ـ بهعنوان اولین سؤال، بیوگرافی خود را برای خوانندگان بیان کنید ؟
با سلام و تشکر از دستاندرکاران نشریه آوایکاشمر و تبریک اعیاد شعبانیه. من علیاصغر اسحاقی هستم، 60 ساله، متولد روستای هدک از توابع شهرستان بردسکن، کشاورز زاده هستم.
خدمت سربازیام را در زمان شاه انجام دادم و پس از 11ماه خدمت، به دستور امام راحل که فرمودند؛ سربازان از پادگانها خارج شوند، خدمت سربازی را نیمهتمام، رها کردم.
پس از انقلاب سربازان فراری را برای دریافت کارت پایان خدمت دعوت کردند و من با 14ماه و10روز خدمت سربازی را به پایان رساندم. در سال 58 نیز ازدواج کردم و حاصل زندگی مشترکم سه دختر و یک پسر است.
ـ چطور شد وارد سپاه شدید؟
داستان ورودم به سپاه بسیار مفصل است که شاید در این گفتگو نگنجد. اما بد نیست بدانید، با توجه به اینکه دوران آموزشی سربازی را در پادگان صفر 4 بیرجند خدمت میکردم، با شهیدان اسماعیلزاده و ادهم هاشمی آشنا شدم.
پس از دوره آموزشی برای ادامه خدمت سربازی به تهران رفتم و زمانی که برای زندگی به کاشمر برگشتم، با پسرعمهام کار بنایی میکردم. البته مغازهای هم در خیابان مدرس داشتم. در حدود یک ماهی که از شروع کار مغازهام میگذشت، شهید صادقی و اسماعیلزاده به من پیله کردند که باید پاسدار شوی.
البته آن موقع اصلاً تمایلی نداشتم. میگفتم؛ پاسداری یک شاخصها و اصولی دارد که من در خودم نمیبینم؛ ولی کمکم آنها دلم را خالی کردند و با خودم گفتم شاید به درد پاسداری بخورم. دخترم 18روزه بود که قصد رفتن به جبهه کردم اما همسرم از اینکار من ناراحت شد که میخواهم او را با بچه کوچک تنها بگذارم و بروم، ولی برادر همسرم او را راضی کرد و اینگونه شد که پایم به جبهه و سپاه باز شد.
در سال 60 برای اولین بار به جبهه اعزام شدم و شهید هاشمی از همان زمان مرا بهعنوان “ابوذر هشت” صدا میکرد. در همان زمان جبهه، شهید هاشمی نام مرا برای سپاه نوشت و پس از بازگشت، به فرمانداری و سپس به سپاه معرفی شدم. لذا اصل پاسدار شدنِ من از دوره سربازی و مغازه و رفاقت با شهید صادقی و شهید اسماعیلزاده و شهید هاشمی شروع شد که الان هیچکدام از آنها نیستند و شاید همه ما دانشآموز یک کلاس بودیم، ولی آنها قبول شدند و من مردود شدم.
ـ چه تعریفی از سپاه و پاسداری دارید؟
در زمانی که من در زمره پاسداران قرار گرفتم؛ پاسداری، یک تفکر بود؛ آنهایی که آن زمان آمدند و پاسدار شدند، تفکر خاصی داشتند که برگرفته از مکتب اباعبدا… بود، اخلاص داشتند و این اخلاص به دنبالش ایثار میآورد.
البته نمیگویم امروز این اخلاص و ایثار نیست ولی مثل آن روز نیست، آن روز یک ریشه و پایه درستی گذاشته شد و بچههای آن زمان اعتقادات خاصی داشتند. حتی برای جبهه رفتن بچههای سپاه، که از هر شهر تعدادی به جبهه اعزام میشدند. در آن زمان حرف از درجه و مقام نبود ولی بچهها برای رفتن به جبهه سر و دست میشکستند و التماس یکدیگر میکردند که بهجای دوستانشان به جبهه بروند.
من از خودم چیزی برای گفتن ندارم اما افراد مختلفی الگوی من بودند. آنها رفتند و من مردود شدم؛ این دوستان با سادگی و بدون در نظر گرفتن پست و مقام با مردم رابطه داشتند، لذا از رفتار آنها معنای پاسداری را فهمیدم. قبل از آن میگفتم من به درد پاسداری نمیخورم زیرا آنها خیلی مقید بودند و دل به مال دنیا نداشتند ولی الان حب دنیا، جای بعضی از چیزها را گرفته و دنیا و خدا باهم در دل جای نمیگیرد.
بسیاری از شهدا انسانهای بزرگ و قوی بودند که پای اعتقاداتشان شهید شدند. این را دشمن هم میدانست بهگونهای که وقتی این بزرگان در عملیات شرکت میکردند دشمن هم کسانی را انتخاب میکرد تا حریف شهید صادقی و همت و سبیلیان و عاصمی … دیگر بزرگان باشد.
او مثل خلیلالدوری را در برابر آنها قرار میداد، کسی که صدام پس از جنگ در بالگرد شخصیاش او را به هلاکت رساند تا در برابر قدرت صدام قد علم نکند، او اولین فرمانده دشمن بود که روز اول جنگ پنج کیلومتر به خاک ایران نفوذ کرد و تا آخر جنگ جابجا نشد. در هر حال شهید چمران میگفت؛ “تا وقتی طبل جنگ نواخته نشود مرد و نامرد از یکدیگر تشخیص داده نمیشوند؛” نمیگویم اگر امروز اتفاقی بیفتد افرادی برای دفاع کردن نداریم که البته افراد بسیاری هستند که از کشور و خاک ایران دفاع کنند ولی مثل خلوص بچههای آن زمان ندارند؛ چون امروز دنیا شیرینتر شده است.
در گذشته پاسداران نسبت به بیتالمال خیلی دقت داشتند، ولی اکنون پاسداری ما از بیتالمال چگونه است؟! آنها مقید بودند و اما امروز قید و بندهایمان نسبت به بیتالمال کم شده و این امر شاید کمی در کارمان خلل ایجاد کرده است؛ آن زمان بچههای سپاه برای اینکه کمتر از پول سپاه و بیتالمال هزینه شود روزهای دوشنبه و چهارشنبه روزه میگرفتند؛ امروز ولی آنگونه نیستیم.
ما 25 هزار شهید زیر 15سال داریم مثل قاسم شاکری و عباس فلاح که واجباتی بر گردن آنها نبود؛ ولی آنها اعتقاداتی داشتند که شاید یک فرد 50 یا 60 ساله آن اعتقادات را نداشت.
ـ به نظر شما انگیزه دشمنی آمریکا با سپاه چیست و اظهارنظر فعلی سران آمریکا مبنی بر تروریستی خواندن سپاه از چه ناشی میشود؟
دشمنی آمریکا با ما دیرینه است؛ به نظر من 11 سال قبل میبایست سپاه را تحریم میکرد؛ چون بلایی به سر آنها آوردهایم که علیرغم اینهمه سرمایهگذاری و هزینه برای ایجاد اسرائیل دوم از طریق داعش در صحرای سینای مصر با امضای110 کشور دنیا پایهریزی شده بود که به هدفشان نرسیدند.
بیش از 7 سال است که آنها در منطقه هستند؛ کشورهای اطرافمان را نگاه کنید، مطمئن باشید هدف اولیه آنها کشور ایران بود و این را به شما اطمینان بدهم که هر گزینهای شاید روی میز آقایان مدعی باشد ولی گزینه نظامی برای ایران روی میز نیست، چون آنها میدانند که ما هنوز احساس نکردهایم جنگ تمامشده.
آنها می دانند که ما تغییر خاکریز دادهایم و اما تغییر سازوبرگ ندادهایم و مکانیزم زمینمان را تغییر دادهایم نه تجهیزاتمان را. هرچند مردم عادی فکر میکنند جنگ تمام شده است. ایران اسلامی ما دیگر ایران زمان جنگ تحمیلی نیست که برای تجهیزات مورد نیاز جنگ بماند.
امروز همه دنیا میداند ایران به تجهیزات جنگی دست یافته که هیچگونه خطایی ندارد همانگونه که جوانان ایران پس از حادثه اهواز با موشکهای نقطهزن مقر فرماندهی تروریستها در کنار گوش آمریکاییها را مورد حمله قرار دادند و همه دشمنان را نگران کردند و برای همان خواب را از چشم آنها ربودهاند.
اکنون نیز از کشورمان در برابر همه تهدیدها دفاع خواهیم کرد. در جنگ با عراق همه به کمک صدام آمدند و او را مجهز ساختند و بمبهایی بر سر مردم و عزیزان ما میریختند که 23 روز از تولید آنها نگذاشته بود. ما بعد از جنگ آمدیم مهندسی خود را قویتر کردیم و برای دفاع از میهنمان خود را قوی کردیم، البته ما با کسی دعوا نداریم اما باید همیشه مواظب باشیم.
– به نظر شما حضور سپاه در فعالیتهای اقتصادی و سیاسی مثبت است؟
فعالیتهای اقتصادی نیاز کشور است و پس از جنگ تصمیم گرفته شد از این امکانات در فعالیتهای بزرگ و زیرساختی استفاده شود. برای مثال در زمان آیتا… رفسنجانی طرحهای بزرگی مثل سدسازی و راه به سپاه داده شد و از تجهیزات اضافهای که در شهرستانها بود برای فعالیتهای عمرانی استفاده شد.
نمونه دیگری را میتوانم بگویم هزینه جنگ تمام دنیا از پول عربها تأمین میشود که از میدانهای مشترک نفت و گاز برداشت میکنند ولی ایران ما هنوز سه سال است توانسته از این میدانهای مشترک استفاده کند و باید از این نعمتها استفاده کنیم و سپاه هم جای کسی را فکر نکنم گرفته باشد و برای فعالیتهای عمرانی بزرگ و قابل توجیه برای همه در ایران کار هست.
ـ سخن آخر
ایران اسلامی پس از انقلاب، سختیهای زیادی کشیده و دشمن را هم بهخوبی شکست داده است و الحمدالله در این سالها همه برنامههایی که دشمنان برعلیه ایران داشتند نقش بر آب شد. الان 30 هزار نیروی آمریکایی در عراق حضور دارند، آمریکاییها در افغانستان پایگاه دارند، منافقین در عراق توسط دشمنان تأمین مالی و حمایت میشوند همه اینها وضعیت آمریکا را در منطقه نشان میدهد، لذا دست از پا نمیتواند خطا کند؛ چون فرزندان این سرزمین به تواناییهای بسیاری دست یافتهاند؛ همه بدانند؛ و حواسمان جمع باشد، آنها فقط میخواهند با حرفهای بیهوده دل مردم را خالی کنند درصورتیکه آمریکا چیزی نیست زیرا هنوز جوانان غیوری در این سرزمین هستند که مانند دوران جنگ از کشور و اهداف انقلابیمان دفاع میکنند.