هنگامی که هویت یک شهر، ریشه در اقلیم، معماری اصیل و میراث فرهنگیاش دارد، هرگونه تعرض به این اصالت، نه یک تغییر ساده، بلکه یک عمل تخریبی علیه حافظه جمعی و تعلق خاطر شهروندان است.
وضعیت امروز کاشمر، تصویری عریان از این آسیب است. شهری که میراثی غنی در فرهنگ و هنر دارد، نباید شاهد باشد که دیوارهایش به جولانگاه نقاشیهای بیهدف تبدیل شوند و میدانها و خیابانهایش با نصب المانهایی نامتجانس، از ماهیت اصلی خود تهی گردند. این آشفتگی بصری، محصول مستقیم این تفکر غلط است که شهر را ملک عدهای خاص میداند؛ عدهای که با هر خواسته یا هر منفعت مالی، مجازند بر پیکر شهر، آنچه را میخواهند تحمیل کنند. این نگاه کاسبکارانه، ریشه در فراموشیِ بنیادیترین اصل شهرسازی دارد.
وقتی نمادهای هویتی یک منطقه حذف میشوند و جای آنها را نماهای بیربط، تبلیغات سرسامآور و بینظمی بصری میگیرد، نتیجه چیزی جز «عصبانیت نهفته در میان شهروندان» نخواهد بود. این عصبانیت، واکنشی طبیعی به تلاش برای محو کردن هویت است. شهروند کاشمری، باید بتواند در هر گوشه از شهرش، اصالت خود را حس کند؛ باید بداند که کالبد شهریاش، نه با فریادهای تبلیغاتی غریبه بلکه با زبان او سخن میگوید.
بی هویتی شهری، نقابی بر چهرهی اصالت
در عصری که شهرها در تلاش برای بازیافتن و تقویت هویت منحصر به فرد خود هستند، شهری مانند کاشمر، با چالشی اساسی روبرو شده و آن از دست دادن اصالت و گرفتار شدن در ورطه بیهویتی است. این وضعیت، حاصل نگاهی تکبعدی به پدیده پیچیدهی شهر است؛ نگاهی که از درک چند وجهی بودن شهر و نقش کلیدی مردمان در ساخت هویت آن غافل مانده است.
سمانه وکیلی، کارشناس ارشد گرافیک، با اشاره به اینکه هویت شهری، فراتر از صرفِ ظاهر بناها، مجموعهای درهمتنیده از فضا، فرهنگ، تاریخ، معماری، رنگها، صداها و حتی رفتار مردمان است، تأکید کرد: مردمی که در این شهر زندگی میکنند، شخصیت آن شهر را میسازند.
وی افزود: هنگامی که در شهر قدم میزنیم، باید بتوانیم تشخیص دهیم که در کدام نقطه از این سرزمین پهناور هستیم؛ لهجه مردمان، آداب و رسوم، معماری خاص و دیگر مولفههای فرهنگی باید نشانههایی از هویت منحصر به فرد آن شهر باشند.
وکیلی خاطر نشان کرد: لایه اول هویت شهر، در کالبد آن نهفته است؛ کوچهها، میادین، خیابانها، محلهها، بازارچههای قدیمی، سنگفرشها و معماری، همگی عواملی هستند که در نگاه اول، هویت یک شهر را نمایان میسازند.
این کارشناس گرافیک، با انتقاد از روند کنونی شهرسازی که توجهی به اصول بنیادین ندارد، نسبت به فراموشی تدریجی هویت شهری هشدار داد و تأکید کرد: غفلت از این مولفههای هویتی، نه تنها منجر به از دست رفتن اصالت شهر میشود، بلکه حس تعلق شهروندان به محیط زندگی خود را نیز کاهش میدهد.
این گزارش، در پی تحلیل وضعیت بصری و هویتی شهرها، به ویژه کاشمر، این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوان در برابر این موج بیهویتی ایستادگی کرد و از اصالت شهرهایمان محافظت نمود؟ آیا زمان آن نرسیده که به جای تقلید کورکورانه از الگوهای عدهای خاص، نگاهی عمیقتر به میراث فرهنگی و معماری بومی خود داشته باشیم و هویت واقعی شهرهایمان را پاس بداریم؟
وکیلی، با انتقاد شدید از روند کنونی شهرسازی، اظهار کرد: متأسفانه امروز دچار بیهویتی و سرگردانی شدهایم. برخلاف گذشته که معماری با توجه به اقلیم و شرایط هر منطقه شکل میگرفت، اکنون صرفاً ساختوساز انجام میشود و کسی توجه نمیکند که آن شهر اصلاً چه هویتی داشته است.
وی تأکید کرد: اگر مولفههای تاریخی، شاعران بزرگ، بزرگان و آثار باستانی نبودند، شهرهایی مانند کاشمر، دیگر امروز شناخته شده نبودند.
این کارشناس گرافیک افزود: استفاده از قوس، ایوان، طاقنما و بادگیر، مسائلی بودند که به واسطه اقلیم هر شهر ایجاد شده و به معماری ما تبدیل شدند. این نوع معماری در واقع داستان زندگی مردمی است که در آن فضا نفس کشیدهاند و زندگی کردهاند.
وی حتی آداب و رسوم روزمره مانند نحوه احوالپرسی را نیز جزء فرهنگ و هویت شهر دانست که متأسفانه در زندگی مدرن امروز، «هویتی برای وجود داشتن» تلقی نمیشود.
وکیلی این فراموشی را «بدترین اتفاقی که دارد رقم میخورد» توصیف کرد و ادامه داد: زمانی میتوان محصولات و کالاهای این شهر را به خوبی شناخت که وقتی در شهر قدم میزنیم، دید بصری و هویت بصری ما، این رنگها و نمادها را ببیند. این نه تنها برای مردم این شهر، بلکه برای گردشگران و جذب توریست بسیار حائز اهمیت است.
وی اضافه کرد: این بیتوجهی باعث شده است نهادهایی مانند شهرداریها که موظف به حفظ هویت در فضای شهری هستند، از این وظیفه اساسی خود غافل بمانند.
بیتوجهی به المانهای فرهنگی و تاریخی، کاشمر را در بُعد گردشگری به شهر «فاقد نماد» تبدیل کرده است؛ مسئلهای که نه تنها حس تعلق شهروندان را مخدوش کرده، بلکه از درآمدزایی کلان صنعت گردشگری نیز غفلت کرده است.
این کارشناس ارشد گرافیک، با طرح یک پرسش کلیدی در مورد کاشمر، اظهار کرد: در شهری مانند کاشمر، چه نمادی از فرهنگ منطقه داریم که وقتی گردشگر وارد میشود، با دیدن آن به دنبال تهیه آن محصول بگردد؟ شهری که زمانی مرکز قالی دستباف بود، امروز هیچ نماد و اثری از آن شکوه ندارد.
وی خاطرنشان کرد: شهری مانند کاشمر تاریخ۲۵۰۰ ساله دارد، اما در این شهر چه اثری از این تاریخ باقی مانده یا دیده میشود؟ هرچند «سرو کاشمر» یکی از مهمترین المانها محسوب میشود، اما از آن غفلت کردهایم.
نماهای رومی، تراکم بیرویه تابلوهای تبلیغاتی و بیتوجهی به تاریخ غنی ساسانی و هخامنشی، چهره شهر کاشمر را مخدوش کرده و حس تعلق شهروندان را کمرنگ ساخته است. کارشناسان هشدار میدهند که این روند، هویت منحصر به فرد این شهر تاریخی را در معرض نابودی قرار داده است.
وکیلی با ابراز تأسف عمیق از وضعیت کنونی شهر، بیان کرد: شهر بسیار دچار زشتی و پلشتی شده است. تراکم تابلوهای تبلیغاتی و نداشتن هیچ نظمی، حتی موجب عصبانیت شهروندان میشود. به هیچ عنوان به نما و منظر شهر توجه نداریم و فقط به فکر کسب درآمد و تبلیغات هستیم.
وی با اشاره به اینکه کاشمر علیرغم تاریخ باشکوه و معماری دوران ساسانی و هخامنشی، دچار بیهویتی شده است، افزود: امروز شاهد استفاده از نماهای رومی هستیم و گمان میکنیم که نمای شیک و خاصی داریم، در حالی که اصلاً اینگونه نیست. متأسفانه حتی برخی برای نشان دادن ایرانی بودن خود، چند کاشی در وسط نمای رومی میگذارند؛ در حالی که همه این اتفاقات به زشتتر شدن چهره شهر و بیهویت شدن آن دامن میزند.
وکیلی مرمت و بازآفرینی بناهای تاریخی و محلههای قدیمی را امری ضروری خواند و اظهار کرد: متأسفانه به دلیل بیتوجهی، بسیاری از بناهای قدیمی این شهر یا تخریب شدهاند و یا اصالت خود را از دست دادهاند و نتوانستهایم به خوبی از آنها حفاظت کنیم.
وی با تأکید بر اینکه اجازه نداریم هر المانی را در هر میدانی بگذاریم، اظهار کرد: اگر از هویت و تاریخ شهر اطلاعات میداشتیم، هرگونه که خواستیم رفتار نمیکردیم؛ حتی در استفاده از رنگها نیز هیچ شناختی ندارند و بر اساس سلیقه کار میکنند.
وی دلیل اصلی کاهش گردشگر در کاشمر را «گرفتن هویت شهر از این منطقه تاریخی» دانست و افزود: المانهای شهری باید هدفمند طراحی شوند و تابلوها و علائم شهری نباید سلیقهای باشند، اگر هویت شهری رعایت شود، قطعاً شهر نیز برند خواهد شد.
متأسفانه امروز کسانی از بیرون مجموعه شهرداری در خصوص المان میادین، نوع نامگذاری و رنگها نظر میدهند که هیچ درک و شناختی ندارند و شهرداری نیز با آنها همراه شده است تا از این موقعیت به نفع اهداف خود استفاده کنند. باید دانست که شهر متعلق به همه است و نه عدهای خاص.
***
اگر امروز به صحبتهای کارشناسان مبنی بر اهمیت حفظ هویت، معماری اصیل و المانهای هدفمند توجه نکنیم، فردا شاهد شهری خواهیم بود که نه تنها گردشگران را جذب نمیکند، بلکه شهروندانش نیز با آن «قهر» کردهاند. کاشمر، در آستانه فراموشی است؛ فراموشیِ آنچه بود، آنچه هست و آنچه میتواند باشد. این روند، هشداری جدی برای آینده است؛ آیندهای که در آن، شهرها هویت خود را نه از تاریخ، بلکه از فراموشی وام میگیرند.
اکنون زمان آن رسیده که با نگاهی انتقادی و چالشی، مسیر را تغییر دهیم. باید پرسید؛ آیا مدیران توان درک اهمیت هویت را دارند؟ آیا ارادهای برای مقابله با سلیقهگرایی و سوداگری وجود دارد؟ آیا میتوانیم به جای تقلید کورکورانه، به میراث غنی خود بازگردیم و هویت واقعی کاشمر را احیا کنیم؟ پاسخ به این پرسشها، سرنوشت کاشمر را در دهههای آینده رقم خواهد زد.







