در آستانه شروع به کار مجلس یازدهم و در حالی که هنوز رایزنیها برای انتخاب رئیس و اعضای هیأترئیسه و رؤسای کمیسیونها در جریان بود، حبیبالله دهمرده، منتخب اصولگرای مردم زابل در مجلس یازدهم اعلام کرد که: «برداشت من از این مجلس این است که نتواند موفق عمل کند و این خیلی بد است. مسئولیت این مجلس بسیار سنگین است و این در شرایطی است که در مجلس قبلی هر جناحی که کم میآورد، بر سر رقیب میزد که او نگذاشته کار کند. اگر اصولگرایان نمیتوانستند کاری کنند، به گردن گروه و جماعت دیگری میانداختند، اما این دوره چه میخواهند بگویند و گردن چه کسی بیاندازند؟…. در مجلس قبل اختلاف بین جریانها بهانه خوبی بود، اما اکنون مردم توقعشان بسیار بالاست و میدانم که این مجلس نمیتواند کاری از پیش ببرد.»
علاوه بر این، و در حالی که اصولگرايان شعارهايي مثل بهبود شرايط اقتصادي و حل مشکلات مردم را در ایام انتخابات ميدادند، بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند که نبايد انتظار زيادي از این منتخبان در راستاي عمل به وعدههایشان داشته باشيم، چرا که آنها بيش از اينکه به فکر اين مسائل و حل مشکلات مردم باشند، درصدد تحقق اهداف جریان سیاسی خود هستند، همان نکتهای که ابراهیم فیاض، پژوهشگر جامعهشناسی و دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران که نزدیک به جریان اصولگرا هم هست به آن اشاره کرد که؛ «این مجلس نمیتواند هیچکاری بکند» و اعلام نمود: «این مجلس یکی از بیهویتترین مجالس پس از انقلاب است و وجه اصلی هویتش، شاید فقط ضدیّت با دولت فعلی می باشد.»
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، رئیس فراکسیون مستقلین مجلس دهم هم اظهار داشت: «مجلس یازدهم رسماً فاقد هرگونه برنامه مشخصی است و اگر روال به همین شکل پیش برود، ناگهان خیلی زود، دیر خواهد شد و پس از پایان این مجلس، هیچ کارنامهای هم برای ارائه باقی نخواهد ماند.»
به هر حال آنچه مسلّم است، عملکرد نمایندگان در طی دوماه فعالیت مجلس یازدهم، جز شعار و وعده، عملاً هیچ حاصلي تاکنون نداشته بلکه حاصل کارشان تا اینجا، اسم و فامیلبازی کردن با نام فرودگاه و خیابان، پیشنهاد ازدواج اجباری و فراکسیون عدس و سیر، فیلتر کردن اینستاگرام، جنجال و هیاهو و حملات لفظی به وزیر امورخارجه، تصویب دو فوریت کلیات اختصاص فسادآور یک میلیون تُن قیر به روستاها، پیشنهاد عدم پخش سریالهای کرهای در راستای مقابله با عدم پرداخت مطالبات ایران، تبریک عجیب و غریب به خاطر تولد فرزند سوم یک نماینده، تصمیمگیری در مورد به تعویق افتادن کنکور که در حوزه وظایف مجلس نمی باشد و غیره بوده است. این موارد موجب شده که تصویری شعاری و سیاسی از این مجلس پیش چشم مردم ترسیم شود، به ویژه آنکه صوت و تصویر برخی از این گفتارها و اقدامات، در فضای مجازی دست به دست میچرخد و دستمایه طنز و لبخندهای تلخ مردم گردیده است. علاوه بر این موارد، آخرین تصمیم نمایندگان در خصوص انتخاب “مهرداد بذرپاش” برای ریاست دیوان محاسبات هم آنقدر پرحاشیه و بحث برانگیز شد، که با اعتراضات جدی از سوی طیفهای مختلف سیاسی مواجه گردید و صدای اعتراض بسیاری از چهرههای شاخص اصولگرا را هم در آورد که البته انتقادات به این تصمیم همچنان ادامه دارد.
روزنامه جمهوریاسلامی در سرمقاله خود در این باره نوشت: «انتخاب رئیس دیوان محاسبات و انتصاب رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، هر دو مورد ایراد و اعتراض خود مجلسیها و همجناحیهای آنها در خارج از مجلس قرار گرفت. آنها دو ایراد اساسی به این اقدامات دارند که یکی فقدان بعضی شرایط قانونی و دیگری عدم برخورداری از نصاب لازم برای احراز این مناصب در این دو مسئول است.»
البته اعتراض به انتصاب بذرپاش محدود به فقدان بعضی شرایط قانونی و “سابقهسازی” محدود نشد بلکه با انتشار متن پایاننامه بذرپاش و بررسی تطبیقی آن، مشخص گردید که بخشهای گستردهای از این پایاننامه، «کپی و سرقت» از کتابها و مقالات دیگران بوده و در این ارتباط، برخی دانشجویان دانشگاههای شریف و علامه طباطبایی حساب توئیتری را ایجاد کرده و در آن تصاویری را از برخی مقالهها و کتابهای دیگران به تاریخ قبل از پایاننامه بذرپاش منتشر کردهاند که با بُرشهایی بزرگ و کوچک از آنها، یکجا و اغلب بدون هیچ تغییری در متن پایاننامه رئیس دیوان محاسبات آمده است. این کنجکاویها در مورد پایاننامه و سابقهسازیها باعث شد که مهرداد بذرپاش زندگینامه و سوابقش را از روی سایتش حذف نماید! لذا “الیاس نادران” نماینده اصولگرای مجلس در توئیت خود اعلام کرد: «مساله پرونده بذرپاش در مجلس، چالش فرآیند نیست. چالش صداقت در ارائه سوابق کاری، “سرقت علمی” در رساله، مسائل مالی مطروحه، جعل و رفع ابهاماتیست که حیثیّت مجلس، دانشگاه و بسیج دانشجویی را به چالش کشیده است.»
اما با همه این مسائل و علیرغم توصیه برخی چهرههای شاخص اصولگرا جهت جلوگیری از این انتصاب، همانطور که خود آقای قالیباف در میان خیل عظیمی از ابهامات درباره املاک نجومی که گفته میشود بیش از دوهزار مورد است، همایِ ریاستمجلس را در آغوش کشید، شِنِلِ ریاست دیوان محاسبات کشور را هم در میان موجی از بُهت فراوان و بدون کوچکترین توجهی به دغدغههای افکارعمومی، در اقدامی عجیب به تن مهرداد بذرپاش پوشاندند. واقعاً اگر یک اصلاحطلب با این وضعیت رئیس دیوان محاسبات میشد، آقایان چه کارها که نمیکردند!
اما فراتر از ابعاد شخصیتی، مطالعاتی و کارکردی و سوابق آقای بذرپاش، اظهارات آقای قالیباف در جلسه معارفه او، نگرانیها از انتصاب آقای بذرپاش به ریاست دیوان محاسبات را دوچندان کرد و تعجب همگان را برانگیخت، آنجا که ایشان خطاب به بذرپاش گفت: «هرچه بود گذشت». زیرا سؤال این است که مگر میشود به سادگی از گذشتهی نزدیک افراد که سکوی تحرکات کنونی آنها است، گذشت؟ گذشتهای که مورد مناقشه جدی طیفهای مختلف جامعه است و حرف و حدیثها پیرامون آن همچنان ادامه دارد.
همه این موارد و دیگر مسائل باعث گردید که بسیار زودتر از آنچه گمان میرفت، محمد باقری بنایی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس اعلام کند: «نباید از این مجلس توقع داشت که کارهای اساسی انجام دهد. بنابراین مردم دل به این مجلس نبندند و اینگونه نیست که مشکلات اساسی در این مجلس حل شده و به آبادانی برسیم.»
البته در آغاز کار مجلس یازدهم و روز افتتاح آن، یکی از تحلیلگران پیشبینی کرده بود این دوره از مجلس، جنجال برانگیزترین مجلس پس از انقلاب خواهد بود. استفاده از این توصیف برای مجلس تقریباً یکدست اصولگرا و حاوی جوانان مؤمن انقلابی، شاید در آن زمان برای برخی ناظران قابل پذیرش نبود، اما اکنون و در حالی که حدود دوماه از آغاز کار این مجلس گذشته است، شواهدی روشن مبنی بر صحت آن نظر دیده میشود. شاید “احمد امیرآبادی فراهانی”، عضو هیأت رئیسه مجلس هم پیشبینی این وضعیت را میکرد که گفته بود: «نگرانیم که برخی برای مجلس یازدهم حاشیه ایجاد کنند.» اما احتمالاً در این مدت متوجه این امر شده که نیازی نیست دیگران برای این مجلس حاشیه درست کنند، زیرا خود مجلس نشان داده ظرفیت بالایی برای حاشیهسازی دارد تا جایی که به تذکر مقام معظم رهبری منجر میشود.
بسیاری معتقدند؛ هیچگاه يكدستي مجلس براي اصولگرايان خوشيُمن نبوده و از ادوار هفتم، هشتم و نهم گرفته تا همين پارلمان يازدهم، هر بار که مجلس توسط اصولگرایان یکدست گردیده، موجبات اختلاف درونجرياني آنان را فراهم آورده است. اکنون نیز به قول دکتر “تقی آزاد ارمکی” جامعهشناس برجسته کشور «اصولگرایان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کردهاند» و رقابت بر سر سهمبندی برای صندلی ریاست و سایر کرسیهای هیأترئیسه، کمیسیونها و سمَتهای خاص، اولین نشانهها از اختلافات را بروز داده و ماجرا چنان تشديد شده كه نه تنها يكطرف، طيف مقابل خود را به فساد متهم ميكند بلكه علناً اين مهم را ابراز مينماید.
محمدرضا باهنر، اصولگرای کهنهکار هم بروز این اختلافات را تأیید و با ذکر این نکته که سررشته کار در اصولگرایی از دست چهرههایی مانند او و دیگر عقبههای سنتی و کمی محافظهکار اصولگرا خارج شده است، میگوید: «اگر الان فکر کنید که مجلس به یک جریان اصولگرایی تحویل داده شده و این جریان اصولگرایی یک پدرخوانده یا یک مرکز سیاسی یا یک اتاق فکر در بیرون دارد و اینها با هم کار میکنند، متأسفانه از این خبرها نیست. من در این اوضاع وضعیت جریان اصولگرایی را اینگونه میبینم که آدمهای استخوان خُردکرده و آدمهای قدیمی و اصلی کلاً با عالم سیاست قهر هستند و کاری با فضای سیاسی ندارند و کار دست تازه بهدورانرسیدههای سیاسی افتاده است.»
در مجموع، عملکرد دو ماهه مجلس انقلابی کار را به آنجا رسانده که ابراهیم فیاض، پژوهشگر جامعهشناسی و دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران که نزدیک به جریان اصولگراست، میافزاید: «من قبلاً هم گفتهام که اصولگرایی مُرده است. شک نکنید. جبهه اصولگرا فرو میپاشد و این فروپاشی معنایی جز تشدید اختلافات درونی این جبهه ندارد.»
“ابوالقاسم رئوفیان” دیگر فعال سیاسی اصولگرا و دبیرکل حزب ایران زمین هم اعلام کرد: «امروز متأسفانه سر این لَحافِ ملّا، دعواست. اینها جای تأسف دارد بهطوری که من دیگر نمیتوانم افتخار کنم و بگویم یک اصولگرا هستم. زمانی اطلاقِ نام اصولگرایی برایمان مایه افتخار و مباهات بود اما امروز اینگونه نیست. به نام اصولگرایی کارهایی میکنند و نامش را میگذارند اصولگرایی در حالی که میان ماهِ من تا ماهِ گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است… به نظرم حلوایِ اصولگرایی را پُختند و خُرمای آن هم آماده است، حال یک مجلسِ ترحیم هم برای آن بگیرند و پخش کنند، تمام شد و رفت.»