی در کشورمان حرکت میکنند. فعالیتهایی که اگر مورد حمایت و همراهی بیشتر دولت قرار بگیرد؛ نقش قابلتوجهی در اعتلای ورزش ایران هم خواهد داشت. آن هم در شرایطی که به سبب گستردگی حجم فعالیتهای ورزشی دولت، دولت بهتنهایی قادر نیست که بدون مشارکت مردم خدمات کمی و کیفی مطلوبی ارائه کند. لزوم شناخت و سازماندهی خیرین ورزشی در شهرستانهای کوچک، ضروری به نظر میرسد. در سالهای اخیر، دیده و شنیدهایم که برخورد نامناسب بعضی از ورزشکاران و تیمها و باشگاهها با اندک خیرین ورزشی، میل به حضور دیگر مشتاقان فعالیت در این حوزه را از بین برده است. وعده و وعیدهایی که در راستای خالی کردن جیب خیرین داده شده و پس از رسیدن به مقصود، خیر عزیز را به حال خود رها کردهاند. باید پای درد دل چند نفر از آنان نشست تا عمق فاجعه را بفهمیم. ترس و گریزی که حاصل بیبرنامگی و زیادهخواهی و آشنا نبودن با قوانین و روشن نبودن افق درخشان و پرسود این سرمایهگذاری و عدم کنترل اوضاع از سوی مسئولین ذیربط است.
وقف ورزشی را باید جدی گرفت
همانطور که وقفکنندگان در همه زمینهها از جمله ساخت مراکز بهداشتی و درمانی، کتابخانهها، مدارس و خدمات بسیار زیادی به جامعه ارائه کردهاند و در توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز نقش و جایگاه رفیعی را ایفا نمودهاند؛ همانقدر قادرند تحول عظیمی در شرایط ورزش ایران ایجاد کنند. شهری چون کاشمر که به لحاظ وقف، سرآمد شهرهای استان است، با گرایش موقوفات به ورزش، خواهد توانست بخش اعظمی از کمبودهای این حوزه را جبران کند. در واقع غفلت از مقولهای که علاوه بر مناسبات دینی، منافع ورزشی، «که خود از بازدارندههای مؤثر در انحرافات جامعه است.» را در پی دارد، نباید باعث شود؛ سرمایه پاک و گستردهای از این حوزه دور گردد. باقیات و صالحاتی که هم به معنویات و هم به جسم و روان خواهد پرداخت و میتواند زمینه «گذراندن ورزش از گذرگاه انسانیت و به لقاءالله رسیدن» را فراهم کند.