به گزارش صدای خاوران- روزهای پایانی قرن حاضر همراه با مشکلات بسیار و دردهای فراوانی برای مردم جهان به ویژه برای قاطبه مردم مظلوم ایران بوده است. رنجهای فراوان ناشی از تحریمهای جهانی علیه ملت ایران در کنار بیماری کرونا که همه جهان را درگیر کرده، زندگی را برای مردم ایران بسیار دشوار نموده است. در حالیکه دغدغه اصلی مردم چگونگی به شب رساندن روزهای سخت پایانی سال است، دغدغه برخی از سیاسیون، چگونگی حفظ قدرت یا رسیدن به آن است!
در خرداد سال آینده، یک انتخابات دو منظوره در پیش داریم؛ “انتخابات شوراهای شهر و روستا” و “ریاستجمهوری” که هر دوی آنها بسیار مهم و سرنوشتساز هستند. فارغ از اندیشههای سیاسی، به دست گرفتن امور توسط افراد شایسته و برخاسته از بطن جامعه که بتوانند پشتوانه اکثریت مردم را داشته باشند، میتواند موجب آرامش خیال برای مردم و منتخبین آنها گردد. اگر به انتخابات مجلس که نمایندگان آن در اثر عدم مشارکت به “مجلس حداقلی” معروف شد، نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که درست است نمایندههای منتخب برابر قانون، وکیل محسوب میشوند ولی خود آنها هم از این نوع وکالتی که وزانت آن همواره توسط دیگران به سخره گرفته میشود، خوشحال نیستند! مجلسی که باید در راس امور باشد در چند ماه گذشته نتوانسته از حاشیههای خود فاصله بگیرد و گامی در جهت شعارهای انقلابی خود بردارد، در آن نه از مبارزه با فساد خبری هست نه از طرحی ملموس برای رفع مشکلات معیشت مردم!
در بین ماجرای پر از کش و قوسهای مربوط به طرح شفافیت آرا نمایندگان، جای تامل دارد! که گیریم ملت بدانند شما به چه طرحی و یا لایحهای رای دادید، چه سود وقتی کسی جرات ورود به مطالبات اصلی ملت را نداشته باشد!؟ نمایندگانی که ادعای شفافیت در آراء را دارند چرا نسبت به پرونده چندهزار میلیاردی معاون شهردار تهران ورود نکردند؟ چرا حتی صدای همکار خود جناب میرسلیم را نشنیدند؟ شفافیت آراء بسیار ارزشمند است ولی زمانی ارزشمندتر میشود که فراتر از حب و بغضهای سیاسی در عملکردها ملاحظه شود.
انتخابات آزاد و پرشور و به تبع آن انتخاب خوب یا بد یکی از ارکان اصلی جمهوریت نظام و مردم سالاری است. مردم حق دارند از بین همه کسانی که مورد تایید قرار گرفتهاند شخصی را انتخاب کنند، اینکه مردم چه کسی را انتخاب میکنند به سلیقه و خواست خودشان مربوط است و هر شخص یا نهادی که بخواهد مردم را از این حق محرم کند، قطعا در جهت استبدادی کردن نظام و فاصله انداختن بین مردم و انقلاب قدم برداشته است. اینکه مشاهده میشود منتخب مردم با هدایت جریاناتی خاص مورد اهانت قرار میگیرد نیز در امتداد خواست انصارطلبان قدرت است که از مواجه با آراء مردم وحشت دارند و میدانند که در صورت مهیا بودن شرایط و فضای مناسب و برگزاری انتخاباتی پر شور، آزاد و سالم با اقبال مواجه نخواهند شد، بنابراین رسیدن به قدرت را در روشهای غیر دموکراتیک میدانند.
رهبر انقلاب همواره مشارکت حداکثری را اصل دانستهاند و در بیانات اخیرشان به مناسبت قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز، علاج دردهای مُزمن کشور را در پر شور بودن انتخابات و حضور عمومی مردم، و بعد، انتخاب اصلح و شخصیت مناسب در انتخابات ریاستجمهوری دانستهاند و معتقدند؛ انتخابات هرچه پُرشورتر و با اقبال عمومی بیشتری همراه باشد، آثار و منافع بیشتری برای کشور خواهد داشت. البته برای مشارکت پرشور نیازمند فراهم شدن بسترهای مناسب هستیم که از مهمترین آن وجود کاندیداهای شایسته و قوی از جریانات فکری متفاوت است. چه بسا افرادی قوی و دارای صلاحیت هستند که ممکن است انتقاداتی نیز به ارکان یا نهادهای داخل نظام داشته باشند ولی از ترس ردصلاحیت شدن وارد عرصه رقابت نشوند که اگر ارگانهای نظارتی منتقدین بر عملکردها را نیز فاقدصلاحیت بدانند قطعا بستر برای انتخابات پر شور فراهم نخواهد شد. از طرف دیگر تجربه ثابت کرده، معلوم نیست افرادی که صلاحیت آنها از طرف شورای نگهبان مورد تایید قرار میگیرند تا پایان بر صراط مستقیم مورد نظر آنها حرکت کنند. لذا شاید مناسبتر آن باشد که با فراهم ساختن شرایط انتخابات آزاد در فضایی سالم برای رقابت، نهایتا انتخاب اصلح یعنی کسی که به فکر معیشت مردم، دین، فرهنگ، دنیا و آخرت آنها باشد را به خودشان بسپاریم. یک جمع محدود و کوچک ممکن است در انتخاب خود اشتباه کنند، ولی عموم ملت اشتباه نمیکنند.
همزمانی انتخابات ریاستجمهوری با انتخابات شوراهایاسلامی شهر و روستا خود به خود ممکن است بر رونق انتخابات بیفزاید ولی مشارکت حداکثری مردم در کلان شهرها به ویژه پایتخت مسئلهای است که از دید دوست و دشمن پنهان نخواهد ماند. پشتوانه رای بالای یک رئیسجمهور در حالی که تقریبا از ناحیه تمام کشورهای جهان تحت فشار هستیم میتواند به قول رهبری علاج دردهای مزمن کشور باشد. مردم نیز متوجه هستند که فاصله گرفتن از صندوقهای رای و برگزاری انتخاباتی با مشارکت حداقلی علاج کار نیست، ولی این وظیفه حاکمیت است که با بیتفاوتی از کنار آن عبور نکند. همه میدانند در کشور گروههای قدرتمندی هستند که تمایلی به مشارکت مردم در تصمیمسازیها را ندارند و همان “حضور حداقلی” را کافی میدانند، بنابراین باید هوشیار بود که مسلط شدن چنین تفکری بر کشور فرجام خوشایندی نخواهد داشت. کشور ما تاکنون به اتکا و پشتیبانی ملت توانسته مشکلات هشتسال جنگ و تحریمهای اقتصادی را پشت سر بگذارد. قطعا انرژی هستهای و موشکهای دور برد اگر با مشارکت پر شور مردم انقلابی در عرصهها همراه باشد میتواند امنیت را برای کشور به ارمغان آورد و موجبات پس زدن دشمنان و کاهش طمع آنها به این مرز و بوم شود، فرصتی که نباید آن را از دست داد.
همانطور که رهبری در خصوص برجام فرمودند، مردم ما خیلی حرف و وعده شنیدهاند و فقط باید عمل کرد در امور داخلی هم مسئولان خیلی حرف زدهاند و وعده دادهاند، اکنون باید عمل کنند. این دردهای مزمن دیگر با وعده و حرف درمان نمیشود! مبارزه با فساد، با شعار درست نمیشود! این مردم بیش از آنکه منتظر نتایج برجام و وعدههای اجانب باشند منتظر عمل مسئولان به وظایف خدمتگزاری و وعدههای خود هستند. این ملت بیش از چهلسال بر سر آرمانهای انقلاب ایستادهاند و اگر لازم باشد باز هم میایستند اما فساد و فاصله طبقاتی که عدهای بر سفره انقلاب چمبره انداخته و منافع آن را به یغما میبرند و فرزندان آنها در فرنگ عیاشی میکنند و عدهای برای نان شب خود تا کمر در سطلهای زباله خم میشوند اصلا قابل قبول نیست و نه تنها مردم که بیش از همه مسئولان باید نسبت به آن حساسیت داشته باشند و در جهت رفع آن تلاش کنند. نگارنده نیز معتقد است یکی از راههای پایان دادن به این معضلات جامعه، انتخاب فردی شجاع و دلسوز مردم و کشور است که امید است با فراهم شدن شرایط انتخاباتی پر شور محقق شود. انشاالله.