صدای خاوران- وقتي اين مطلب را مطالعه ميکنيد که کمتر از 60 روز تا انتخابات 1400 باقيمانده است. در اين روزها مردم، تأکيد ميکنم «مردم « بيش از آنکه چشم به انتخابات داشته باشند دل در گرو مذاکرات مجدد برجام در وين دارند! همه مسئولان نيز ميدانند که انتخابات خردادماه هم تحت تأثير نتايج مذاکرات وين خواهد بود. مشکلات معيشتي امان مردم را بريده است. تنها بيکاري و تورم در سالهاي اخير به علت تحريم و رشد منفي اقتصادي، براي بيثباتي اجتماعي کفايت ميکرد که مشکلات اقتصادي ناشي از ويروس کرونا نيز به آن اضافه شده است. مردم هم عليرغم توصيههاي رياستجمهوري، گويا ساکنين بهارستان و پاستور را بيش از ساکنان کاخ سفيد مستحق لعن و نفرين ميدانند. هيچ فرد منصفي نميتواند دستاوردهاي برجام را انکار کند اما اگر دولت روحاني در 100 روز اولِ به قدرت رسيدن، براي به سرانجام رساندن برجام نمايندگان بخشي از مخالفان امروزي را که يکزماني خود ميداندار مذاکره بودند را شريک کرده بود، اوضاع مملکت فرق ميکرد و در 100 روز پاياني در نقطه صفر اوليه نبود و التماس نميکرد که اجازه دهند دولت کارش را انجام دهد. به نظر نگارنده که هيچ اطلاعي از ديپلماسي سياسي بينالمللي ندارد، الان هم اگر به دنبال آرامش مردم هستند اشتباه گذشته را تکرار نکنند و تا دير نشده به درخواست آن نماينده مجلس که خواسته بود دو نفر نماينده هم در مذاکرات حضور داشته باشند!! توجه نموده و دو نفر از نمايندگانِ دولت پنهان را نيز پنهاني با خود به مذاکرات ببرند!
بعد از شهادت سردار سليماني و انهدام هواپيماي اوکرايني توسط پدافند خودي و حوادث برملا شده نطنز و شهادت شهيد فخريزاده و مواردي از اين قبيل، موجب شد تا بالاخره برخي از مسئولان اعتراف کنند که «کشور بهطور گسترده آلودگي امنيتي پيدا کرده است»! و اين نگراني وجود دارد که با نزديک شدن به انتخابات، برخي تنگه اُحد را رها ساخته و به جمعآوري غنائم مشغول شوند! لذا اگر بهسرعت چارهاي انديشيده نشود ممکن است در آستانه انتخابات اتفاقات ناخوشايندي، امنيت کشور را تهديد کند. اتفاقات مرتبط با انتخابات88 و حوادث بعد از آن بايد درس عبرتي باشد براي پيشگيري از تکرار آن! بنابراين60روز باقيمانده براي پاکسازي اين آلودگي بسيار با اهميت و سرنوشتساز خواهد بود خصوصاً که عوامل اصلي آنها قطعاً در ردههاي بالاي امنيتي نفوذ کردهاند و شناسايي و برخورد با آنها جسارتي فراتر از زمان قتلهاي زنجيرهاي در وزارت اطلاعات دولت اصلاحات را ميطلبد.
60 روز تا انتخابات باقيمانده ولي هنوز مردم نميدانند که چه کساني به غير از نظاميان کانديداي رياستجمهوري خواهند شد و چه برنامههايي براي اداره کشور دارند! بعد از ردصلاحيتهاي گسترده اصلاحطلبان در انتخابات مجلس در سال 98، تکرار آن در انتخابات پيشرو نيز دور از انتظار نيست و بخشي از حاکميت که از «تَکرار» سال 96 واهمه دارند نيز نوعي مشارکت حداقلي را براي مشروعيت بخشيدن به انتخابات را کافي ميدانند و بدون نگراني از تبعات داخلي و خارجي فقط در پي کسب قدرت و يکدست کردن دولت و مجلس هستند و اين طرز تفکر ميتواند تقابل احتمالي جريانهاي سياسي را در پي داشته باشد که 60 روز باقيمانده را با اهميت ميسازد.
تا زمان چاپ اين مطلب چنين به نظر ميرسد که قرار است رقابت اصلي بين کساني باشد که رهبرکبير انقلاب آنها را از دخالت در انتخابات منع کرده بود؛ البته بعيد نيست که علاوه بر چهرههاي نظامي، افرادي هم از جريانات سياسي اصولگرا حضور داشته باشند اما آنچه قابل پيشبيني است اينکه از اصلاحطلبان چهرهاي قوي در انتخابات حضور نخواهد داشت، هرچند ممکن است چهرههاي بيخاصيت سياسي از اصلاحطلبان نيز براي حضور در انتخابات ترغيب شوند. حال اينکه نظر شوراي نگهبان چه باشد و نهايتاً چه افرادي براي تصدي پست رياستجمهوري به مردم معرفي شوند در همين روزهاي سرنوشتساز مشخص خواهد شد. تجربه چند دوره انتخابات رياستجمهوري ثابت کرده که شوراي نگهبان نيز در اکثر موارد نتوانسته به وظيفه خود بهدرستي عمل کند و کساني را به مردم معرفي کرده که دير يا زود با حاکميت زاويه پيدا کردهاند و بهجاي اينکه يک ذخيره قابلاعتماد براي نظام باشند خود به اپوزيسيون تبديل شدهاند! هيچ بعيد نيست که تصميمات آتي شوراي نگهبان بر التهاب اين 60 روز سرنوشتساز بيفزايد!
60 روز سرنوشتساز از منظر بهداشت و سلامت نيز براي مردم و کشور داراي اهميت فراوان است. درحاليکه بسياري از کشورها واکسيناسيون مردم خود را با سرعت انجام ميدهند، به دلايل سياسي و مالي مردم ما از دريافت بهموقع واکسيناسيون محروم هستند. متأسفانه موج چهارم کرونا علاوه بر تعطيلي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي، همهروزه چندين هزار نفر را آلوده و راهي بيمارستان ميکند و چندصد نفر را نيز به کام مرگ ميفرستد و از فحواي کلام مسئولان نيز چنين به نظر ميرسد که گويا هيچ اميدي به مهار آن در کوتاهمدت نيست و مشکلات رواني ناشي از کرونا در کنار مشکلات معيشتي در حال بروز يک فاجعه انساني است که در ماههاي آينده خودنمايي خواهد کرد. در گزارشي از پليس تهران در طرح مبارزه با سارقان (رعد 43) که همزمان با تدوين اين مطلب منتشر شد، بيش از 80 درصد سارقان دستگير شده در اين طرح، سارق اولي بودند و اين يعني انتخاب دزدي بهعنوان يک حرفه براي امرارمعاش، يعني فاجعه اجتماعي که در آينده گريبان امنيت مردم را خواهد گرفت.
60 روز آينده علاوه بر انتخاب رئيسجمهور به علت انتخاب اعضاي شوراهايشهر و روستا نيز مهم و سرنوشتساز خواهد بود. بالاخره چه مشارکت کم باشد يا زياد، عدهاي بهعنوان اعضاي شوراهاياسلامي انتخاب خواهند شد که تصميمات آنها مديريت شهري را تحتالشعاع قرار خواهد داد. از منظر نخبگان سياسي و اجتماعي، مشارکت مردم در انتخابات ميتواند پشتوانه خوبي براي دولت و نظام در عرصه داخلي و خارجي باشد اما معلوم نيست که اين باور را برخي در درون حاکميت نيز قبول داشته باشند. اگر در روزهاي پيشِرو، فضاي مساعد براي حضور جريانات سياسي در انتخابات رياستجمهوري فراهم شود ميتوان به افزايش مشارکت مردم و تقويت رکن دموکراسي نظام اميدوار بود و چنانچه کاهش مشارکت واقعي در انتخابات اتفاق افتد، هشداري جدي براي اقتدار و همبستگي ملي خواهد بود که بايد مورد توجه دلسوزان تصميمساز کشور قرار گيرد و کساني که رسيدن به قدرت را در کاهش مشارکت مردم ميدانند قطعاً از عواقب ناشي از آن در امان نخواهند بود. برخي نميخواهند بپذيرند که بعد انقلاب 57 و با برپايي نظام جمهوري اسلامي زمان خسروي پايانيافته و همه امور مملکت بايد به مردم واگذار شود. پس اگر قرار است انتخابات برگزار شود بايد انتخاباتي آزاد با مشارکت همه جريانات سياسي داخل نظام و بدون محدوديتهاي الحاقي فراقانوني انجام شود. بايد بدانيم که صلاح مملکت خويش مردمان دانند نه خسروان!