“سردار دهقان” وزير دفاع پیشین، اولين نفري است كه با سابقه نظامي پا به عرصه انتخابات 1400 گذاشت و اعلام كرد در انتخابات رياستجمهوري سيزدهم نامزد ميشود. غير از او، سخنان و رفتارهاي “محسن رضايي”، فرمانده اسبق سپاه پاسداران كه سابقه حضور چندباره كانديداتوري انتخابات رياستجمهوري را نيز دارد نشان ميدهد كه بعيد نيست او بار ديگر وارد كارزار انتخابات شود. “محمدباقر قاليباف” هم كه حالا رياست مجلس را در دست دارد، از گزينههاي محتمل اصولگرايان براي كانديداتوري 1400 است. علاوه بر اينها، “عزتالله ضرغامي” رئيس اسبق صداوسيما كه او نيز در كارنامه خود مدتي سابقه فعاليت نظامي دارد، از جمله افرادي است كه بارها بحث حضورش در انتخابات سال آينده مطرح شده است. از “رستم قاسمی”، فرمانده سابق قرارگاه خاتمالانبیا و وزیر نفت دولت احمدینژاد، “علی شمخانی” که زمانی فرمانده نیروی دریایی سپاه و وزیر دفاع بود و اکنون دبیر شورای عالی امنیت ملی است، نیز نام برده میشود. در ميان این اسامي، نام “سعيد محمد”، فرمانده فعلی قرارگاه خاتمالانبياء سپاه پاسداران هم مدتي است كه در محافل مختلف اصولگرايان شنيده ميشود.
با شروع بحث رئیسجمهور نظامی در انتخابات آینده، واکنشهای متفاوتی نسبت به آن ابراز گردیده و البته هر وقت بحث از حضور نظامیان در عرصه سیاست به میان میآید، توصیههای امامخمینی (ره) مبنی بر منع نظامیان از حضور در عرصهها و فعالیتهای سیاسی نیز یک پای بحث است. اما به هر حال این روزها بحث درباره حضور چهرههای نظامی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 داغ شده است و به موضوعي محوري در شبكههاي اجتماعي و نیز فضاي مطبوعات تبديل گردیده و برخي نیز با صفآرايي مخالف و موافق به نقد و بررسي آن ميپردازند. در همین راستا اخیراً “اسماعیل کوثری” جانشین سابق فرمانده سپاه ثارالله و نماینده اسبق تهران، در حمایت از رئیسجمهور نظامی اعلام کرد: «نمیدانم چرا بعضیها میخواهند جنگ روانی راه اندازند و بگویند نظامی! منظور آنها بچههای سپاه هستند، بچههای سپاه قبل از اینکه به سپاه بیایند سیاسی بودند و مبارزه میکردند.»
“محسن رفیقدوست”، اولین وزیر سپاه و از فرماندهان سابق سپاه پاسداران نیز از کاندیداتوری چهرههای نظامی در انتخابات ریاستجمهوری دفاع میکند و معتقد است؛ یک رئیس جمهور نظامی میتواند عنان کارها در شرایط فعلی را به دست بگیرد. وی در گفتگویی با خبرآنلاین میگوید: «ما تا به حال ندیدیم که ارتشیها بخواهند جایی کاندیدا شوند و این در مورد سپاهیها مطرح میشود. الآن رئیس مجلس شورایاسلامی سردار، سرتیپ پاسدار دکتر خلبان قالیباف است و چند نفر از هم قطارهای ما مثل سردار دهقان و سایر سرداران میخواهند کاندیدا شوند. من فرقی بین آنها و بقیه کاندیداها نمیبینم، چون سپاه یک نیروی نظامی-عقیدتی است و اهل تجزیه و تحلیل سیاسی است.»
البته این اولین بار نیست که صحبت از رئیسجمهور نظامی به میان میآید؛ بلکه به قول سیدحسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران «از ابتدای دهه هفتاد به اینسو همواره نظریهای مبنی بر مطلوب بودن رئیسجمهورِ برخوردار از پیشینه و سبقه نظامی برای ایران توسط برخی از محافل سیاسی و بخشی از حاکمیت مطرح بوده است.» و در همین راستا دوسال پیش محمدعلی پورمختار که خود از بازنشستگان سپاه است و چند سالی ردای نمایندگی به تن کرده بود و اخیراً هم مدتی در ارتباط با مسائل اقتصادی بازداشت گردید، در مدح حضور نظامیان در عرصه ریاستجمهوری گفت: «من اعتقاد دارم اگر یک نظامی رئیسجمهور شود حتماً میتواند کشور را از مشکلات نجات بدهد».
در کنار این موافقتها، برخی نیز در حالی که به طور کلی مخالف حضور نظامیان در عرصه انتخابات هستند، اما بر این باورند که با میدان دادن به نظامیان، میتوان آنان را “پاسخگو” نمود زیرا جایگاه ریاستجمهوری “قدرت” نیست، بلکه مسئولیت است. در جایگاه ریاستجمهوری باید پاسخگو بود و این جایگاهی است که فشار جامعه به آن اِعمال میشود و نمیتوان حرف بیحساب زد چون افکارعمومی علیه تو برانگیخته میشود. این افراد معتقدند که هرکسی که در پاستور بنشیند، به دلیل نوع ارتباطی که با جامعه پیدا میکند و تقاضایی که جامعه از او دارد، آن فرد تغییر ماهیت میدهد. یکی از افرادی که از این زاویه به موضوع نگاه میکند، احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی است و به کسانی که خود را آماده نشستن بر صندلی ریاستجمهوری میکنند، هشدار می دهد که: «پاستور گرچه برای همه جناحها، بسیار وسوسهانگیز است، اما آن نقطه، بیش از آنکه مولّد قدرت باشد، به مثابه منزلگاهی برای آزمون صلاحیتِ واقعی افراد در رفع یا کاهش مشکلات عینی جامعه عمل میکند و بهتر از هر جای دیگری، تمام نقصانها و ناتوانیها و بیبرنامگیها و بهویژه توهّمات را روی پرده میریزد. بنابراین، هر کس اسب خود را برای دستیابی به این مقام زین کرده باشد، به سوی فتح هدفی پیش میتازد که همه قابلیتهای درونی او را بیهیچ تعارف و امکانِ پردهپوشی، عیان خواهد کرد و جایی برای لافزنی و گزافهگویی و اوهامپروری باقی نخواهد گذاشت!»
سیدجواد طاهایی هم در مطلبی با عنوان “در دفاع از رئیسجمهور نظامی” مینویسد: «اگر یک فرد نظامی را برای ریاستجمهوری کشور برگزینیم، نیروهای حاکمیتی را به سوی پاسخگویی و مسئولیتپذیری سوق دادهایم. این یعنی آموزش سیاسی به جناح راست و واردکردن آنها به سیاست مدرن.»
در این میان، برخی دیگر از صاحبنظران و سیاسیون به طور کلی رئیسجمهور نظامی را به صلاح کشور نمیدانند. علی مطهری نماینده سابق تهران درباره رئیسجمهور نظامی معتقد است: «این موضوع نمیتواند به صلاح کشور باشد» و در پاسخ به سردار کوثری عنوان میکند که؛ «مخالفت با رئیسجمهور نظامی ایجاد یک جنگ روانی نیست، بلکه مخالفانِ رئیسجمهور شدن نظامیان، مصلحت کشور را در نظر می گیرند» و میافزاید: «اینکه ما یک رئیسجمهور نظامی داشته باشیم به معنی قحطالرجال است. یعنی اینکه ما نیروی غیرنظامی در حد ریاستجمهوری نداریم و مجبور شدهایم از میان نظامیها رئیسجمهور انتخاب کنیم.»
حجتالاسلام مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوریاسلامی هم در این خصوص نوشت: «نظامیان به دلیل روحیه خاصی که همراه با ویژگیهای مختص به محیطهای نظامی است، بطور طبیعی و عادی به کرسی ریاست جمهوری تکیه نمیزنند و در اختیار گرفتن حاکمیت هیچ کشوری توسط آنها روا دانسته نمیشود.»
وی در پاسخ به کسانی که میگویند به دلیل وضعیت بحرانی موجود، باید یک نظامی رئیس جمهور شود گفت:« اگر بخواهیم به افکار عمومی جهان این نکته را القاء کنیم که جمهوری اسلامی ایران در حالت غیرعادی بسر میبرَد و شرایط در این کشور بحرانی است، لذا باید به نظامیان روی بیاوریم و از آنها بخواهیم حکومت را در دست بگیرند، در آن صورت نیازی به انتخابات نیست و معمول اینست که نظامیان از راههائی غیر از انتخابات حکومت و دولت را در دست میگیرند.»
اما “خبرگزاری فارس” منتسب به اصولگرایان در واکنش به یادداشت مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوریاسلامی نوشت: «آقای مهاجری، الگوی نظامیگری در جمهوریاسلامی حاج قاسم است.» که محمدمهاجری دیگر فعال رسانهای اصولگرا در مورد بهرهبرداری از نام سردار سلیمانی به منظور مطرح نمودن کاندیداتوری نظامیان برای انتخابات 1400، آن را یک تاکتیک میداند و معتقد است؛ به این دلیل نام سرار سلیمانی در این موضوع برده میشود که اگر عدهای بگویند ما مخالف ریاستجمهوری نظامیان هستیم، چنین برداشت شود که مخالف سردار سلیمانی هستند!
عبدالله رمضانزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب هم طی یادداشتی نوشت: «ذات نیروهای مسلّح، امر بَری و امردِهی است، و چنین شخصی در دوران خدمت خود یا امر کرده یا مأمور بوده است. در مقام آمریت، چون و چرا در فرمانهای صادر شده از سوی خود را نپذیرفته است و در مقام مأمور نیز معذور بوده و نمیتوانسته چون و چرایی در مقابل فرمانده خود داشته باشد. این واقعیت باعث میشود فرماندهان نیروهای مسلح در سایر زمینهها موفقیت چندانی نداشته باشند، مگر اینکه محیط کار خود را تبدیل به پادگان کنند و بیچون و چرا خواهان اجرای اوامر خود شوند.»
محسن ماندگاری، روزنامهنگار نیز طرح ایده ریاستجمهوری یک نظامی را، سیاهنمایی علیه جمهوریاسلامی دانسته و میگوید: «پیش شرط ایده رئیس جمهور نظامی، یعنی پذیرش اینکه نظام جمهوریاسلامی در ۴۰ سال حیات خود بسیار ناکارآمد بوده است و امیدی به رؤسایجمهور غیرنظامی که با رأی مردم روی کار میآیند، نیست.»
صادق زیباکلام، هم اعلام کرد: «حکومت نظامیان، از چاله به چاه افتادن است. وقتی نظامیان بر سر قدرت میآیند جدایی از قدرت ندارند و باعث نجات نمیشوند. ضمن آنکه اگرهم یک فرد نظامی رئیسجمهور شود نمیتواند معجزه کند، چون عصای موسی ندارد و سخت در اشتباه هستیم که چنین شخصی بتواند کاری انجام دهد.»
محمدصادق جوادی حصار فعال و کارشناس مسائل سیاسی هم میگوید: «اخیراً درباره گزینه نظامی صحبتهای مختلفی مطرح میشود و برخی هم به صورت غیررسمی گزینههایی را مطرح کردهاند؛ من اصلاً نه به گزینه نظامی فکر میکنم و نه معتقد به آن هستم. وقتی میتوانیم گزینههای دیگری داشته باشیم چرا باید به گزینه نظامی فکر کنیم؟ مگر میخواهیم لشکرکشی کنیم که به دنبال فرمانده لشکر میگردیم! رئیسجمهور، رئیسجمهور کشور است نه فرمانده لشکر.»
دکتر احمد نقیبزاده، استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز در همین زمینه گفت: «ما به خوبی میدانیم چهرههای نظامی که صحبت از ورود آنها به انتخابات 1400 میشود، چه جریانی پشت سرشان قرار دارد و چه گروهی با روی کار آمدن آنها قدرت خواهند گرفت. این موضوع خطر افراطگرایی را افزایش میدهد و میتواند منجر به نارضایتی مدنی شود. به همین خاطر من امیدوارم ریاستجمهوری آینده به دست فردی مدنی و غیرنظامی با شایستگیهای مدیریتی بیفتد.»
سيدفاضل موسوي فعال سياسي اصلاحطلب هم در گفتوگويي اظهار داشت: «يک نظامي بنا دارد چه کاري براي کشور انجام دهد؟ در حال حاضر در حوزه صنعت، اقتصاد، ساختوساز و مسکن حضور دارند. اگر بنا باشد بتوانند مشکلات را حل کند، چه حوزهاي باقي مانده که بگويند ديگران بلد نيستند و ميتوانند آن را کامل حل کنند؟ اکثر بانکهايي که در دست نظاميان بوده، شاخص منفي دارد. در تمام پروژههايي که حضور داشتهاند، ديگران هم ميتوانستند انجام دهند.»
در پایان، احمد حکیمیپور فعال سیاسی اصلاحطلب هم در رابطه با حضور چهرههای نظامی در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: «سابقه انتخابات در ایران نشان داده است که اقبال مردم به چهرههای نظامی کم است، البته هیچ چیزی در سیاست مطلق نیست.»