با انتخاب آقای رئیسی به عنوان رئیسجمهور، ایشان در ابتدا تلاش کرد که برای تشکیل دولت خود تشریفاتی داشته باشد و در این راستا سعی نمود با چهرههای مختلف از گروههای سیاسی گوناگون تماس برقرار کند و تماسهایی که از پاستور با اصلاحطلبان گرفته میشد این تصور را در ذهن برخی سیاسیون ایجاد کرد که گویا قرار نیست دولت رئیسی تکرار دولت محمود احمدینژاد باشد. بهعلاوه آقای رئیسی اعلام کرد سامانهای راهاندازی کرده تا از طریق آن، افراد صاحب صلاحیت به دولت جدید معرفی شوند تا از آنان برای موقعیتهای مختلف کاری در دولت استفاده شود. این اقدام شاید در ابتدا یک امتیاز مثبت برای دولت محسوب میشد و این نوید را میداد که بالاخره دولتی روی کار آمده که گویا قرار است شایستهسالاری را جایگزین انواع روابط فامیلی و باندی و جناحی کند؛ اما حالا که چندماه از عمر دولت گذشته و دولتمردان آقای رئیسی کمکم در حال چینش مهرههای خود در وزارتخانهها و بخشهای مختلف هستند، مشخصشد که گویی همه آن اقدامات جز یک نمایش ساده نبوده است.
اکنون که سه ماه از حضور دولت سیزدهم میگذرد، شاهد آن هستیم از یک سو رئیس دولت برای رقبای اصولگرای خود در رقابت انتخاباتی حکم میزند و همزمان انتصابات خاص و عجیب و غریب صورت میگیرد. مثلاً وزیر نفت برای دختر یک نماینده مجلس که اتفاقاً از حامیان او برای گرفتن رأی اعتماد از پارلمان بود، در نامهای محرمانه حکم استخدام میزند و با وجود انتقادهای صورتگرفته به این استخدام، اسناد محرمانهای نیز از میزان حقوق و مزایای مشاور و مدیرکل دفتر وزارتی نفت منتشر میشود که به ادعای آن اسناد، او حقوق ۳۲ میلیون تومانی در هر ماه دریافت کرده و البته استخدامش نیز در وزارت نفت برخلاف قوانین بوده است. یا لاله افتخاری، نماینده سابق مجلس که، روش ابراهیم رئیسی برای اداره کشور را با سیره ائمه معصومین(ع) مقایسه میکند، چندی بعد فرزندش بهعنوان مدیرعامل مؤسسه صندوق حمایت و بازنشستگی کارکنان فولاد انتخاب میشود. همچنین رئیس دفتر رئیسی در حکمی، محمدمهدی رحیمی را بهعنوان مدیرکل روابط عمومی ریاستجمهوری منصوب میکند که باجناق فریدالدین حدادعادل، فرزند غلامعلی حدادعادل است. حتی اینگونه انتصابات در شهرداری و صداوسیما نیز دیده میشود؛ علیرضا زاکانی، شهردار تهران که در جلسات هیئت دولت نیز حضور دارد و شهردار شدن خودش نیز مورد مناقشه است، در حالی که در مناظرات انتخاباتی گفته بود: «مدیران را جابهجا نمیکنیم و شایستگان را به جای آنها میگذاریم، بستگان و فامیل خودمان را سرکار نمیآوریم»، برای دامادش حکم مشاور ویژه میزند که با فشار افکارعمومی مجبور میشود حکم خود را پس بگیرد. ضمن آنکه گفته شده است در روزهای گذشته، شهردار تهران، حسین اوجاقی را بهعنوان رئیس سازمان ورزش شهرداری تهران منصوب کرده که این انتصاب برخلاف آییننامهها و دستورالعملهای مصوب شورایشهر و شهرداری تهران است. جالب آنکه در صداوسیما نیز سعید عینیاللهی، مدیر تأمین نیروی انسانی این سازمان، به صورت محرمانه درخواست کرده بود دختر 21سالهاش با مدرک دیپلم تجربی بهعنوان کارشناس پیراپزشکی استخدام شود.
به هر صورت انتصابات فامیلی و باندی در بسیاری از بخشها، موضوع روز محافل مختلف شده است، موضوعی که حالا نهتنها از سوی منتقدان دولت بلکه از سوی برخی حامیان دولت نیز تأییدشده و به آن اعتراض میشود. البته این موضوع تا حد زیادی طبیعی است و در دولتهای قبلی هم کم و بیش نمونههایی از این جابجاییها انجام گرفته و انتقادات و اعتراضاتی نیز در پی داشته است ولی قضیه در حال حاضر به این دلیل برجستهتر میشود که آقایان قبلاً اعلام کردهاند بستگان و فامیل خودمان را سرکار نمیآوریم.
جلال میرزایی نماینده ادوار مجلس در مورد اینکه با روی کار آمدن دولت سیزدهم شاهد تغییرات در سطح مدیران هستیم که برخی از انتصابها فامیلی است میگوید: «جریانی که قدرت را در هر سه قوه به دست گرفته است آنقدر با بحث و بزرگنمایی تبعیض، بیعدالتی و فاصله طبقاتی و… دیگران را تخریب کردهاند، که حتی اگر بخواهند کسی را که نسبت فامیلی دارد و در عین حال شایستگی هم دارد انتصاب کنند، افکارعمومی نمیپذیرد و اکنون در توجیه موضوع ماندهاند.»
«شایستهسالاری» و ارجحیت ضابطه بر رابطه در انتصابات، همواره در کلام همه مسئولان و مقامات در مقاطع و دورههای گوناگون وجود داشته و کمتر کسی بوده که در انتخاب نفرات زیرمجموعه خود، حداقل در حرف به ضابطهمندی و شایستهسالاری تاکید نکرده باشد. اما پرسش اینجاست که چرا امروز با وجود اینکه بیش از چهلسال از انقلاب میگذرد این مسائل همچنان در حد همان حرف باقی مانده و در مقام عمل شاهد رویکرد دیگری از سوی مسئولان بودهایم؟ و ناپسندتر و مذمومتر اینجاست که جریانی که تا قبل از رسیدن به قدرت، این مسأله را تخطئه و تخریب نموده زمانی که خود بر مصدر امور مینشیند رفتاری متفاوت نشان میدهد تا آنجا که گویی صرفاً همه انتقادات و مذمتها را برای جریان مقابل خود میدانند و نوبت به خودشان که میرسد با هزار توجیه و تفسیر، آن مساله را رد میکنند.
جواد امام دبیرکل حزب مجمع ایثارگران اصلاحطلب در این خصوص میگوید: «الان مشاهده میکنیم که صِرف منسوب بودن این افراد به خودشان، چنین انتصاباتی را انجام میدهند. همین افراد اگر در گذشته فردی کوچکترین نسبتی با افراد مسئول داشت، فریاد وااسلاما سر میدادند و کفنپوش میشدند اما الان میبینیم که اقدام سخیفتری توسط خودشان انجام میشود و این خسارتبار است. قبلاً همین افراد، مخالف انتصابهای فامیلی بودند و به دیگران برچسب هزار و یک فامیل میزدند. دوستان بگذارید عَرقتان خشک شود، بعد انتصابهای فامیلی را شروع کنید.»
حجتالاسلام و المسلمین مسیح مهاجری هم در ارتباط با این انتصابات در روزنامه جمهوریاسلامی نوشت: «با مشاهده این وضعیت به این نتیجه رسیدیم که این، همان شایستهسالاری است که در شعارهای انتخاباتی حضرات مطرح بود و ما نمیدانستیم منظور چیست! آنها میدانستند که شایستهها فقط در همین مجموعه حضور دارند و با همین انتصابات میتوان مطمئن شد که مصادر امور به افراد شایسته سپرده شده است.»
در خصوص انتصابات دولت سیزدهم، اواسط مهرماه گزارشی در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد «فقط ۱۸۰ انتصاب در حوزه معاونان وزیر، استانداران، مدیران سازمانهای بزرگ دولتی، مشاوران و رؤسای دانشگاههای مهم در دولت سیزدهم انجام شده است» که این آمار در هفتههای اخیر مطمئناً تغییر کرده اما بر اساس همین گزارش، کمترین میزان انتصابها در وزارت اطلاعات با دو انتصاب و بیشترین میزان تغییر نیز در وزارت نفت با ۱۵ انتصاب انجام شده که تقریباً تمام مدیران اصلی این مجموعه در مدتی کوتاه جابهجا شدهاند. پس از این وزارتخانه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ۱۲ انتصاب در رده مدیران عالی و وزارتخانه نیرو و وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی هرکدام با ۱۰ انتصاب در ردههای بعدی قرار دارند.
محمد مهاجری، فعال اصولگرا نیز در نقد انتصابهای پرحاشیه دولت میگوید: «طبیعی است که رئیسجمهوری از جناح و باند خود وزرا و معاونانش را منصوب کند، اما ایراد آنجایی است که رئیس دولت سیزدهم ادعا کرد که دولتم فراجناحی است. چیزی به نام فراجناحی در سیاست وجود خارجی ندارد و آدمها وابسته به جناح یا وابسته به اشخاص هستند».
مصباحیمقدم، از اعضای مجمع تشخیص مصلحت هم میگوید: «حقیقت این است که در انتصابات فامیلی به فرض اینکه رعایت شایستهسالاری صورت گیرد، شُبههناک است. شبهه آن این است که همین شایستهسالاری و همین شایستگیها را ممکن است فرد دیگری هم داشته باشد. افکارعمومی نمیپسندد که مسئولان کشور بستگان خودشان را به قدرت برسانند و به آنها پُست دهند. کسی که فامیل و خویشاوند یک مسئول است، انتصابش در پستهایی که به نحوی توسط او میتواند رقم بخورَد، یک رانت است؛ در نتیجه باید از چنین رانتهایی خودداری شود».
محمود احمدیبیغش، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز اظهار میدارد: «اتکای افراطی به مجموعهای محدود از فارغالتحصیلان دانشگاه امامصادق(ع) در سطوح مدیریتی کلان کشور، حتی نام این امام عزیز و معصوم را نیز در جامعه تحتالشعاع قرار داده است… انتصابات در وزارتخانهها و سازمانهای تابعه دولت تقریباً دادِ همه دلسوزان را درآورده است. نفوذ برخی افراد در وزارتخانهها برای انتصابات تا حدی است که تقریباً وزیر یا وزرای مربوطه به بیاثرترین فرد در این انتصابات تبدیل شدهاند.»
انتصابهای عجیب صورتگرفته در دولت سیزدهم بالاخره صدای رئیسجمهور را هم درآورد و باعث شد آقای رئیسی در جلسه هیئت دولت به فساد اشاره کند و اعلام کند: «در جذب نیرو باید صرفاً بر کارآمدی و صلاحیتهای قانونی و شرعی تمرکز کرد و به همکاران خودمان نیز تأکید کنیم از بهکارگیری افراد به صِرف آشنایی و رفاقت و بدون توجه به شایستگیها خودداری کنند» و روزنامه جمهوریاسلامی در رابطه با آن نوشت: «واکنش رئیسجمهور رئیسی به اعتراضات رسانهها درباره انتصابات فامیلی در بدنه قوهمجریه، با استقبال افکارعمومی مواجه شد ولی انتظار مردم اینست که در این انتصابات تجدیدنظر شود… برخلاف آنچه آقای رئیسجمهور در این زمینه گفت، باز هم اخباری درباره انتصابات فامیلی بهویژه انتصابات “داماد محوری” شنیده میشود که مأیوسکننده است. یکی از کسانی که گفته بود من با گماردن افراد خویشاوند مخالفم، دو نفر از دامادهایش در مناصب ارشد مدیریتی پُست گرفتهاند.»