خشونت از حالاتی است که همه انسانها حداقل چندین بار در طول زندگی آن را تجربه کرده و با آن آشنا هستند.
اما این احساسات در دوران حساس نوجوانی ممکن است با شدت بیشتری بروز پیدا کند. نوجوانی مرحله انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی که با بلوغ (تغییرات جسمانی و روانی) همراه و باعث اضطراب، ترس، عصبانیت و خشم در نوجوانان بوده و زمینهساز بروز خشم و رفتار پرخاشگرانه در نوجوان است.
از آنجا که نوجوان در دوران بلوغ تعادل و کنترل کامل را بر احساسات و تصمیمگیری خود ندارد و پرخاشگریاش تا حدی طبیعی است به همین دلیل میزان خشم در دوره نوجوانی کمی بیشتر از دیگر سنین میباشد.
دخترها ترجیح میدهند؛ با صحبت با خودشان این مشکل را حل کنند، اما پسرها با رفتارهای فیزیکی مشکل را حل میکنند. گریههای دائمی یا پیدا کردن یک دلیل برای بحث کردن نیز رفتار عادی یک نوجوان عصبانی است.
برای پرخاشگری نوجوانان، عادی است که با والدین، دوستان و خواهر برادرهایشان بجنگند، اما دیدن نشانهها و علائم خاص، نشاندهنده یک مشکل بزرگتر است.
وقتی یک نوجوان به نظر منزوی میآید و وقت زیادی را در اتاقاش میگذراند یا نمیخواهد در فعالیتهای معمولی شرکت کند، والدین دلیلی برای نگرانی پیدا میکنند. افت نمرات، عدم اشتها، بیخوابی یا خواب بیشازحد میتواند نشاندهندهی این باشد که آن نوجوان دچار مشکلی است.
نوجوانان ویژگیهایی چون؛ بحران هویت، نیاز به عضو بودن در گروههای مختلف همسالان، نیاز به کسب مسئولیت، نیاز به داشتن موقعیت اجتماعی، تشخص طلبی و نیاز به استقلال، بیثباتی در هیجانات، ناشیگری در ابراز احساسات و عواطف، ترس، کمرویی، خجالتی بودن، تخیل و رؤیاپردازی عواطف، را تجربه میکنند که در پرخاشگری آنها نقش دارند.
علاوه بر موارد مذکور، عللی چون؛ رابطه گسسته او با والدین، فعالیت هورمونهای جنسی در دوره نوجوانی، عدم امنیت روانی، فاکتورهای ژنتیکی، رفتارهای پرخاشگرانه قبلی، روشهای تربیتی، قربانی آزار جنسی یا فیزیکی بودن، در معرض خشونت قرار گرفتن در خانه و جامعه، آسیب مغزی در اثر ضربه، تجاوز بهحق و حقوق نوجوانان یا چشمپوشی از مالکیت او، آزارهای کلامی و توهین به شخصیت نوجوان، تنبیه یا حملههای فیزیکی و بدنی به نوجوانی، بیتوجهی به علایق نوجوان، تحتفشار قرار گرفتن نوجوانان و مجبور بودن به انجام کاری که دوست ندارند، برخورد نامناسب با آنها و امر و نهی زیاد در امور، یادگیری از طریق والدین دوستان و بچههای دیگر، بدآموزی بهوسیله فیلم، بیان نوعی اعتراض، رسیدن به خواستهها و اهداف، تشویق شدن، نشان دادن خشونت در رسانه عمومی، بازیهای ویدیویی خشن، مشاهده خشونت در برنامههای تلویزیونی، ناکامی و افسردگی، ترکیب خانواده پراسترس و وابسته به اقتصاد با عواملی مثل (فقر و محرومیت شدید، شکست ازدواجی، والدین مجرد، بیکاری، عدمحمایت توسط خانواده) میباشد. گاهی اوقات نیز کجخلقی و قابلیت انفجار در پرخاشگری نوجوانان میتواند نشانه افسردگی باشد. از آنجا که نوجوانان معمولاً به علت رشدنیافتگی عاطفی و هیجانی قدرت کنترل رفتار خود را ندارند، و رسوم و اخلاقیات جامعهای را که در آن زندگی میکنند زیر پا میگذارند، بیشتر در معرض آسیبهای ناشی از خشونت هستند و مواجهه دائمی با این رفتار از توانایی آنها در ایجاد اعتماد به اطرافیان، میکاهد و اعتماد به نفسشان را پایین میآورد.
همچنین قدرت تطابق و سازگاری کودکان و نوجوانان کمتر و احتمال اینکه در صورت مواجهه با خشونت، در آینده دست به خشونت بزنند، بیشتر است. اینگونه افراد معمولاً در میان گروه بهعنوان افرادی گستاخ، بیتربیت و بیرحم نسبت به اطرافیان و همسالان، شناخته میشوند. شواهد اجتماعی و گزارشهای موجود، حتی با نگاهی به صفحه حوادث جراید، نشان میدهد؛ خشونتهای نوجوانان اشکال متفاوتی دارد. مهمترین اشکال خشونت شامل؛
الف) خشونتهای ارتباطی (بهعنوان شایعترین شکل خشونت ارتباطی بر اثر مشکلات ارتباطی بین افرادی که با هم روابط خوبی دارند، بهویژه روابط بین دوستان و اعضای خانواده، به وجود میآید).
ب) خشونتهای موقعیتی (در خلال گرمای شدید، در روزهای پایانی هفته و تعطیلات و نیز در زمان بروز و وجود استرسهای اجتماعی، نظیر بیکاری، فقر، گرانی، ازدحام و عدم انسجام اجتماعی، خشونت در نوجوانان زیادتر میشود).
ج) خشونتهای تجاوزگرانه (باهدف کسب منافع یا بهعنوان بخشی از رفتارهای بزهکارانه یا ضداجتماعی انجام میگیرند. از شایعترین انواع این خشونت میتوان به زورگیری و باجگیری، سرقت و کیفزنی و حملات باندی اشاره کرد).
د) خشونتهای مرضی (با بیماریها و مشکلات روانی همچون افسردگی بیشتر از دیگر انواع خشونت ارتباط دارند و هرچند فراوانی کمتری دارند، چون به شکلهای خشنتری بروز مییابند، همواره موردتوجه رسانهها قرار دارند. بررسیها نشان داده؛ این خشونتها با آسیبها و نقایص دستگاه عصبی و ضربههای روانی شدید ارتباط تنگاتنگی دارند).
نحوه برخورد با پرخاشگری نوجوانان شامل: خودداری از به کار بردن روشهای انضباطی غلط؛ رفتار خوب و ایجاد فضای صمیمیتر با نوجوان عصبانی و پرخاشگر؛ درک شرایط ویژه نوجوان در حال بزرگ شدن و تغییر نحوه برخورد با آنها و دادن احساس امنیت به آنها؛ کنترل نسبی بهجای سختگیریهای افراطی باهدف رعایت حریم شخصی نوجوان؛ داشتن گوش شنوا و حمایت از نوجوان؛ انعطافپذیری بهعنوان قابلیتی مثبت برای برخورد هیجانی است. با این وجود میتوان گفت؛ یک روش واحد هم برای پیشگیری و جلوگیری از بروز آنها یا در پاسخ به آنها نمیتواند، مؤثر باشد؛ اما از میان روشهای متفاوت حتماً یک یا چند روش برای کاهش پرخاشگری نوجوان مفید واقع خواهد شد.