همانطور که بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکردند، رایزنیهای تیم دیپلماتیک ایران در مجمع عمومی سازمان ملل نتوانست جلوی اجرای “مکانیسمماشه” را بگیرد و قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین هم برای تمدید قطعنامه۲۲۳۱ رأی نیاورد و بهرغم تلاشهاي مضاعف دستگاه سياست خارجي ايران تا دقايق پاياني و ارائه ابتكارها و پيشنهادهای مناسب، اما این پیشنهادها مورد پذيرش طرف غربي قرار نگرفت و در نهایت با اصرار تروئیکای اروپا و همکاری آمریکا در بامداد ششم مهر “اسنپبَک” بازگشت و کشور مجدداً ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفت، و ایران به وضعیت حقوقی ـ سیاسی پیش از برجام بازگشت.
تروئیکای اروپایی پس از تجاوز ۱۲روزه اسرائیل و آمریکا علیه برنامه هستهای ایران، تلاش کردند با تهدید به بازگشت تحریمها، امتیازات جدیدی از تهران بگیرند. لیکن مشکل طرح اروپا این بود که آنها گمان کردند فشار همزمان و تهدید قریبالوقوع از سرگیری حملات اسرائیل، ایران را مجبور به تسلیم خواهد کرد، اما چنین نشد. البته گفته میشود که تروئیکا تا حدی نسبت به پیشنهادهای لحظه آخری ایران تمایل داشته، اما نتوانسته است ترامپ را با خود همراه کند.
عباس عراقچی وزیر امورخارجه کشورمان در همین خصوص میگوید: «در بحث اسنپبَک آنچه اتفاق افتاد، ما با یک تلاش برای امتیازگیری از جمهوریاسلامی ایران مواجه شدیم؛ امتیازات کاملاً غیرمعقول و ناشدنی. در مقابل، ما هم پیشنهادات کاملاً معقول خود را که به اعتراف اروپاییها هم کاملاً معقول بود، ارائه کردیم.»
وزیر امور خارجه ایران افزود: «تلاش بر این شد یک مصالحهای بین پیشنهادات دو طرف انجام شود که با زیادهخواهی مفرطی که آمریکاییها داشتند و همراهی که کشورهای اروپایی انجام دادند، نتوانستیم به یک مصالحه برسیم… خیال میکردند هیولایی که از اسنپبَک ساختهاند، آنقدر ما را میترساند که حاضر هستیم هر امتیازی را بدهیم.»
سرگئی لاوروف، وزیرخارجه روسیه هم در بخشی از صحبتهای خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «بریتانیا، فرانسه و آلمان نهتنها الزامات فرایند حلوفصل اختلافات مندرج در برجام که جزء لاینفک قطعنامه۲۲۳۱ است را رعایت نکردهاند، بلکه با نقضهای مکرر خود، اساساً صلاحیت استناد به این سازوکار را از دست دادهاند. بدین ترتیب، ابلاغیه شروع فرآیند سازوکار اسنپبک فاقد هرگونه ارزش حقوقی بوده و نمیتواند بهعنوان ابلاغیهای معتبر طبق بند عملیاتی۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ تلقی گردد. میتوان نتیجه گرفت که کل فرآیند ادعایی موسوم به اسنپبک عملاً از اساس باطل بوده و هرگونه تلاشی برای القای خلاف آن، صرفاً تلاشی سیاسی و یکجانبه برای مشروعیتبخشی به نقضهای آشکار سه کشور غربی است.»
اثرات اجرای اسنپبَک
با اجرای اسنپبَک، بازگشت تحریمهای سازمان ملل در حالی اِعمال میشود که، برخی مقامات و کارشناسان معتقدند آثار این تحریمها بیشتر “روانی” است و در کوتاهمدت تأثیر عملی بر اقتصاد ایران ندارد. در همین حال برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند ترکیب بازگشت تحریمهای سازمان ملل و محدودیتهای تازه اتحادیه اروپا، یک دوره دشوار و طولانی را برای اقتصاد ایران رقم خواهد زد و بازگشت تحریمها، بهاحتمالزیاد نوسانات بازار ارز و کالاهای اساسی را تشدید خواهد کرد و شرکتهای ایرانی که به صادرات نفت و گاز وابستهاند، تحتفشار بیشتری قرار خواهند گرفت.
عباس عراقچی، وزیر امورخارجه در همین خصوص اعلام کرد: «مردم خواهند دید که در بحث اقتصادی، تحریمهای بیشتری از آنچه که قبلاً توسط آمریکا وضع شده است، اِعمال نخواهد شد. یکسری لیستها دوباره اضافه و کم میشود که تأثیر فوقالعادهای ندارد ولی تأثیرات سیاسی و بعضاً راهبردی بهجای خودش هست که باید با آنها هم مقابله کنیم.»
اما دکتر غلامرضا انصاری سفیر پیشین ایران در ترکمنستان و فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است: «مکانیسم ماشه که در قطعنامه2231 شورای امنیت برای بازگرداندن سریعِ تحریمهای پیشین علیه ایران پیشبینی شده و در شرایط کنونی فعال شده، برای ایران آثار زیان باری دارد که هم در بُعد اقتصادی و هم در بُعد امنیتی و سیاسی قابل توجهاند. فعالسازی مکانیسم ماشه بیثباتی قانونی و سیاسی ایجاد میکند و شرکتها و بانکهای خارجی را از تعامل با ایران باز میدارد. این اتفاق، سرمایهگذاری، صادرات نفت و جریانهای مالی را کاهش میدهد و فشارهای تورّمی و کاهش درآمدهای ارزی را تشدید میکند. از سوی دیگر استفاده از ماشه، پیامد نمادین قویای دارد و نشاندهنده شکست یا بیثباتی فرآیند توافق است و اعتماد تهران به طرفهای غربی را کاهش میدهد. نتیجه عملی آن، دشوارتر شدن بازگشت به میز مذاکره و خواست ایران برای ضمانتهای حقوقی بیشتر خواهد بود. همچنین تحریمهای بازگشتی میتواند تهران را به گامهای تلافیجویانه از جمله تشدید فعالیتهای هستهای، کاهش همکاری با آژانس و تقویت همکاریهای نظامی با شرکای غیرغربی وا دارد.»
خوشحالی تندروها از اجرای مکانیسم ماشه
در حالیکه دولت و مسئولین کشور تلاشهای خود را برای جلوگیری از بازگشت تحریمها انجام میدادند، در سوی دیگر میدان، تندروها و افراطیون جشن پیروزی به راه انداختند و در تریبونهای خود خوشحالی خویش را از فعال شدن مکانیسم ماشه عیان کردند. گویی برای آنها هر موضوعی در راستای فشار بر دولت پزشکیان فارغ از عواقب آن برای مردم و کشور، مایه خوشحالی و پیروزی است. افرادی که در طی ده سالی که از انعقاد برجام گذشت، هرچه در چنته داشتند در جهت تخریب این معاهده به کار برده و منعقدان آن را به خیانت و اعدام تهدید کردند، اکنون هم فعال شدن مکانیسم ماشه و به پایان رسیدن برجام، تبدیل به ابزاری برای انتقام سیاسی آنان شده است. به بیان دیگر، تندروها که سالهاست از حسن روحانی و محمدجواد ظریف به دلیل نقش آنها در پیگیری و انعقاد برجام کینه به دل دارند، از این فرصت به نفع تسویهحسابهای شخصی خود استفاده میکنند تا هم با رقبای قدیمی تسویهحساب کنند و هم تلافی شکست انتخاباتی سال گذشته را انجام داده باشند. البته، ابراز شادمانی تندروها از بازگشت تحریمها، با واکنش بسیاری از فعالان سیاسی مواجه گردید.
عباس عبدی فعال سیاسی، در واکنش به ابراز شادمانی تندروها پیرامون فعال شدن مکانیسم ماشه نوشت: «تندروهای ایران که از دوران احمدینژاد مسیر مقابله با برجام و تحریمها را در پیش گرفتند، امروز با بازگشت تحریمها و اجرایی شدن مکانیسم ماشه، بار دیگر به همان سرخط بازگشتهاند و درس تجربه بیست سال اخیر را نادیده گرفتهاند. مثل این است که در پی انتقام از عامل قتل نزدیکان خود باشند تا او را مجازات کنند ولی در عین حال از قتل او بسیار خرسند و خشنود باشند و جشن بگیرند. البته آنان در پایان این تراژدی، به همان نقطه آغاز آن در زمان احمدینژاد رسیدند. او تحریمها را مسخره و از آن استقبال میکرد، و ادامهدهندگان راه او نیز از بازگشت قطعنامههای تحریمی خشنود هستند. نتیجه این رفتار دیر یا زود روشن خواهد شد. در هر دو مقطع و در طول این بیست سال، همسویی کامل با اسراییل و نتانیاهو و تندروهای آمریکایی و براندازان کاملاً مشهود است.»
غلامحسین کرباسچی فعال سیاسی اصلاحطلب هم گفت: «لحنشان و اظهار خوشحالیشان، همان لحن و شادمانیای است که از سوی ضدّانقلاب خارجنشین، بعضاً در اسرائیل و حتی در نطقهایی که به نام آقای نتانیاهو مطرح میشود، شنیده میشود و برای بنده بسیار عجیب است. منطقی نیست که فردی در برابر فشاری که بر مردم وارد میشود، چنین شادمانیای نشان دهد.»
در پسا اسنپبک چه باید کرد؟
این سؤالی است که ذهن بسیاری از دلسوزان و تحلیلگران و صاحبنظران را به خود مشغول ساخته است. محمد فاضلی در همین زمینه در کانال تلگرامیاش نوشت: برای سخن گفتن در دنیای پساماشه، در دنیایی که دیگر برجام نیست، از چه زبانی استفاده میکنید؟ کماکان برجام و کاستیهایش را چون چماقی بر سر این و آن میکوبید؟ یا اندیشه دیگری دارید؟ هر دورانی، قهرمانان خودش را طلب میکند. محمود احمدینژاد و سعید جلیلی قهرمانان عصر مقاومت دهه۸۰ بودند. قهرمانانی که جهان را در قالب «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود» صورتبندی میکردند. حسن روحانی و جواد ظریف، قهرمانان مذاکره و دیپلماسی بودند. قهرمانانی که جهان را با دیپلماسی و مذاکره هدایت میکردند. حالا هر دو گروه در واقعیت به بُنبست رسیدهاند. اکنون عصر پساماشه است، بازگشتهایم به وضعیتی که ۱۵ سال پیش وجود داشت، بدون آن منابع، بدون آن میزان درآمد نفتی، آب، سرمایه اجتماعی، و…؛ درحالیکه انبوهی از ناترازیها ما را در بر گرفتهاند. قهرمانان پساماشه چه کسانی هستند؟ سخنشان چیست؟ چه چیزی را صورتبندی میکنند؟
اما در پاسخ به سؤال در پسا اسنپبک چه باید کرد؟ صاحبنظران مختلف اظهارنظر نمودهاند. سیدجلال ساداتیان، سفیر سابق ایران در انگلستان درباره شرایط ایران پس از بازگشت تحریمها میگوید: «این شرایط میتوانست رُخ ندهد. فرصتهای زیادی برای جلوگیری از کشیدن کار به این نقطه وجود داشت. چقدر در زمان آقای روحانی، آقای ظریف گفت بگذارید این توافق انجام و برجام احیا شود. یا اینکه بعداً در دولت آقای رئیسی هم تا پای احیای آن رفتند اما هر بار به وسیلهای جلوی آن گرفته شد که شاخصترینش “تئوری زمستان سخت“ بود. در هرصورت این اتفاق رُخ داد و به نظر من سه حالت و سناریو پیش روی ایران است.
حالت اول که من خیلی اعتقاد ندارم اتفاق بیفتد، این است که روسیه و چین همانطور که موضع گرفتند، همانطور هم عمل کنند. موضع ایرآنهم مشخص است. اگر محکم بایستند و مقاومت کنند و بگویند این اقدام غیرقانونی است، ممکن است که ایران بتواند فضای تنفسی داشته باشد و تحریمها را دور بزند و با کشورهای بریکس کار کند.
حالت دوم برای ایران سختتر است. در این حالت، روسیه و چین میگویند ما تلاش خود را کردیم که این اتفاق رخ ندهد اما در نهایت قطعنامهها بازگشت. بعد از آنهم بهعنوان کشورهایی که روزی به این قطعنامههای تحریمی رأی موافق دادند، خود را متعهد بدانند که آنها را رعایت کنند. در این صورت شرایط دور زدن تحریمها برای ایران سخت و انتخابهایش محدود میشود.
حالت سوم از این قرار است که ایران به توافقی کامل با طرف مقابل برسد و شرایطش را در حوزه غنیسازی و موشکی قبول کند. این حالت خیلی دور از ذهن است.»
ساداتیان درباره مسیری که ایران در پیش خواهد گرفت میافزاید: «فارغ از اینکه طرفهای دیگر چه میکنند، من فکر میکنم ایران این مسیر را انتخاب میکند که میگوید من از برجام خارج نشدم، از انپیتی خارج نمیشوم و تعهدات خود را مثل وضعیت موجود ادامه میدهم. اگر تعرّضی به کشورم صورت بگیرد دفاع میکنم. روسیه و چین هم تا حدی به ایران کمک کنند که تحریمها را دور بزند. حتی اگر بهصورت جدی خود را ملزم به رعایت آنها نشان دهند. وضعیت فعلی ایران نیز کموبیش سختتر از گذشته ادامه پیدا میکند.»
برخی از صاحبنظرآن معتقدند؛ با اجرای مکانیسم ماشه، اکنون باید افزایش تابآوری اقتصادی مردم در دستور کار قرار بگیرد. همچنین حمایت از اقشار آسیبپذیر با بستههای معیشتی، کنترل قاطعانه قیمت کالاهای اساسی، تقویت تولید داخلی برای کاهش وابستگی به خارج، تقویت ارتباط دولت با مردم، شفافسازی در مورد شرایط و آینده، افزایش گفتوگوی سیاسی و اجتماعی برای کاستن از اضطراب جمعی و اعتمادسازی از طریق پاسخگویی و صداقت در سیاستگذاری باید در دستور کار قرار بگیرد. باید در شرایط کنونی به سمت حفظ انسجام سیاسی، اجتماعی و کاهش دوقطبیها حرکت کرد و در این زمینه نیز پرهیز از استفاده از ادبیات تهدید و تخریب داخلی، ترویج وحدت ملی و هویت مشترک، توجه به اقلیتها و گروههای آسیبپذیر، حذف بودجه دستگاههای موازی و بیخاصیت، دریافت مالیات از تمامی دستگاهها و نهادهایی که فعالیت اقتصادی داشته و تاکنون از معافیت برخوردار بودهاند از جمله نکاتی است که باید به آن توجه کرد. در این شرایط، استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای دور زدن تحریمها یا کاهش اثر آنها و تعامل با کشورهای همسو برای تقویت مبادلات اقتصادی و انسانی نیز حائز اهمیت است.